تاریخ سند: 25 مهر 1345
موضوع: فعالیت بهائىگرى
متن سند:
شماره: 2586 /16/ﻫ تاریخ: 25 /7 /1345
گیرنده: مدیریت کل اداره سوم 321
فرستنده: ساواک بنادر و جزایر خلیج فارس
موضوع: فعالیت بهائىگرى
تیمسار ریاست سازمان اطلاعات وامنیت کشور
شیخ جواد اعتصامى که از طرفداران جدى جبهه ملى در برازجان میباشد و فعلاً خود رابه عنوان سخنران مذهبى و نماینده مکتب اسلام1 معرفى مینماید در شهرستان مذکور جلساتى در پوشش قرائت قرآن ترتیب داده که با زحمات زیاد مأمور نفوذى در آن رخنه داده شده و اطلاعات آن مرتباً منعکس گردیده است(زیرا هنوز چهره حقیقى این جلسات معلوم نشده).
اخیراً جلسات مزبور با حرارتى زیاد به منظور مبارزه با توسعه مذهب بهاء2 تشکیل و مأموریتهایى به اعضاء خود جهت ایجاد جلسه بحث و مباحثه با بهائیان3 میدهد.
افراد متعصب را تحریک مینماید که در صدد زور و اقدام حاد برآیند و بیم زد وخورد و اختلال نظم پیش بینى میگردد.
این ساواک به منظور پیشگیرى از زد وخورد مراتب را به شهربانى برازجان منعکس ننموده، زیرا چنانچه افراد متشکله در جلسه را احضار نمایند باعث از هم گسیختگى جلسه میگردد و متوجه میشوند که ساواک این دستورات را به شهربانى داده است و از جلسات آنها مطلع بوده.
به نظر میرسد چنانچه مراتب از طریق شهربانى کل کشور به شهربانى برازجان اعلام گردد بهتر باشد. نظریه امر را بلاغ فرمایند.
رئیس ساواک بنادر و جزایر خلیج فارس- سرهنگ مکرى
یک نسخه در پرونده شیخ جواد اعتصامى بایگانى است
گیرنده مدیریت اداره سوم 312 جهت استحضار
توضیحات سند:
1. مجله مکتب اسلام این مجله به منظور آشنا ساختن مردم ایران با مبانی دین اسلام به ویژه نسل جوان با حقایق و روشنگریهای دین اسلام در قم و توسط علمای حوزه علمیه قم راهاندازی شد و هدفش ضمن آگاهی دادن به مردم، مبارزه با تبلیغات ضددینی رژیم و خصوصاً هواداران در ایران بوده. ابتدا این مجله تحت نظر آقای سید کاظم شریعتمداری و با مدیریت آیتالله ناصر مکارم شیرازی و دیگر نویسندگان دارالتبلیغ اداره میشد و نقش مناسبی در تبلیغ و ترویج احکام و مبانی دینی مذهب تشیع داشت نکته قابل توجه آن است که دستگاه امنیتی شاه نیز به نقش اسلام در آگاهی بخشی تودهها و مبارزه با کمونیزم آگاه بوده است و به ناچار در برخی شرایط، تضییقات موجود را کاهش میداده است تا به اصطلاح از نفوذ کمونیزم در ایران جلوگیری شود. این مجله بیش از 40 سال است که به کار خود ادامه میدهد.
ر. ک : کتاب شرح احوال رجال، ج 2، ص 653.
