تاریخ سند: 9 مرداد 1350
درباره: سخنرانی اخیر خمینی
متن سند:
از: ساواک استان اصفهان تاریخ: 9 /5 /1350
به: ریاست ساواک یزد شماره: 8532 /10 ﻫ
درباره: سخنرانی اخیر خمینی
با توجه به سخنرانی اخیر خمینی1 و پخش آن از رادیو بغداد و ارتباط این شخص با دولت ملحد و بیدین بعثی عراق دستور فرمائید به منظور تضعیف وی و بهرهبرداری از این جریان ضمن تماس با آیات موجه و وعاظ روشنفکر و طرح موضوع، ترتیبی داده شود که از ناحیه آنان عکسالعمل شدید علیه خمینی ابراز گردد (از طریق پخش اعلامیه- سخنرانی در منابر- تجزیه و تحلیل نقاط ضعف سخنرانی و جانبداری او از دولت بعثی در محافل و مجالس خصوصی) نتایج حاصله را نیز مستمراً منعکس نمایند.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت استان اصفهان. تقوی
ازطرف هوشمند
اقدام خواهد شد. 11 /5 /50
توضیحات سند:
1. حضرت امام خمینی(ره) در روز اول تیرماه سال 1350ش در مسجد شیخ انصاری نجف اشرف، در بیاناتی که در خصوص رژیم شاهنشاهی و برگزاری جشنهای 2500 ساله داشتند، ضمن پرداختن به مسئله حکومت در اسلام و شرایطی که بر ایران و مردم آن حاکم است، در بخشی از سخنان خود فرمودند: «...من احساس تکلیف مىکنم که در بعضى از فرصتها تذکراتى راجع به گرفتارى مسلمین به آقایان بدهم؛ شاید آقایان هم براى خودشان احساس تکلیف کنند، و شاید در صدد برآیند که آن اندازهاى که مىتوانند کمک کنند به برادران مسلمشان و لو کمک به نحو تبلیغ باشد، کمک به نحو تلگراف و کاغذ باشد.
براى من کاغذهایى از ایران مىرسد و شکایاتى از ایران راجع به اوضاع مىرسد که دائماً روح مرا در عذاب دارد. از شیراز یکى از علماى محترم شیراز- سلّمه الله- نوشتهاند به اینکه[در]عشایر جنوب اینجا قحطى واقع شده است، در جنوب؛ و عشایر اینجا به قدرى در قحطى و در گرسنگى هستند که بچههایشان را در معرض فروش قرار دادهاند. از فسا یکى از علماى آنجا به من نوشته است به اینکه- باز همان وضع را نوشته است لکن این تکه آخر را ننوشته است راجع به گرفتاریهاى آنها و اینکه من- که یک مثلًا اهل علمى هست ایشان- در فکر افتادم که با یک زحمتى براى اینها یک نانى، یک لباسى، یک چیزى تهیه کنم. بنده هم اجازه دادم اینکه از سهم امام این کارها را انجام بدهند. از تهران به من نوشتهاند که در بلوچستان و سیستان و اطراف خراسان، آنجا یک قحطى و گرسنگى شده است که مردم هجوم آوردهاند به شهرهاى بزرگ؛ و از گرسنگى نه حیواناتى دارند و نه حیوانِ خود را مىتوانند ضبط کنند و از گرسنگى این طور هستند. اطراف مملکت ایران در این مصیبت گرفتار هستند و میلیونها تومانش خرج جشن شاهنشاهى مىشود! براى خود شهر تهران، از قرارى که یک جایى نوشته بود، براى جشن خود تهران هشتاد میلیون تومان اختصاص داده شده است. این راجع به خود شهر است. کارشناسهاى اسرائیل براى این تشریفات دعوت شدهاند. به طورى که خبر شدم و نوشتهاند به من، کارشناسهاى اسرائیل مشغول بپاداشتن این جشن هستند و این تشریفات را آنها دارند درست مىکنند این اسرائیل که دشمن با اسلام است و الآن در حال جنگ با اسلام است، این اسرائیل که «مسجد اقصى» را خراب کرد و دیگران مىخواستند ترمیم کنند و روپوشى کنند جرم اسرائیل را، براى این اسرائیل نفت از ایران رفته است. از قرارى که گفته شده است و در رادیوهاى بزرگ دنیا گفته شده است، کشتى نفت ایران براى اسرائیل که در حال جنگ با مسلمین است رفته است. اینها شاههایى است که برایشان باید جشن بگیرید! شاهنشاهى ایران، از اولى که زاییده شده است تا حالا، روى تاریخ را سیاه کرده است. جنایات شاههاى ایران روى تاریخ را سیاه کرده است. برج از سر درست مىکردند: سر مردم را مىبریدند، قتل عام مىکردند، بعد برج درست مىکردند با آن. براى این شاهها ما باید، ملت اسلام باید جشن بگیرد! باید بازار تهران- حتمى است- بازار تهران باید از سرمایه خودشان بدهند براى این جشنها. جشن براى او باید گرفت که در پناه او مسلمین راحتند؛ جشن براى آنى باید گرفت که براى اینکه یک خلخالى از پاى یک نفر معاهد،- معاهده- در مىآید آرزوى مرگ مىکند. آقا برسانید به دنیا؛ چرا نجف این قدر خواب است؟ ما مسئول نیستیم؟ تمام کار ما براى مسلمین درس است؟ فقط همین، که ما درس بخوانیم؟ ما نباید به درد مسلمانها برسیم؟ ما نباید اعتراض کنیم که چرا نفت ایران و اسلام را براى مملکتى که در حال جنگ با مسلمین است مىفرستید؟ این اعتراض ندارد؟ نباید این گفته بشود؟ ما براى چه سلاطینى، براى چه سلاطینى جشن بگیریم؟ مردم چه خوشى از سلاطین[دارند]؟ ر.ک: صحیفه امام، ج2، ص 358.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب 1 صفحه 139