صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

برگ خبر

تاریخ سند: 16 فروردین 1357


برگ خبر


متن سند:

سند شماره (211)
به: تیمسار ریاست محترم سازمان اطلاعات و امنیت استان مازندران 13570116 تاریخ: 16 /1 /2537
از: شهربانى استان مازندران (اطلاعات) برگ خبر شماره: 28
اطلاع واصله حاکیست در اخبار رادیو تلویزیون شبکه اول و دوم ملى ایران که شب هنگام 15 /1 /2537 از شبکه سراسرى پخش گردیده خبرى تحت عنوان آتش زدن بانک سپه سارى نیز توسط گویندگان به آگاهى شنوندگان و بینندگان رسیده است. باتوجه به این که اصولاً در شهرستان سارى تاکنون هیچ یک از واحدهاى بانکى دچار حریق نگردیده اهالى ضمن تعجب از پخش خبر مزبور مدعى هستند شاید کلیه اخبارى که مربوط به شکستن و آتش‌سوزى مؤسسات در شهرستانهاى ایران از رادیو تلویزیون پخش مى‌گردد، به همین ترتیب ناصحیح و گمراه‌کننده باشد.1
ارزیابى: صحت دارد.
نظریه: پخش خبر مزبور و خبر دیگرى که درباره شکستن تابلو اداره راه بندر شاه که آن هم صحت ندارد از وسائل ارتباط جمعى اثر نامطلوبى در اذهان اهالى باقى گذارده است.
مراتب از طریق بخش سه تلگرافى به مرکز اعلام گردید، و تلویزیون سارى مدعى است که به نقل از خبرگزارى پارس در سارى این خبر منتشر گردیده است و مسئول خبرگزارى پارس نیز از موضوع بى‌اطلاع مى‌باشد.2

توضیحات سند:

1. در مورد دست داشتن مأموران امنیتى و انتظامى رژیم شاه در آتش‌سوزیها و خرابکاریها، سالها بعد نیز اعترافاتى از طرف رجال وابسته به سلطنت پهلوى منتشر شد. ماهنامه «روزگار نو» که از نشریات خارج از کشور است در شماره 112 خود به نقل از کتاب «شاهد» نوشته منصور رفیع‌زاده این کتاب در ایران با نام خاطرات منصور رفیع‌زاده ترجمه و منتشر شد آورده است: «در سال 1977 تیمسار مقدم که رئیس ضد اطلاعات ارتش بود (وى در خردادماه سال 57 رئیس ساواک شد و پس از انقلاب اعدام گردید) هنگام بازدید از ایالات متحده امریکا در خانه من واقع در نیوجرسى اقامت کرد. در این زمان اختلاف او با تیمسار نصیرى به اوج رسیده بود. تیمسار نصیرى از دست تیمسار مقدم خشمگین بود. تیمسار مقدم هم چشم دیدن تیمسار نصیرى را نداشت. همان روز اول هنوز در اتاق نشیمن منزل من ننشسته بودیم که مقدم بى‌پروا شروع به بدگویى از نصیرى کرد و گفت: «به محض این که فرصت به دستم بیفتد، نصیرى را جلوى جوخه اعدام مى‌فرستم. پرسیدیم: چرا تیمسار؟ او چه کرده که باعث شده شما این طور حرف بزنید؟ جوابم را خیلى تند و سریع داد: براى این که او چه حقى دارد که نظامى‌ها را به کار آتش‌زدن اماکن و غارت بانکها مى‌کشاند؟... حس ششمم باخبر شد که خیلى از دستبردها و خرابکارى‌هاى داخلى که در صفحات روزنامه منعکس مى‌شود کار خودى‌هاست...» (روزگار نو/ س 10/ ش112)
2. نمایش چهره‌اى غیرواقعى از نهضت مردم، به طورى که آنان را افرادى افراطى، معدودى آشوبگر، شمارى اخلالگر و خرابکار و مخالف پیشرفت معرفى کردند. این معرفى فقط به روزنامه‌ها بسنده نگردید بلکه بنابر قرائنى که در میان اسناد این کتاب آمده، (مأموران رژیم خود اقدام به آتش زدن برخى از اماکن و ارعاب مردم کردند تا با مخدوش کردن شیوه مبارزه، چهره مبارزان را نیز دگرگون بنمایند. گاهى این کارها به قدرى ناشیانه صورت مى‌گرفت که مثلاً تلویزیون یک شهر کوچک در اخبار محلى خود خبر از آتش گرفتن بانکى مى‌داد که مردم آن شهر از چنین رخدادى بى خبر بودند و در واقع چنین حادثه‌اى در آن شهر روى نداده بود.*)
*انقلاب اسلامى به روایت اسناد ساواک، جلد چهارم (تهران: مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات، چاپ اول 1378) صص ج و د.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران(ساری)، جلد 1 صفحه 180

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.