صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : سخنرانی فخرالدین حجازی در مسجد هدایت دروس

تاریخ سند: 5 مهر 1348


موضوع : سخنرانی فخرالدین حجازی در مسجد هدایت دروس


متن سند:

شماره : 1218/ 20 ه 3 ناطق نامبرده پس از ذکر مقدمه اظهار داشت بعضی از افراد شیعه که متعصب هستند یک اشتباه بزرگ می کنند و می گویند در قرآن کریم چند آیه بوده که در آن آیات از علی (ع) نامی برده شده اما عثمان آن را پاک کرده اگر بخواهیم این فکر و عقیده را قبول کنیم مسیحیت هم ممکن است ادعا کند آیات دیگر قرآن نیز دست خورده حال آن که قرآن کریم بر خلاف انجیل در این چهارده قرن مصون از هر گونه دست خوردگی باقی مانده و هیچ کس نمی تواند شک کند.
امشب می خواهم چهره علی را که در قرآن هست بااستفاده از کتب اهل تسنن مورد بحث قرار دهم.
ناطق آیاتی از قرآن را که در تواریخ سنی مذهب ها گردآوری شده قرائت و نتیجه گرفت که رهبر جامعه باید از پلیدی ها و کثافات مصون باشد.
مغزهای الکلیسم نمی توانند هدایت و رهبری جامعه را در اختیار داشته باشند.
این همه احزابی که در دنیا درست شده و دست چپی، دست راست، لیبرال، جمهوری خواه هیچ کدام قادر نیستند جامعه خودشان را اداره کنند چون رهبران احزاب، خود آلوده به فساد می باشند.
بین جوانان مارسم شده سئوال می کنند شراب چرا حرام است.
موسیقی چرا حرام است .
این چراها را قرآن پاسخ می دهد قرآن گفته حرام است، ما هم می گوییم حرام است.
من تعجب می کنم که جوانان چرا در سایر کارها این چراها را بکار نمی برند.
توجه کنید.
یک آژیر خطر یک سم پاشی خطرناک در مغز جوانان و دانشجویان ما وسیله استادان بی اطلاع فرو رفته که سؤال می کنند چرا رباخواری حرام است.
دین اسلام مربوط به چهارده قرن قبل است و این حکم اسلام الآن کهنه شده.
اشخاصی که چنین اظهاری را می کنند حاضر نمی شوند جواب سؤال خود را بشنوند.
آقا رباخواری اساس اقتصاد جامعه را متزلزل می کند.
ناطق در این هنگام قسمتی از آیات قرآن را خواند و گفت سخن از لسان قرآن است که به قلم علی در نهج البلاغه آمده اگر قلم بود قلم علی بود که فقط در راه حق به کار می رفت.
ناطق قلم خودنویس خود را در آورد و نشان داد و گفت بعضی ها با نیش این قلم، ننگین ترین اعمال را مرتکب می شوند.
عصمت جامعه را می دزدند.
در همین دروس رفتم مغازه سلمانی یک مشت مجلات روی میز انباشته شده بود مجله زن، مجله بانو، مجله دختر و غیره.
دختر خانم مجله را می گیرد و می خواند.
به یک داستان عشقی برخورد می کند.
شهوتش تحریک می شود.
در نتیجه با گرفتن یک شماره تلفن با پسری دوست می شود و همین روابط باعث از بین رفتن عفت دختر و افتضاح یک خانواده می شود.
خانمی به مجله نامه می نویسد شوهر دارم با یک پسری دوست شده ام مرا راهنمایی کنید چکار کنم؟ مجله پاسخ می دهد دوستی شما با یک پسر نوعی تنوع است، اشکالی ندارد (خنده حضار) نویسندگان و صاحبان این مجلات ننگین یک جامعه را به لجن زار فساد می کشانند.
اینها از طریق برانگیختن شهوات مردم پول درمی آورند، از این راه ارتزاق می کنند.
اینها اهل قلم هستند؟ خدا رحمت کند، قلم جلال آل احمد1 در راه مفاسد جامعه بکار نمی رفت.
مرحوم جلال آل احمد مردم را گمراه نمی کرد به هرزگی و فساد نمی کشانید.
چون ما مردم لیاقت اینگونه قلم ها را نداریم خداوند او را از بین ما مردم برد و صاحبان قلم های کثیف و آلوده را برای ترویج فساد باقی گذارد چون ما می پسندیم.
جوانان دو سال است من می گویم با این مجلات بجنگید.
یعنی نخرید اگر کسی هم خرید به او بگویید نخرد.
در ختم مرحوم آل احمد یکی از وعاظ جوان که مورد احترام من است گفت استرکنین سمی کشنده است اگر یک نفر خورد می میرد اما قلم های هرزه یک جامعه ای را می کشد.
نسلی را تباه می کند.
خانواده هایی را مفتضح می کند.
مسئول تمام این جنایات صاحبان قلم های پلید هستند ناطق برای آمرزش جلال آل احمد دعا کرد (جمعیت آمین گفتند) ناطق به آیه ای از قرآن که در شأن علی علیه السلام آمده اشاره کرد و نحوه کمک های علی را به مستمندان بیان داشت آنگاه گفت شما مردم در منازل خود راحت و آسوده می خوابید، خیال می کنید مردم مناطق زلزله زده هم خانه دارند، من رفتم به نقاط زلزله زده مشهد.
در یکجا گودالی به وسیله تراکتور کندند چهارهزار جنازه بغل هم خواباندند آن طرف تر زنده ها هستند زیر چادرهای دو سه متری که ضخامت آن چند میلیمتر بیشتر نیست دو چوب زیر هر چادر زده اند.
اینها وضع زنده ها است.
در گناباد در قریه ای رفتم که زلزله قنات آب آنجا را درهم کوبیده بود، اهالی می گفتند اگر ما سه هزار تومان پول داشتیم خودمان کار می کردیم و آب قنات را راه می انداختیم، آن وقت ده ها سه هزار تومان هر شب سر میزهای قمار در کاباره ها خرج می شود.
من خودم چون فقیر هستم مستمعین من هم مثل خودم فقیرند، من که واعظ اشراف نیستم، اشراف برای خودشان واعظ اشرافی می آورند حرف هایی بزند که آنها خوششان بیاید، حرفهای من به درد آنها نمی خورد، من سخنان علی را می گویم.
پیامبر به جهودها گفت ای بوزینه های کثیف جهودها به پیامبر گفتند شما که فحش نمی دادید در صورتی که پیامبر به جهودها فحش نداده بود (در این هنگام قرآن را به دست گرفت و گفت خدایا به این کتاب مقدست سوگند دست جهودها را از سرزمین مسلمانان کوتاه کن (حضار با صدای بلند آمین گفتند) سپس به عقاید فروید و راسل حمله کرد و در پایان از مردم درخواست کرد که فردا شب با دسته گل و نقل به مسجد بیایند و گفت من چهره علی را در شب تولدش بیشتر نمایان خواهم کرد و در دعای آخر منبر به مراجع تقلید شیعه و روحانیت و برای دفع شر جهودها از مسلمین دعا کرد.
نظریه رهبر عملیات: ناطق ضمن صحبت درباره اهالی زلزله زده خراسان مطالبی ایراد نمود که با توجه به مفاد آن به نظر می رسد مشار الیه پس از حدوث زلزله به این منطقه مسافرت نموده چون یادآوری شده است که دیدم چهارهزار نفر را در گودالی به خاک سپردند.
تجریش

