تاریخ سند: 22 مرداد 1357
درباره: تظاهرات اخلالگرانه در قزوین پیرو شماره 1399/23 ﻫ 21/5/37
متن سند:
از : قزوین
به : زنجان شماره : 1403 /23 ﻫ
روز جاری نیز طبق معمول بعد از پایان نماز جماعت ظهر و عصر سیدعباس ابوترابی در مسجد شاه قزوین به منبر رفته و مطالبی در خصوص لزوم برقراری حکومت اسلامی در ایران و اعتراض به برقراری حکومت نظامی در اصفهان 1 و تجلیل از خمینی بیان و متعاقب آن گروهی از جوانان شروع به دادن شعارهای خلاف مصالح ملی نموده و قصد خروج دسته جمعی از مسجد و تظاهرات خیابانی را داشتهاند که پلیس با آمادگی قبلی که داشته از این عمل ممانعت و با شلیک چندین تیر هوائی اخلالگران را به مسجد بازگردانده تا اینکه مسجد تدریجاً تخلیه میشود، لیکن این افراد مجدداً در نقاط جنوبی شهر به صورت گروههای چند نفری به وسیله سنگ، شیشههای تعدادی از بانکهای خیابانهای سپه، شاهرضا و مولوی و نیز فروشگاه ارتش را شکستهاند.
ضمناً تعدادی از این افراد اخلالگر که در خیابان شاه قصد تخریب را داشتهاند در حالی که توسط پلیس تعقیب میشوند، جلوی هنگ ژاندارمری به مقابله با مأمورین پرداخته و در نتیجه دو نفر از آنان مورد اصابت گلوله قرار میگیرند که یک نفر از آنان کشته و نفر دیگر مجروح میگردد.
ضمناً در تظاهرات روز جاری تعداد 2 نفر از اخلالگران نیز دستگیر میشوند.
همچنین 7 نفر از مأموران پلیس (2 نفر افسر 2 نفر درجهدار و سه نفر سرباز وظیفه پلیس) وسیله سنگهای پرتاب شده توسط اخلالگران جراحات سطحی برمیدارند.
تحقیقات به منظور شناسائی فرد کشته ادامه دارد و نتیجه حاصله به موقع از عرض میگذرد.
ضمناً در مورد واعظ مورد بحث تصمیمات مقتضی گرفته شده است که چگونگی متعاقباً گزارش خواهد شد.
انصاری
توضیحات سند:
1.
پس از دستگیری آیتالله طاهری، تظاهرات مردمی که از مدتها قبل آغاز شده بود، گسترده تر شد و در روز بیستم مردادماه سال 1357، به اوج خود رسید؛ به گونهای که شهر به میادین جنگ شبیه شد و نیروهای امنیتی و انتظامی، علی رغم آتشی که بر روی مردم گشوده بودند، از مقابله با مردم درماندند.
به همین علت بود که در ساعت 1430 شورای تأمین در استانداری تشکیل جلسه داد و ضمن اعلام وضعیت قرمز، امنیت منطقه را به عهدهی فرماندهی مرکز توپخانه و موشکها گذاشت و سرلشکر ناجی به فرمانداری اصفهان منصوب شد.
روزشمار تاریخ ایران، ج 2، 352 و انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، کتاب سوم، ص 200
منبع:
کتاب
آیتالله سید عباس ابوترابی به روایت اسناد ساواک صفحه 192