تاریخ سند: 30 بهمن 1356
با پیش[بینی] و مراقبتهای معموله در روز 29/11/36 حادثه نامطلوبی در حوزه استحفاظی این سازمان رخ نداد
متن سند:
شماره: 3861 /23ﻫ تاریخ: 30 /11 /2536[1356] 13561130
از: سازمان اطلاعات و امنیت قزوین 23ﻫ
به: مدیریت کل اداره سوم 312
بازگشت به: 8522 /312- 26 /11 /36
با پیش[بینی] و مراقبتهای معموله در روز 29 /11 /36 حادثه نامطلوبی در حوزه استحفاظی این سازمان رخ نداد تنها فعالیتهایی به شرح زیر به منظور ایجاد آشوب در شرف وقوع بود که به موقع کشف و خنثی گردید.
الف- پنج نفر جوان و نوحهخوان به اسامی داود کیانی فرزند علی- عزیزاله محمدی شالی فرزند فرجاله- رمضان مهرعلیان فرزند امیر- قدرتاله عموئی فرزند فرجاله- قربان تکاپور فرزند علی،
که در روزهای 27و 28 /11 /36 قصد توزیع اعلامیههای1 مورد نظر بین مردم و نصب آنها به دیوارها را داشتهاند با تعدادی در حدود 115 برگ توسط پلیس دستگیر و به مراجع قضایی معرفی شدند.
ب- عدم اقامت نماز جماعت در کلیه مساجد شهر قزوین در تاریخ مذکور.
پ- شخصی به نام حسینی که تعدادی در حدود 150 برگ اعلامیه مضره حمل مینمود مورد سوء ظن ماموران واقع و با پرتاب اعلامیهها در خیابان وارد منزل هادی باریک بین (در 23ﻫ و مرکز سابقه دارد) میشود که ماموران با توجه به اینکه احتمال آشوب میرفت از تعقیب وی در چنین موقعی خودداری نمودند.
ت- در تاریخ 29 /11 /36 دو برگ اعلامیه شریعتمداری توسط فرد یا افراد ناشناسی به درب ورودی مسجد بخش آبیک نصب و یک حلقه نوار سخنرانی خلاف بر روی ضبط صوت مسجد قرار داده شده که مسجدبان توسط ژاندارمری دستگیر و به منظور شناسایی عامل یا عاملین تحت بازجویی قرار گرفته است.
مشروح جریان با پیک به استحضار خواهد رسید.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت قزوین - انصاری
گوینده- عربی
گیرنده- قاسم پی
ساعت 10.15روز 30 /11 /36
دایره بررسی. 30 /11
در بولتن درج شد.مورد بهره برداری قرار گیرد و به استحضار رئیس دایره عملیات برسد.30 /11 /36
توضیحات سند:
1. اعلامیهی مورد نظر به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به روحانیت مترقی شیعه که با هم پیوستگی زایدالوصف در مقابل سر نیزه عمال بیحیثیت اجانب ایستاده و از هیاهو و دست و پا زدنهای مذبوحانه آنها نهراسید. سلام به روحانیون و علمای اعلام مذهب از نجف اشرف تا سراسر ایران که با وحدت کلمه در مقابل ستمکاران و چپاولگران به جواب مثبت دست زدند. درود بر جوانان غیور حوزه علمیه بیدار قم و سایر حوزهها که با سرفرازی به نهضت روحانیت ادامه و رونق دادند.
درود بر جوانان پرشور آگاه دانشگاههای ایران که با قیامهای هوشیارانه پیاپی و وفاداری خود را به اسلام بزرگ و کشور عزیز خود ثابت کردند.
سلام و درود بر ملت بزرگ هوشمند ایران که با همه اختناق و فشار از اسلام عدلپرور و مظلومان و مقتولان در راه دیانت دفاع نمودند. رحمت خداوند بر مقتولین 15 خرداد (دوازده محرّم) و 19 دی (29 محرّم) امسال. محرّم چه ماه مصیبتزا و چه ماه سازنده و کوبندهای است، محرّم ماه نهضت بزرگ سید شهیدان و سرور اولیای خداست که با قیام خود در مقابل طاغوت، تعلیم سازندگی و کوبندگی به بشر داد و راه فنای ظالم و شکست ستمکار را به فدایی دادن و فدا شدن دانست؛ و این خود سرلوحه تعلیمات اسلام است برای ملتها تا آخر دهر.
