موضوع: حاج عبدالرسول قائمی
تاریخ سند: 10 مهر 1350
موضوع: حاج عبدالرسول قائمی
متن سند:
از: 6 ﻫ تاریخ:10 /7 /1350به: 312 شماره: 10822/ﻫ
موضوع: حاج عبدالرسول قائمی
در مورخه 2 /7 /50 سرهنگ مصطفائی رئیس شهربانی آبادان1 به اتفاق حاج غلامعلی خرمی برای دیدار حاج عبدالرسول قائمی به منزل وی وارد و ضمن صحبت حاج غلامعلی خرمی به طور خصوصی به آقای قائمی اظهار داشته: جناب سرهنگ مصطفائی شخص خوبی است که قائمی اظهار داشته در تهران تعریف ایشان را شنیده است.
سپس حاج خرمی اشاره به آقای قائمی اضافه کرده شنیده است روزنامه‌ای به زبان کردی، هندی و عربی چاپ می‌شود که در یک صفحه آن مطالبی بر علیه اعلیحضرت همایونی نوشته شده و یک طرف آن ترجمه نواری از خمینی است که در این موقع حاج شیخ محمود سنابادی که در جمع حضور داشته اظهار داشته این روزنامه برای من هم آمده است و روزنامه مزبور مطالبه که سنابادی با فرستادن یک نفر به منزلش روزنامه را آورده و حاج غلامعلی خرمی روزنامه را نزد خود نگهداشته و پس از ملاقات با آقای قائمی همراه برده است. توصیفی
نظریه شنبه: خبر صحت دارد و به طوری که ملاحظه شده نام روزنامه تحت عنوان (ریگا برگیتی) بوده است. توصیفی
نظریه چهارشنبه: حاج غلامعلی خرمی یکشنبه روزنامه راه نجات ارائه داد که تصور می‌رود همین روزنامه مورد بحث باشد. خرم 1- دایره عملیات 2ـ آقای وثوقی
بررسی و بهره‌برداری شود روزنامه اشاره شده راه نجات است مشخص گردد این نشریه تحریک‌آمیز چگونه و به ترتیب در اختیار حاج خرمی و محمود سنابادی قرار گرفته و عکس‌العمل آن در این مورد چه بوده ضمناً نامبردگان دارای چه وضع و کیفیتی از لحاظ ایده و افکار با روحانیون افراطی هستند.
توضیحات سند:
1. تیمسار مصطفی مصطفایی: در سال 1306 ﻫ ش در کرمانشاه به دنیا آمد. وی که از افسران خوشنام شهربانی بود رابطه بسیار خوبـی با آیت‌الله قائـمی داشـت که به همیـن علـت وی را در سـال 1352 از آبـادان به اصفـهان منتـقل و به ریـاست شهربانی اصفهان منصوب نمودند. در دی ماه سال 57 به جهت عدم تمایل به مشارکت در قتل و جنایات رژیم، بیماری خود را مطرح و خود را بازنشسته کرد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی مدتی ریاست شهربانی کل کشور را عهده‌دار بود.حجت‌الاسلام غلامرضا فیروزیان در معرفی سرهنگ مصطفایی می‌گوید: «در یکی از مواقعی که در آبادان منبر می‌رفتم آیت‌الله قائمی فرمود: رئیس شهربانی به اصفهان منتقل شده به روحانیون بگو که یک روحانی در لباس افسری به شما افزوده شد، قدرش را بدانید.» ر.ک: خاطرات و اسناد حجت‌الاسلام حاج شیخ غلامرضا فیروزیان، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 178.