تاریخ سند: 16 آبان 1357
هموطنان عزیز
متن سند:
دو روز قبل من از پاریس پس از سه بار ملاقات با حضرت آیت الله العظمی
خمینی و مذاکره با ایشان به تهران بازگشتم مردی با اراده آهنین مصمم برای
نجات ملت خود از استبداد و دسیسه های استعماری ـ مردی که به وظایف
شرعی خود کاملاً آگاه است به من چنین فرمودند.
عده ای گاهی از من تقاضا
می کنند به نحوی با جنایتکاران مدارا کنم ولی من پدری هستم که در ماتم مرگ
فرزندان خود نشسته.
آنهایی که در ایران کشته شده اند فرزندان من بودند آیا
پدری با قاتل فرزندانش مدارا و مصالحه می کند آیا من می توانم قاتل فرزندان
خود را در کاخ های ایران ببینم و آرام بمانم برای تداوم نهضت اسلامی هزاران
جوان جان داده اند و حال تنی چند می گویند که برخلاف آنچه که به ملت خود
گفته ام حرفی بزنم.
مصالحه پدری که فرزندانش را کشته اند و خانواده بزرگش
یعنی ملت ایران را در شرایط اختناق قرار داده اند غیرممکن است و این جمله را
چندین بار فرمودند هیچ فردی که جامعه روحانیت در تن دارد نمی تواند با هیئت
حاکمه ای که دستور قتل عام مسلمانان را صادر کرده از در سازش درآید مگر
آنکه به اسلام خیانت کند و با قاطعیت چنین فرمودند اگر من حتی تنها بمانم
ممکن نیست با آنها که حقوق مسلمین را زیر پا گذارده اند جزئی سازشی بکنم.
این امری است که ملت ایران باید به آن اطمینان کامل داشته باشد این قسمتی از
فرمایشات حضرت آیت الله العظمی خمینی است.
مردی که امروز پرچم مبارزه
ملی را بدست گرفته و
از خطر نمی هراسد.
مردی که چون جدش حسین بن علی (ع) که جانبازی
فرزندانش را به چشم می دید و با اطمینان به کشته شدن خود و اقوامش و اسارت
خانواده اش باز هم برای حفظ دین جنگید و نشان داد آنجا که پای دین و شرف و
آزادی در میان است قبول خطر برازنده مردان خدا است.
هموطنان عزیز پس از مراجعت از نزد حضرت آیت الله العظمی تهران حادثه زده
را دیدم این ویرانی ها تأثرآور است و بدیهی است در شهری که حکومت نظامی
برقرار است ویران کردن اماکن بدین وسعت بدست مردم امکان پذیر نیست
این خرابی ها مسلما بدست ایادی رژیم بوجود آمده تا بقای استبداد را تأمین کند
دیکتاتور چون جغد از این ویرانی لذت می برد و دیدن خون برای او شادی آفرین
است ولی ملت ما پس از پیروزی آنها را آباد خواهد ساخت و بر روی آن جشن
خواهد گرفت.
این بازی حساب شده سیاسی بایستی انجام می گرفت تا بتوان حکومت
استبدادی را موجه جلوه داد ولی آنها که دست به چنین جنایات می زنند آیا باز
هم می توانند کلمه وطن را به زبان آورند؟ آیا کسی میهن خود را به آتش می کشد؟
ویران می کند؟ هموطنان را می کشد؟ تا بتواند باز هم بر حکومت خود ادامه دهد؟
چنین کسی حق ندارد کلمه مقدس میهن و نام ایران را به زبان آورد.
هموطنان
عزیز تمام طبقات اجتماع تنفر خود را از هیئت حاکمه موجود اعلام کردند و با
فریاد در تمام خیابانها و تمام شهرها اعلامیه های علنی با تظاهرات چند میلیون
در سرتاسر ایران مرگ مستبدین و آزادی ملت را خواستار شده اند.
مردم با بستن
محل کسب، دانشجویان و دانشگاهیان و فرهنگیان با تعطیل دانشگاهها و
مدارس نشان دادند که از هیئت حاکمه خود متنفر و برکناری آنان را خواستارند.
در کشور آمریکا در مقابل واقعه واترگیت که مردم آمریکا را ناراحت ساخته بود
نیکسون مستعفی شد و در فرانسه وقتی دوگل نتوانست آراء لازم را در مقابل
خواسته های خود بدست آورد کنار رفت ولی هیئت حاکمه می بیند ملتی به اتفاق
آراء برکناری او را خواستار است هر روز می کشد ویران می کند و مملکت را به
آتش می کشد و با دسته هایی از افسران و نمایش تانکهای سنگین در خیابانها
می خواهد برحکومت استبدادی خود ادامه دهد.
