صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

مکالمات سوژه از ساعت 1345 سه شنبه 30/8/57 تا ساعت 0730 چهارشنبه 1/9/57

تاریخ سند: 30 آبان 1357


مکالمات سوژه از ساعت 1345 سه شنبه 30/8/57 تا ساعت 0730 چهارشنبه 1/9/57


متن سند:

مکالمات سوژه از ساعت 1345 سه شنبه 30 /8 /57 تا ساعت 0730 چهارشنبه 1 /9 /57
شخصی از شهر بابک تماس گرفت و از رجبعلی پرسید: جریان پریروز یزد چه بوده است؟
رجبعلی: پریروز که دستور داده شد مغازه‌ها را باز کنند، خود پلیس آشوب برپا کرد و یک نفر مهندس کشته شد1 و چند نفر هم زخمی شده‌اند؛ ولی گویا کشته شده‌ها بیشتر بوده است، ولی اسم و آدرس از آنها نداریم. مغازه‌ها هم برای اعتراض به پلیس، یک روز دیگر هم تعطیل کردند و فعلاً وضع آرام است. 30 /8 /57
*****
شخصی به نام [سیدهادی] هاشمی از اصفهان تماس گرفت و جویای وضع یزد شد.
رجبعلی: دیروز دستور داده شد مغازه‌ها را باز کنند و بچه‌ها هم به مدارس خود بروند و سر کلاس بروند؛ پلیس آتش روشن کرده است و وارد هنرستان شده و عکس آقا را کنده است. بچه‌های مدرسه‌ها بیرون ریختند و تظاهراتی شد که یک نفر کشته شده و تعدادی هم زخمی شده‌اند؛ ولی می‌گویند کشته شده‌ها بیشتر از یک نفر بوده است. امروز هم از طرف حاجی آقا در مسجد حظیره فاتحه گرفته شد و مغازه‌ها هم به اعتراض به پلیس تا بعد از ظهری تعطیل کردند. امشب هم که از مسجد در می‌آمدیم، تظاهراتی شد و یک نفر هم تیر به پایش خورده و الان در بیمارستان افشار است.2
هاشمی: حاجی آقا کی می‌آیند؟
رجبعلی: معلوم نیست. اصفهان چه خبر بوده است؟
هاشمی: اصفهان که خبری نبوده است، ولی نجف آباد سه نفر کشته شده‌اند3 و ساری هم به طوری که رادیو لندن گفته است، 20 نفر کشته داشته است.4
*****
دکتر پاک نژاد با رجبعلی تماس گرفت و گفت: خبری از حاجی آقا ندارید؟
رجبعلی: امروز به قم تلفن کرده‌اند، حالشان خوب است. امشب که تیراندازی شد، کسی هم کشته شد؟5
دکتر: خیر، ولی زخمی داشته‌اند؛ ولی گویا کسی کشته نشده است.

توضیحات سند:

1. منظور شهید حسینعلی زنبق کارمند اداره برق است. شهید حسینعلی زنبق فرزند آقامحمد در سال 1326ش در یزد به دنیا آمد. او که کارمند اداره برق یزد بود، در جریان تظاهرات مردمی حضوری فعال داشت و در اثر همین حضور، در بیست و نهم آبان ماه سال 1357ش، از ناحیه سینه و پهلو، مورد اصابت تیر قرار گرفت و به شهادت رسید و طی تشییع با شکوهی، در گورستان خلدبرین به خاک سپرده شد. گزارش این تشییع توسط شهربانی یزد به این شرح گزارش شده است: « ساعت 1630 دقیقه روز جاری حدود سه هزار نفر جنازه مقتول اغتشاشات روز جاری یزد را با تابوت روی دست به گورستان شهر منتقل نمودند. عده‌ای از جمعیت تشییع کننده مقابل ساختمان هنگ ژاندارمری یزد به طرف اتومبیل‌ها و مأمورین داخل محوطه ژاندارمری سنگ و آجر پرتاب کردند که با تیراندازی هوائی مأمورین هنگ مذکور متفرق شدند و در چند نقطه از شهر تظاهرات پراکنده‌ای صورت گرفت و در ساعت 1700 در خیابان ایرانشهر عده‌ای با آتش زدن تعدادی لاستیک و با استفاده از تیرهای آهن و چوبی طاق نصرت یادبود جشن‌های دوهزاروپانصدمین سال شاهنشاهی ایران را تخریب نمودند که توسط مأمورین انتظامی متفرق شدند. ضمناً علاوه به دو نفر مأمور مجروح شده، یک نفر افسر و پنج مأمور دیگر در اثر اصابت سنگ و آجر آسیب دیدند که تحت درمان قرار گرفتند و حال آنان خوب است. درحال حاضر جمعیت در گورستان شهر اجتماع نمودند تا جسد دفن شود که مراقبت ادامه دارد.» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . استان یزد . ج 5. سند شماره: 645 /5 - 29 /8 /57
2. ساواک یزد در گزارش این روز(29 /8 /57) نوشت: « از ساعت 1030 روز جاری عده‌ای از دانش‌آموزان هنرستان صنعتی و دانش‌آموزان مدارس شهرستان یزد به خیابان‌ها آمدند و شعارهائی ضدملی و برله خمینی دادند و تعدادی لاستیک در وسط خیابان‌ها قرار دادند و مبادرت به آتش زدن آنها نمودند، در نتیجه با رسیدن مأمورین و پرتاب گاز اشک آور و شلیک چند تیر هوائی جمعیت متفرق و به دسته‌های سی نفری تقسیم و در نقاط مختلف شهر پراکنده شدند و هر گروه جداگانه اقدام به تظاهرات نمودند که تا این ساعت ادامه دارد. ضمناً در ساعت 1000 روز جاری مدارس شهرستان اردکان نیز تعطیل گردیده است.» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . استان یزد . ج 5. سند شماره: 4685 /26/ ﻫ - 29 /8 /57
3. در گزارش شهربانی اصفهان پیرامون اتفاقات این روز آمده است: « ساعت 2330 از شهربانی نجف آباد اعلام گردید که از ساعت 1900 عده‌ای در خیابان‌های مختلف آن شهرستان شروع به تظاهرات و شکستن شیشه بانکهای بازرگانی نموده و مأمورین نظامی که به محل می‌رسند مجروح و مضروب نموده و ستوانیار داود مرتضوی افسر نظامی اعلام نموده که یک نفر موتورسوار به طرف او تیراندازی کرده است که آنها ناچار مبادرت به تیراندازی می‌نمایند که بعداً اطلاع می‌رسد که شخصی به نام امیرحسین خسروی فرزند حید 24 ساله در اثر اصابت گلوله مجروح و با آمبولانس به اصفهان منتقل که در بین راه فوت می‌نماید. چند نفر در نزدیکی کرسنگ 6 کیلومتری نجف آباد جنازه را از راننده آمبولانس گرفته و به منطقه نامعلومی می‌برند.» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . کتاب شانزدهم . ص 400
4. ساواک ساری در گزارشی پیرامون وقایع روز 29 /8 /57 در این شهر نوشت: « به دنبال وقایع روز جاری شهرستان ساری که منجر به کشته شدن پنج نفر و مجروح شدن حدود 27 نفر گردید، مشاهده شد که فرستنده تلویزیونی شهرستان ساری از پخش برنامه سیمای ایران خودداری و به جای آن موزیک عزا و مارش پخش می‌نماید.» همان . ص 397
5. وضعیت شهر یزد، یک روز پس از شهادت حسین زنبق، به شرح زیر ثبت شده است:
« ساعت 1640روز جاری، حدود 500 نفر در خیابان شاه شهر یزد اجتماع نموده و با دادن شعارهای ضدملی، فاصله پانصد متری تا مسجد حظیره را طی و قبل از رسیدن مأمورین انتظامی داخل مسجد شدند. ساعت 1840 پس از خاتمه مجلس در مسجد حظیره، حدود هزار و پانصد نفر با دادن شعار علیه کد 66 از مسجد خارج گردیدند و مقابل هنگ ژاندارمری یزد که در فاصله حدود صد متری مسجد قرار دارد، تظاهرکنندگان قصد حمله به ژاندارمری را داشتند که عوامل هنگ مذکور مبادرت به تیراندازی کرده و جمعیت متفرق شده و از کوچه‌های اطراف مبادرت به سنگ اندازی نمودند که مأمورین شهربانی و نیروی پشتیبانی در محل باقی مانده، جمعیت را که در خیابان تعدادی لاستیک آتش زده و تابلوی بهداری شهربانی را شکسته، متفرق ساختند. ساعت 1930 از بیمارستان افشار حوزه استحفاظی ژاندارمری اعلام شد شخصی به نام علی نصیری هفده ساله فرزند اسداله کارگر اهل سانیچ از توابع شهرستان تفت را که از ناحیه پا تیر خورده به بیمارستان برده اند که تحت درمان قرار گرفته و بستری است.(که مراتب به هنگ ژاندارمری آگهی گردید). از بیمارستان گودرز نیز اعلام شد یک نفر که از ناحیه کمر تیر خورده به نام حسین کلانتری زارچی فرزند علی 25 ساله متأهل شاگرد قناد ساکن یزد را به بیمارستان برده اند که تحت عمل قرار گرفته و مأمورین شهربانی به بیمارستان اعزام شده اند و جریان تحت رسیدگی است. ضمناً ساعت 2000 وضع به حال عادی بازگشت و طبق اعلام هنگ ژاندارمری یزد 6 نفر توسط عوامل هنگ دستگیر گردیده اند و تعدادی موتورسیکلت و دوچرخه که از جمعیت متفرق شده باقی مانده بود، در هنگ مذکور جمع آوری شده است.» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . استان یزد . ج 5. سند شماره: 651 /5 - 30 /8 /57
***

منبع:

کتاب گفت و شنود، جلد دوم - شنود مکالمات شهید آیت‌الله محمد صدوقی صفحه 161
صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.