نهضت 12 محرّم (15 خرداد) در مقابل کاخ ظلم شاه و اجانب به پیروی از نهضت مقدس حسینی چنان سازنده و کوبنده بود که مردانی مجاهد و بیدار و فداکار تحویل جامعه داد که با تحرک و فداکاری روزگار را بر ستمکاران و خائنان سیاه نمودند، و ملت بزرگ را چنان هوشیار و متحرک و پیوسته کرد که خواب را از چشم بیگانه و بیگانهپرستان ربود و حوزههای علمیه و دانشگاهها و بازارها را به صورت دژ مدافع از عدالتخواهی و از اسلام و مذهب مقدس در آورد. نهضت اخیر که پرتوی از نهضت 15 خرداد است و شعاعش در سراسر کشور نور افکنده، خودکوبندگی خاصی دارد که شاه را از خود بیخود کرده و او و دار ودستۀ چاقوکشش را به تلاش مذبوحانه واداشته، جنایات 29 محرّم امسال نقطه عطفی است به جنایات شاهانۀ 12 محرّم آن سال. شاه خواست ضربشستی به ملت مسلمان نشان دهد؛ پس از تمامیت حساب با رئیس جمهور آمریکا با بهانۀ مختصری که مأمورین ایجاد کردند، مرکز تشیع و حوزه فقاهت اسلام را در جوار مرقد پاک فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ به مسلسل بست و جمعیت بیگناه فراوانی از جوانان حوزه علمیه و متدینین غیور شهر مذهبی قم را در خاک و خون کشیده به قتل رساند؛ و تاکنون آمار آنها در دست نیست و مقتولین را از هفتاد تا سیصد تا حال گفتهاند و عدد مجروحین را خدا میداند و اسفآورتر (که ننگش بر جبین آنها خواهد ماند) آنکه کسانی که رفتهاند خون به مجروحین در بیمارستانها بدهند، توقیف کرده و مانع شدهاند از اعطای خون و گفته میشود کسانی به این جهت جان دادهاند.
شاه میخواهد ثابت کند که نوکری او تحکیم شده و ملت نباید گمان کند [او] از پشتیبانی اجانب برخوردار نیست؛ ولی ملت با تظاهرات عمومی و تعطیل سرتاسری دامنهدار و اظهار تنفر بار دیگر ثابت کرد که او را نمیخواهد و از او و خاندانش بیزار است و آن رفراندوم طبیعی سرتاسری در حقیقت خلع او از سلطنت غاصبانۀ جابرانه است. کارتر و دیگر غارتگران مخازن ملتهای مظلوم باید بدانند محمدرضا خان، خائن و یاغی است و ناچار از سلطنت مخلوع است؛ بر فرض قانونی بودن؛ چه رسد به سلطنت انتصابی از قبل اجانب که خودش اعتراف نمود. به ملت شریف ایران مژده میدهم که رژیم جائرانه شاه نفسهای آخرش را میکشد و این قتل عامهای بیرحمانه نشانۀ وحشتزدگی و حرکات مذبوحانه است. مضحک و بسیار رسوا، این مانورهای وقیحانه و بچگانه است که پس از داغ باطله از طرف عموم ملت خوردن به راه انداختهاند و مشتی سازمانی و اراذل و اوباش از خودشان و جمعی ضعفا و بیچارگان را با زور سر نیزه از اطراف جمعآوری و در شهرها به فریاد و جنجال «جاویدشاه» وادار میکنند و گمان میکنند جبران تعطیل عمومی بازارهاست و با این سیلیها میتوانند صورت سیاه خود را سرخ کنند. من به ملت ایران با این بیداری و هوشیاری و با این روحیۀ قوی و شجاعت بیمانند نوید پیروزی میدهم؛ پیروزی توأم با سربلندی و افتخار؛ پیروزی توأم با استقلال و آزادی؛ پیروزی توأم با قطع ایادی اجانب و چپاولگران پیروزی با برچیده شدن بساط ستمگران و انقراض دودمان سیاهروی پهلوی. ملتی که با هوشمندی و پیوستگی همۀ طبقات از روحانی تا دانشگاهی، از منبری تا بازاری، از دانشجوی داخلی تا خارجی، از کارگر تا دهقان، به پا خواسته و تب و تاب اسلام عدالتپرور دارد پیروز است. ملتی که با دادن بهترین جوانان برومند خود با سرافرازی به مخالفت و تنفر از دستگاه جبار ادامه میدهد پیروز است. ملتی که حتی بانوان محترمهاش با تظاهرات محجوبانه بیزاری خود را از رژیم شاه اعلام میکنند، پیروز است. ملتی که مادران و خواهران شیردلش افتخار به مرگ جوانان برومندش میکند که در صف شهدا هستند، پیروز است. ملتی که جوانان داخل و خارج کشورش مجال تفکر را از شاه و اربابانش سلب کرده، پیروز است. ملتی که با همۀ تشبثات شاه و دار و دستهاش در امریکا با تظاهرات پرشور و رعدآسای جوانان رشیدش در مقابل کارتر و شاه، کاخ سفید را به لرزه درآورده و تنفر خود را نثار آنها کرده پیروز است. ملتی که پشتیبانش اسلام و قرآن و نهضتش برای خدا و بسط عدالت و محو ستمکاری است، پیروز است. شماای ملت شریف بزرگ پیروزید؛ با دیدن خسارات بسیار و دادن فداییان بیشمار.