من از آمدن دولت نظامی با وجود تمام تنفری که از مشاهده تانکها در خیابانها
دارم خوشحالم که دنیا می بیند که تمام گفته های هیئت حاکمه ایران در مورد
فضای بازسیاسی، آزادی قلم و بیان و تغییر حال هیئت حاکمه دروغ محض بوده
زیرا دیکتاتور جز از راه ویرانی نمی تواند به حیات خود ادامه دهد از همان روز
اول حکومت نظامیان قلمها شکسته و روزنامه ها توقیف گردید.
این است اولین
قدم حکومت متکی به سرنیزه و تانک.
هموطنان عزیز آزادی که در ظرف چند دقیقه می توان آن را پس گرفت و با اعزام
چند تانک آن را به هم زد قابل قبول ملت نیست و این که هیئت حاکمه وعده
می دهد که به زودی وضع تغییر خواهد یافت جز فریب افکار عمومی ملت ایران
چیزی نیست.
آنها که به سوگند خود برای حفظ قانون اساسی وفادار نبودند و
بیست و پنج سال تمام حقوق ملت را نابود ساختند نبایستی انتظار داشته باشند
وعده های آنها را ملت ایران قبول کند.
آنها همیشه خلاف حقیقت گفته و خواهند
گفت.
رئیس مجلس به اصطلاح شورای ملی افتتاح سه روز دیگر مجلس را اعلام
می کند چه مشروطیتی، چه مجلسی، این مسخره بازی برای مردم ایران تهوع آور
است.
واقعیت این است که ایران میهن عزیز ما در زیر چکمه هیولای استبدادی
در حالی که سر نیزه گلوی مردم آن را می فشارد دست و پا می زند.
به هر حال هیئت حاکمه آخرین عملی را که می توانست انجام داد ولی این کار او
جزیی خللی در ارکان اراده ملتی که به هر تقدیر می خواهد آزادی خود را بدست
آورد ندارد و این مسلم است ملت قهرمان ما با تمام توانایی به مبارزه خود با
وجود دیدن لوله های توپ و تانک های سنگین ادامه خواهد داد.
ملتی که از مرگ
در راه آزادی نمی هراسد با مشاهده تانک های سنگین متزلزل نخواهد شد.
آزادیخواهان ایران ـ مادران و خانواده های داغدیده جوانان قهرمان دانشگاه،
بازاریان مبارز میهن به شجاعت شما در مبارزه اطمینان کامل دارد.
قهرمانانه
مبارزه کنید این دینی است که ما به شهداء راه آزادی داریم این تنها راه شادی
روان شهیدان جاوید است مبارزه تحت رهبری پیشوای عالم اسلام حضرت
آیت الله العظمی خمینی تا پیروزی نهایی ادامه دارد و مسلما هر روز گسترش
بیشتری خواهد یافت.
من از تمام پیشوایان مذهبی که در ایران هستند و تا حال
وظیفه شرعی خود را انجام داده اند تقاضا دارم با ادامه مبارزه قاطعانه خود نشان
دهند که رهبران دین مبین اسلام را نمی توان با توپ و تانک ترساند و یا با وعده و
وعید فریب داد.
هموطنان عزیز میهن ما شدیدا در خطر است مبارزه با قاطعیت و
با جانبازی تنها راه بقای میهن ماست صحیح است که سران کشورهای بزرگ
برای حفظ منافع خود و غارت بیشتر ملت ایران هیئت حاکمه را تأیید کردند این
گفته ها در اراده آهنین ملتی که می خواهد آزاد باشد جزئی تزلزلی ایجاد نخواهد
کرد این را به طور قطع قهرمانان ایران در تمام شهرها نشان خواهند داد و در آینده
ناظر آن خواهیم بود.
نصرمن اللّه و فتح قریب
سرهنگ بازنشسته عزیزاله امیر رحیمی1
16 /8 /1357
توضیحات سند:
1ـ سرهنگ عزیزاللّه رحیمی از
نظامیان دوره حکومت پهلوی
بود که در جریان حمله به خانه
مصدق در سال 1330 شرکت
داشت و به همین دلیل از سوی
شاه مدال و درجه گرفت اما به
علت مخالفت با تغییر لباس
افسران ارتش از طرف شاه
بازنشسته شد پس از آن از سال
1334 در تعارض با رژیم بود تا
اینکه در سالهای 41 ـ 42 وکیل
مدافع سران نهضت آزادی شد و
در دادگاههای نظامی از آنان
دفاع کرد که منجر به دستگیری
وی نیز شد.
امیر رحیمی در
زمان اوج گیری انقلاب با امضاء
شخصی اعلامیه های علیه شاه
منتشر می کرد پس از انقلاب وی
به فرماندهی دژبان مرکز
منصوب شد تا اینکه درسی و
یکم تیر ماه 58 از سمت خود
برکنار شد ولی مجدد به دستور
امام به سمت خود بازگشت و
پس از مدتی بازنشسته شد.
طلوع و غروب دولت موقت ج،
2، اسناد لانه جاسوسی جلد 2)
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام سید محمدتقی حسینی طباطبایی صفحه 555