2. میرزا حسینعلی نوری(بهاءالله)، فرزند میرزا عباس نورى معروف به میرزا بزرگ در سال 1233 ﻫ ش به دنیا آمد. پس از طی تحصیلات مقدماتى به مسلک صوفیه ارادت و علاقه زیادى پیدا کرد و از حکمت آنها استفاده نمود و از این جهت در سلک دراویش قرار گرفت، چنانکه مانند آنان زلف و گیسوى بلند داشت و مسلک و اساس معارف او همان معارف صوفیه بود. میرزا حسینعلى در زمان حیات باب یکى از مریدان او بود و بعد از قتل باب هم مدتى برادر خود میرزا یحیى صبح ازل جانشین مخصوص باب را اطاعت کرد، اما سپس از اطاعت او سرپیچید و ادعاى من یظهراللّه و شارعیت و رجعیت حسین(ع) و رجعت مسیح بلکه ادعاى الوهیت نمود و سیدباب را هم مبشر ظهور خویش دانست. میرزا حسینعلى و میرزا یحیى دو برادر پدرى و هر دو مرید باب بودند و باب تنصیص بهوصایت و نیابت یحیى نمود و او را مأمور کرد که بعد از وى هشت واحد دیگر بیان را که ناتمام مانده بود بنویسد. لذا بعد از قتل باب عموم بابیه بلااستثنا، یحیى را به سمت نیابت و جانشینى باب شناخته و او را واجبالطاعه دانستند. بعد از شکایت علماى کربلا و نجف به واسطه قرب جوار بابیه و جنگ و جدال بین آنها و مسلمین به دولت ایران و وصایت دولت ایران به دولت عثمانى و انتقال بابیه به «آدرنه» در سال 1242 بود که میرزا حسینعلى پرده از روى کار خود برداشته و آشکارا دعوى من یظهر الهى نمود و عموم بابیه را به سمت خود دعوت کرد. لذا دولت عثمانى او و طرفدارانش را به عکا و صبح ازل و همراهانش را به جزیره قبرس فرستاد. میرزا حسینعلى در 1309 هجرى/ 1270 ﻫ ش پس از 22 روز در عکا بر اثر بیمارى از دنیا رفت.
ـ کتاب الفاضلیه در رد عقاید و ادیان، سیدیوسف فاضل، جلد اول، ص 9 ـ 11
3. بهائیت: تشکیلات بهائیه یا بهائیان پیروان میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله هستند. تعلیمات و آموزههای بهاءالله که بیشتر توسط پسرش عباس افندی معروف به عبدالبهاء منتشر شد مخلوطی از تصوف اسلامی و برخی از نتایج حکمت و معرفت اروپا در قرن 19 است. بهائیان انبیا را مظاهر الهیه میخوانند و معتقدند که بعد از حضرت محمد (ص) باب و بعد از او میرزا حسینعلی بهاءالله به عنوان مظهر الهی به عالم آمدهاند. اما میگویند که بعد از بهاءالله لااقل تا هزار سال دیگر مظهر الهی در عالم نخواهد آمد. مراکز مهم اجتماعات رسمی آنها حضیرۀالقدس نام دارد (دایرۀالمعارف فارسی مصاحب، ج 1، ص 475) طبق اسناد و بسیاری از مورخان و محققان تاریخ معاصر ظهور فرقههای بابیه و بهائیه را از نتایج فرقهسازی استعمار اروپاییان قاصد انگلیس در کشورهای مسلمان میدانند. همگامی این تشکیلات با سیاستهای استعماری بیگانگان تائیدی بر این مدعا است. جریان ضاله بهائی در دوران حکومت پهلوی به عنوان ابزار علیه اسلام و دین به اوج نفوذ و اقتدار خود در ایران رسید. ارتشبد حسین فردوست، رئیس دفتر ویژه اطلاعات محمدرضا شاه معتقد است رضاخان با بهائیان روابط حسنه داشت تا حدی که اسدالله صنیعی را که یک بهائی متعصب بود به سمت آجودان مخصوص محمدرضا، ولیعهد منصوب کرد. (ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، ص 374) فردوست مینویسد محمدرضا شاه نیز از تشکیلات بهائیان و نفوذ افراد بهائی به مقامات مهم و حساس مملکت آگاهی داشت و با حسن ظن به مساله مینگریست. هنگامیکه امیرعباس هویدا به نخستوزیری رسید نفوذ بهائیان به اوج خود رسید. اسدالله صنیعی در کابینه او به وزارت جنگ و وزارت خواروبار رسید. فردوست عقیده دارد عبدالکریم ایادی که پدرش از خواص عباس افندی بود، نقش مهمی در نخستوزیری هویدا دارد. بهائیان همچنین در این دوره به مراکز مهم اقتصادی کشور نفوذ کردند و ثروتهای کلانی را از طریق زدوبند با مقامهای سیاسی تصاحب کردند.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان بوشهر، کتاب 1 صفحه 30