صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: استواریکم نوروز شهبازى فرزند اسماعیل

تاریخ سند: 9 دی 1357


موضوع: استواریکم نوروز شهبازى فرزند اسماعیل


متن سند:

شماره: 1625ـ123ـ01ـ701 تاریخ: 9 /10 /1357
از: ضد اطلاعات وابسته به ناحیه ژاندارمرى مازندران
به: تیمسار فرماندهى ناحیه ژاندارمرى مازندران رکن دوم
موضوع: استواریکم نوروز شهبازى فرزند اسماعیل

مقام عالى را آگاه مى‌سازد
درجه‌دار مذکور جمعى هنگ ژاندارمرى سارى گزارشى به این ضداطلاعات تسلیم نموده مبنى براین که مدتى است که نامبردگان مشروحه ذیل موجبات ناراحتى و آزار و اذیت وى را فراهم نموده و چندى قبل نیز با پرتاب کردن سنگ به داخل منزل مسکونى وى منجر به شکستن شیشه و مصدوم شدن همسرش گردیده که توسط پزشک قانونى مدت یک هفته طول درمان برایش صادر شده است و در این مورد شکایتى به پاسگاه مرکزى سارى نموده لیکن عناصر نامطلوب یاد شده زیر دست از اعمال خود برنداشته و ضمن نوشتن شعارهاى مضره بر روى دیوار منزل نامبرده او را تهدید نموده‌اند که خانه تو را آتش مى‌زنیم و حتى اعلامیه‌هاى مضره‌اى به داخل حیاط وى انداخته‌اند. مراتب جهت استحضار و هرگونه اقدام مقتضى به عرض مى‌رسد%1
فرمانده ضداطلاعات وابسته به ناحیه ژاندارمرى مازندران سرگرد مجتبائى
آدرس منزل وى سروینه باغ سارى اصغرآباد منزل شخصى
1ـ عباس باجى‌گدا شغل ولگرد 2ـ یوسف عبدى بیکار 3ـ قاسم عبدى ولگرد
4ـ پسران محمدى بناء 5ـ پسران گروهبانیکم بازنشسته محمدحسن اصغرى و اشخاص دیگر که مشخصات آنان در دست نیست.
گیرنده: تیمسار ریاست ساواک استان مازندران با تقدیم تعداد یک برگ اعلامیه مضره مزبور که به داخل خانه درجه‌دار مزکور پرتاب شده جهت استحضار و هرگونه اقدام مقتضى.

توضیحات سند:

1. اسنادى وجود دارد که نشان‌دهنده تصمیماتى براى شروع یک جنگ داخلى از طریق ایجاد شکاف بین مردم و نیروهاى انتظامى و نظامى است. پخش اعلامیه‌هاى وسیع که نشانى خانه ارتشیان، نیروهاى انتظامى یا ساواک را در خود داشت، آن هم در سطح کشور، تهاجمات مشکوک به این خانه‌ها و آتش زدن یا تخریب آنها، و اقداماتى از این دست، ناگاه در دهه دوم دى ماه 1357 به اوج خود مى‌رسد. اگر روند مخالفتهاى مردم را در نیمه سال 1357 مرور کنیم. مى‌بینیم که در مقاطعى مشابه نیمه اول دى ماه یا خونین‌تر از آن است، اما برخورد با نظامیان، معمولاً در جهت جذب و جلب نظر آنان براى پیوستن به صفوف مردم آن هم از راه تحبیب بوده است. این روش نمى‌تواند یک باره و دفعى تغییر شکل دهد و تبدیل به انتقام‌جویى آن هم از طریق تهدید همسر و فرزند، و یا آتش زدن اموال نظامیان شود. البته نمى‌توان انتقام جدید برخى از مردم را که عزیزان خود را در کشتارهاى خیابانى از دست دادند، نفى کرد، اما موج تهدیدى که در این خبرها درج شده، اقدامى نیست که بتوان آن را به گروههاى مردمى نسبت داد. پس از حادثه پادگان لویزان در 20 آذر 57 که عده‌اى از امراى گارد شاهنشاهى در سالن ناهارخورى به دست نظامیان پایین‌دست کشته شدند. و نیز به دنبال تمردهاى هر روزه سربازان در فرار از پادگانها یا سرپیچى از دستور فرماندهان، شاه در جلسه‌اى سرى ـ احتمالاً اوایل دى ماه 57 ـ دستور داد براى غلبه بر این بحران و در نهایت نجات سلطنت، جنگ داخلى ایجاد شود و بین نیروهاى مسلح و مردم هر چه بیشتر جدایى و نفرت حاکم گردد. انقلاب اسلامى به روایت اسناد ساواک، جلد 23، پیشین، صص 266 و 267

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 12 صفحه 167

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.