تاریخ سند: 14 شهریور 1357
موضوع: سیدمحمد طاهری1 شغل واعظ
متن سند:
از: 16 /4 ﻫ 1 تاریخ:14 /6 /1357
به: 312 شماره: 7848/ﻫ 16
موضوع: سیدمحمد طاهری1 شغل واعظ
در ساعت 2220 مورخه 1 /6 /57 یکی از آخوندهای تبعیدی به پیرانشهر به نام محمودی وارد مسجد کارخانه قند پیرانشهر2 شده و در ساعت 2230 محمد طاهری به منبر3 رفته و ضمن صحبت اظهار داشته باید با سرمایهداران جنگید چون فساد تولید میکنند وی صحبت از رهبری به میان آورده و گفته است رهبر باید چطور باشد و چکار بکند رهبر یعنی علی. وی در انظار عمومی در مسجد از شخص اول مملکت بدگویی میکرده و بیشتر از آیتالله شریعتمداری تعریف مینموده است. مشارالیه بعد از تمام شدن سخنرانی کوچکترین دعایی به اعلیحضرت همایونی نکرده و مردمی که از پیرانشهر و پادگان به مسجد آمده بودند از اظهارات آنها معلوم میشده که همگی اظهارات طاهری را تائید نمودهاند بعد از اینکه طاهری از منبر پایین آمد محمدعلی تبریزی کارمند جدید کارخانه در نزد علی محمدی به یکی از همکارانش گفته حالا باز هم از شعر ... که برای شاه درست کردهای میتوانی بگویی و تعریف از شاه بکنی و یا مانند ابراهیم حسینوند ... در مسجد بگویی وی با لحنی مسخرهآمیز به طور خصوصی گفته به سلامتی آریامهر صلوات بفرستید.
نظریه شنبه ـ تمام گفتههای طاهری تحریکآمیز بوده و مردم را علیه شاه و دولت تکان داده است و محمدعلی تبریزی هم یکی از مخالفان شاه میباشد.
نظریه یکشنبه ـ صحت خبر بعید به نظر نمیرسد. حامد
نظریه دوشنبه ـ نظریه یکشننبه مورد تائید است. الوند
نظریه 16 ـ نظریه دوشنبه مورد تائید است.
نظریه چهارشنبه: نظریه 16/ﻫ مورد تائید است
______________________
1. حجتالاسلام سیدمحمد طاهری، از وعاظ انقلابی بود و در مسجد کارخانه قند پیرانشهر منبر میرفت. وی مردم را به مبارزه علیه رژیم دعوت میکرد و معتقد بود روحانیت باید در صف مقدم مبارزه باشد. وی درباره شرایط رهبری مملکت سخن گفته، به انتقاد از شاه پرداخت و در پایان سخنرانی شاه را دعا نکرد. ساواک این سخنرانیها را در روحیه مردم بسیار مؤثر ارزیابی کرده است.
2. کارخانه قند پیرانشهر، در سال 1347 تأسیس و سال بعد به بهرهبرداری رسید. این کارخانه در کیلومتر 5 جاده پیرانشهر ـ نقده قرار دارد و در حال حاضر(سال1396ش) بیش از 600 پرسنل دائم، موقت و فصلی دارد.
3. اصل: منزل
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، مساجد، مساجد استان آذربایجان غربی- جلد اول صفحه 260