تاریخ سند: 15 اردیبهشت 1350
موضوع : : جلسه منزل شیخ حسین لنکرانی
متن سند:
از: 20 ه3
به: 312 شماره: 15776 /20 ه3
از ساعت 1930 روز 9 /2 /50 جلسه ای با شرکت دکتر دهخوارقانی
دندانپزشک بیمارستان مسلولین بوعلی در ابتدای جاده تهران نو.
احمد
انتصاری.
محسن غنیان کارمند شرکت نفت همسایه مقابل خانه لنکرانی.
نقاش زاده کارمند ثبت.
چیت چیان صاحب کتابفروشی مرتضوی در بازار
بین الحرمین.
احمد
شیرازی.
ابراهیم جواهری
ساکن خیابان خیام کوچه
حمام معیر و چند نفر دیگر
در منزل نامبرده بالا تشکیل
گردید.
احمد شیرازی گفت
آیات میلانی ـ گلپایگانی1
و آخوند ملاعلی همدانی
دسته جمعی نامه ای برای
خمینی نوشته و خواهش
کرده اند که به ایران مراجعت
کند چون ممکن است در
عراق ترور شود و نامه را به
لواسانی داده اند تا در نجف
به خمینی برساند.
بعد
صحبت از اکراد ترکیه پیش
آمد لنکرانی اظهار داشت دراثر نالایقی زمامداران قسمتهای مهمی مثل
گرجستان قفقاز و هرات از خاک ایران جدا شد و امکان دارد که کردستان نیز
براثر بی توجهی از ایران جدا شود اگر دولت سیاست داشته باشد باید به محبوبین
اکراد در مرکز پستهای حساسی از قبیل وزارت و غیره داده و از آنها بیشتر
دلجوئی کند نه اینکه امثال مردوخ را که منفور مردم کردستان است نوازش کند تا
آنها ناراضی تر شوند.
نظریه شنبه: شنبه نظری ندارد.
نظریه یکشنبه: یکشنبه
نظری ندارد.
آسای ـ نظریه چهارشنبه: نظری ندارد.
مستقیما ارسال شود.
2658
توضیحات سند:
1ـ آیه اللّه العظمی سید
محمدرضا گلپایگانی در سال
1277 شمسی در روستای گوگد
در شش کیلومتری گلپایگان
دیده به جهان گشود.
تحصیلات
مقدماتی را نزد پدر، آیه اللّه
ملاتقی گوگدی، آقا ضیاءالدین
اراکی و آیه اللّه شیخ عبدالکریم
حائری یزدی گذرانید.
پس از
تأسیس حوزه علمیه قم، به
دعوت آیه اللّه العظمی حائری
یزدی به قم رفته و مدارج عالی
علوم حوزوی را در این شهر
کسب نمود.
تبحر ایشان در علم
فقه موجب شد که هفتاد سال
مدرس این علم در حوزه علمیه
قم باشد.
وی همچنین از
مهاجرت علما و زعمای حوزه
علمیه نجف به قم در سال 1341
هجری قمری کمال بهره را برد و
برای مدتی هر چند کوتاه از
محضر درس برخی از آنان
همچون آیه اللّه سیدابوالحسن
اصفهانی، آیه اللّه نائینی و غروی
اصفهانی بهره مند گردید.
با
درگذشت آیه اللّه حائری، آقای
گلپایگانی مسئولیتهای
سنگین تری را متقبل شد و به
تدریس دروس خارج فقه و
اصول همت گماشت و تا پیش از
ارتحال، همواره کلاس درس
خارج معظم له در مسجد اعظم
قم، یکی از بزرگترین مکاتب
تدریس علوم دینی بود.
در پی
درگذشت آیه اللّه بروجردی نیز
بخش اعظم وظائف آن عالم
ربانی در اداره حوزه علمیه قم
به ایشان واگذار شد.
با شروع
نهضت اسلامی مردم ایران به
رهبری حضرت امام خمینی
(سلام اللّه علیه) ایشان همواره
حامی نهضت و پشتیبان امام
بود.
بیشتر اعلامیه های مراجع
در مسیر مبارزه با رژیم
شاه را امضا می کرد و در
جلساتی که علمای قم در اوایل
نهضت تشکیل می دادند، شرکت
می نمود.
همگام با امام و دیگر
مراجع، عید 1342 را به دلیل
اصرار رژیم بر اجرای لوایح
ششگانه (انقلاب سفید) تحریم و
بعد از تبعید امام به ترکیه نیز از
این اقدام رژیم به شدت ابراز
ناخشنودی کرد.
واکنشهای
سیاسی حضرت آیه اللّه العظمی
گلپایگانی نسبت به مسائل روز
ایران و جهان اسلام، رژیم
پهلوی را همواره وادار می کرد
که از موضع گیریهای ایشان
بیمناک باشد.
مراسم نیایشی که
ایشان در سال 1352 برای
پیروزی مسلمانان در جنگ با
اسرائیل برپا کرد، در آن زمان
واکنش قابل توجهی به همراه
داشت.
اعلامیه هایی که علیه
رژیم شاه در مناسبتهای مختلف
به ویژه در سالهای 56 و 57 از
سوی ایشان صادر می شد، تنور
مبارزه مردم را علیه رژیم شاه
گرم نگاه می داشت.
در آستانه
پیروزی انقلاب اسلامی در
زمستان 1357 ایشان با انتشار
اعلامیه هایی از ارتش خواست
که به ملت بپیوندد و اعلام کرد :
«هر کس مردم را به گلوله ببندد،
قرآن را به گلوله بسته است.
»
پس از پیروزی انقلاب اسلامی
در مقاطع حساس شاهد حمایت
ایشان از نظام اسلامی و
جمهوری اسلامی بوده ایم.
در
طول جنگ تحمیلی نیز همواره
مشوق رزمندگان اسلام بود و
بارها نمایندگان ایشان برای
تقویت روحیه رزمندگان به
جبهه رفتند.
در تمام انتخابات
در صحنه بود و مردم را تشویق
و ترغیب به رأی دادن می کرد.
ایشان علاوه بر انجام
اقدامات خیریه از قبیل احداث
مدارس، بیمارستانها و سایر
خدمات عام المنفعه، چندین اثر
تألیفی از خود به یادگار
گذاشته اند که از آن جمله است :
حاشیه بر عروه الوثقی، حاشیه بر
رسائل، مناسک حج، تألیفی در
فقه و کتابی در اصول و ...
حضرت آیه اللّه العظمی
گلپایگانی در 19 آذر 1372 به
ملکوت اعلی پیوست و پس از
تشییع پرشکوه در تهران و قم،
در جوار حضرت معصومه
(سلام اللّه علیه) به خاک سپرده
شد.
ر.ک : روزنامه رسالت، 27 آذر
1372، صص 4 و 10 ویژه نامه
روزنامه جمهوری اسلامی
2 /8 /60، 2 /10 /60
روزنامه اطلاعات
18 /11 /57
منبع:
کتاب
شیخ حسین لنکرانی به روایت اسناد ساواک صفحه 341