تاریخ سند: مهر 1357
موضوع: دکتر على امینى
متن سند:
گزارش خبر
خیلى محرمانه
به: 312 شماره: 25641 /20 ﻫ 12
از: 20 ﻫ 12 تاریخ: 1 /7 /57
موضوع: دکتر على امینى
ودودى با شخصى به نام نورىزاده تماس گرفت و گفت با آقا (امینى) صحبت بفرمائید پس از تماس با امینى و صحبتهاى متفرقه، امینى به وى اظهار داشت رفیقان فردا مىآید؟ نورىزاده با لهجه اصفهانى گفت تا روز پنجشنبه (30 /6 /57) مىآید و در ادامه صحبت خود گفت من لوموند را پیدا کردم دو تا هم پیدا کردم (مربوط به مصاحبه امینى) یکى را نگه داشتم دومى را دادهام ترجمه رسمى کردهاند و مهر وزارتخانه را زدند زیرش که این ترجمه مطابق فلان فلان است و به این رفیق عزیزمان (احتمالاً نورىزاده اصلى) گله کرده بود (احتمالاً فرهاد مسعودى) که اعلیحضرت تلفن کردند به من که شما لوموند را خواندهاید یا نخواندهاید آن هم گفت من فرانسه نمىدانم نتیجتاً نخواندهام و گفتهاند پس بخوانید ایشان نوشته فلان فلان (منظور امینى) و این گله کرده بود (مسعودى) که چطور شما اینطورى گفتهاید حالا من دنبال اینکار هستم فردا که مىآید (مسعودى) بگویم توى این لوموند کجایش نوشته چنین چیزى که به شما گفتهاند یا بادمجان دوره قابچىها رفتهاند به اعلیحضرت گفتهاند.
بعد امینى اظهار داشت مگر اعلیحضرت فرانسه نمىدانند نورىزاده گفت نمىدانم شاید نخواندهاند و ماول کن که نیستیم و اینکار باید انجام بشه و امینى در جواب گفت ما که مدعى نیستیم.
و در خاتمه نورىزاده گفت شنیدم که ولیعهد هم مىخواهد بیاید.
سپس با یکدیگر خداحافظى نمودند.
ضمناً شخصى به نام غلامحسین صارمى که خود را نماینده سابق مجلس و داراى تلفن شماره 243388 معرفى مىنمود، تقاضاى ملاقات با امینى را داشت همچنین وسیله شخص ناشناسى دکتر محمود بختیارى یکى از استادان دانشگاه (دانشگاه سپاه انقلاب) به امینى معرفى و قرار است ملاقاتى انجام گیرد.
نظریه یکشنبه: چنین استنباط گردید که فرد مورد تماس امینى دکتر علیرضا نورىزاده از روزنامه اطلاعات که با امینى ارتباط نزدیک دارد و قبلاً نیز در مورد ترجمه مصاحبه امینى با لوموند صحبت کرده بود، نمىباشد و امکان دارد فرد مورد بحث که با امینى مذاکره نموده شخصى به نام دولتآبادى باشد که در تماسهاى بعدى و در صورت امکان مشخصات بیشترى از وى به دست خواهد آمد که نتیجه متعاقباً تقدیم خواهد شد.
نظریه سهشنبه: نظریه یکشنبه تأیید مىگردد.
نظریه چهارشنبه: نظریه سهشنبه مورد تأیید است.
منبع:
کتاب
علی امینی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 463