تاریخ سند: 6 دی 1357
موضوع: تظاهرات در رامسر
متن سند:
از: ن ﻫ تاریخ: 6 /10 /1357
به: 2ﻫ1 شماره: 2649/ن ﻫ
موضوع: تظاهرات در رامسر
از صبح روز 15 /8 /57 کلیه مدارس تعطیل و کسبه مغازههای خود را بسته از ساعت 9:00 حدود 5 هزار نفر از معلمین، دانشآموزان، روحانیون، بازاریان، کارگران، کشاورزان به رهبری 1- حاجمحمد مقدم فرزند قربان شغل بازرگان و یکی از عناصر اخلالگر سرسخت حزب توده ـ سیدمحمدتقی سجادی دبیر و روحانی ـ محمدقاسم سیاکشی دبیر ـ مصطفی عبدالهیان دبیر ـ حسین ذبیحی دبیر ـ ناصر آذرهوش فرزند اسماعیل در جلوی اداره آموزش و پرورش رامسر اجتماع در حالیکه پلاکارتهای پارچهای و مقوایی و عکسهائی از کشتهشدگان حوادث اخیر در دست داشتند به طرف بازار شادسر حرکت نمودند و در حین راهپیمائی توسط مهندس مقدم علیاصغر نیک نهاد واعظ فرزند عبدالحسین اهل رامسر ساکن قم ـ محمدعلی عسگرنژاد فرزند یوسف مغازهدار ـ اسماعیل الهیان دانشجوی دانشسرای ساری ـ منصور چرمچی فرزند اکبر ـ بهاءالدین شیخالاسلامی ـ با بلندگو شعارهای مذهبی و ضدملی میداد به طرف گورستان سادات محله رفته پس از سخنرانی تحریکآمیز توسط مهندس مقدم دبیر دبیرستانهای شهسوار و سید محمدتقی سجادی و خواندن قطعنامه و برگزاری نماز جماعت مجدداً بطرف رامسر حرکت نموده و در بین راه تظاهرکنندگان پس از اطلاع از استعفای دولت شریفامامی و روی کارآمدن دولت نظامی تیمسار ارتشبد ازهاری شروع بدادن شعارهائی علیه دولت نظامی نموده بهاءالدین شیخالاسلامی توسط بلندگو اعلام نمود به مناسبت مخالفت با تشکیل دولت نظامی کلیه مدارس به عنوان اعتراض بمدت یک هفته تعطیل میگردد و در ساعت 15:30 وارد مسجد نارنج بن شده و در ساعت 16:00 به آرامی و بدون برخورد و دخالت مامورین تظاهرکنندگان متفرق شدند شعارهائی که توسط نامبردگان با بلندگو پخش میشد توسط محمد مقدم روی کاغذ نوشته و به آنان داده میشد در جریان تظاهرات مقداری اعلامیه مضره نیز پخش گردید بهاءالدین شیخالاسلامی در حین راهپیمائی با تظاهرکنندگان با بلندگو اظهار میداشت خمینی بهانه است ما شاه نمیخواهیم و کلیه تظاهرکنندگان نیز جواب وی را میدادند.
نظریه شنبه: خبر صحت دارد.
نظریه یکشنبه: نظریه شنبه مورد تایید است و باتوجه به اینکه در رامسر کمونیستها گرداننده تظاهرات بودند موضوع قابل اهمیت میباشد. نظریه ن: نظریه یکشنبه مورد تائید است.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 12 صفحه 118