روسیاه باد رژیمی که علمای عظیمالشأن اسلام را با رژیم منحط خود و انقلاب خونین رسوای خود موافق معرفی میکند. رسوا باد رژیمی که از وحشتزدگی میخواهد با افترای به فقهای مذهب ملت را اغفال کند. ملت ایران که پیشرو آن روحانیت است با انقلاب قلابی که به امر اجانب سودجو انجام گرفت سرسختانه مخالف است. ملت ایران اصلاحات ادعایی را که به بدبختی ملت و بازارسازی برای اجانب و ورشکستگی زراعت منتهی شد افساد و خرابکاری میداند. در کشوری که مردمش در این پنجاه سال حکومت جابرانۀ پهلوی روی آزادی ندیدهاند دم زدن از آزادی زنها مسخره و اغفال است. رژیمی که در مأموریت برای وطنش از جانب اجانب، سرلوحۀ خدمتش محو اسلام و احکام آن است و با تغییر تاریخ پر افتخار اسلام به تاریخ ستمکاران و رو سیاهان تاریخ میخواهد اسم اسلام را محو کند، دم زدن از اسلام و قرآن کریم جز فریب و مضحکه عنوانی ندارد.
باید این رژیم فاسد ارباب و نوکری بداند که وقت گذشته و این تبلیغات تارعنکبوتی نمیتواند ملتی را که با کمال بیداری و هوشمندی به پا خواسته اغفال کند. خدای تعالی و اسلام عزیز پشتیبان ملت است.
من با کمال تواضع دست خود را به سوی ملت نجیب ایران دراز میکنم از روحانیون عظیمالشان تا خطبای ارجمند، از جوانان محترم حوزههای علمیه تا دانشجویان دانشگاهها از بازاریان محترم تا کارگران و دهقانان و جناحها و طبقات محترم داخل و خارج کشور ایدهم الله تعالی و از همه صمیمانه و با عرض تشکر خواستارم که پیوستگی و وحدت کلمۀ خود را حفظ و از مناقشات تفرقهانداز احتراز نمایند و با صدای واحد و ندای همگانی در راه استقلال کشور و قطع ایادی اجانب و عمال وابستۀ آنها کوشش کنند و با اتکا به خدای متعال و احکام عدالتپرور اسلام همدست و همداستان شوند و به آنها که از چهارچوب قانون اساسی دم میزنند تذکر اکید دهند که با این کلمه صحه به رژیم سلطنتی فاسد موجود نگذارند که تا این دودمان فاسد بر مقدرات کشور حکومت میکنند، ملت ایران نه از اسلام بهرهمند میشوند و نه از آزادی و استقلال کشور خبری است و نه مردم روی سعادت میبینند.
از خداوند متعال عظمت اسلام را که کفیل وحید عدالت و استقلال و مدافع حقیقی مظلومان است، خواستار و ملت ایران خصوصاً جوانان متدین برومندش را به خدای متعال میسپارم. والسلام علیکم و رحمت الله.
12 شهر صفر 98 ـ روح الله الموسوی الخمینی
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مساجد استان قزوین به روایت اسناد ساواک صفحه 273