توضیحات سند:

1ـجلال آل احمد در سال 1302 شمسی در خانواده ای روحانی چشم به جهان گشود.
پس از طی دوران تحصیل در سال 1323 به حزب توده پیوست و در مدتی کمتر از چهار سال در ردیف رهبران توده قرار گرفت.
وی مدت 2 سال به نوشتن مطالبی پرداخت که خود آن را «پرت و پلا» می نامد و به سبب همین نوشته ها مأموریت یافت تا زیر نظر طبری به انتشار نشریه بپردازد.
در سال 1326 با انشعاب از حزب توده که دنباله رو سیاست استالینی بود، یک حزب سوسیالیست بنا نهاد.
در ماجرای ملی شدن صنعت نفت فعالانه شرکت جست و پس از مرداد 1332 از سیاست عملی کناره و دنبال کار تحقیق و تعلیم را گرفت.
وی برای احراز هویت ملی، «غربزدگی» را در 1341 منتشر کرد.
در سال 1347 بود که اقدام به تشکیل کانون نویسندگان ایران کرد و کنگره هنرمندان دربار را تحریم نمود.
با بروز تحولی عظیم در افکارش و روی آوردن به دین، در سال 1343 به حج رفت و «خسی در میقات» را نوشت.
مهمترین آراء سیاسی و اجتماعی و مذهبی آل احمد در کتاب «خدمت و خیانت روشنفکران» آمده است.
وی تشیع را نوعی نهضت مبارز روشنفکری می دانست و انتظار و اجتهاد را دو نقطه اوج آن می خواند.
جلال آل احمد که در طول زندگی 25 کتاب و سفرنامه و مقاله را به رشته تحریر درآورد و 11 عنوان ترجمه انجام داد، در سال 1348 در اسالم دارفانی را وداع گفت.
عده ای مرگ وی را مشکوک و شهادت قلمداد نموده اند.

منبع:

کتاب فخرالدین حجازی به روایت اسناد ساواک صفحه 187


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.