تاریخ سند: 9 دی 1357
حوادث و وقایع شهر مشهد در روز 9/10/57
متن سند:
1ـ از صبح روز 9 /10 /57 (2537 شاهنشاهی)، گروههائی از عناصر
فرصت طلب و اخلالگر در منازل آیات اله شیرازی، قمی و سید کاظم مرعشی در
شهر مشهد اجتماع کرده و سپس با دادن شعارهای مضره و ضد ملی در خیابانهای
شهر مزبور بتظاهرات پرداخته اند.
2ـ صبح روز 9 /10 /57، شماری آشوب طلب در مقابل ساختمان دادگستری
مشهد بیک تانک و دو دستگاه کامیون ارتشی حمله نموده و آنها را بتصرف خود در
آورده اند.
ضمنا سه قبضه مسلسل که روی تانک مزبور بوده به سرقت رفته است.
3ـ در ساعت 1230 روز 9 /10 /57، عده ای اخلالگر ساختمان فروشگاه اتکاء
لشکر 77 خراسان را به
آتش کشیده و سربازان
محافظ ساختمان مذکور
متواری شده اند.
ضمنا افراد
مذکور قصد تصرف
بیمارستان لشکر 77
خراسان را داشته اند.
4ـ روز 9 /10 /57 سه الی
4 قبضه اسلحه بوسیله
آشوبگران سرقت شده و
همراه چند نفر از زخمی ها
به بیمارستان شاهرضا در
مشهد برده شده است.
5ـ مقارن ساعت 1200 روز
9 /10 /57، اخلالگران دو
کامیون ارتشی را آتش زده و
استانداری خراسان را اشغال
کرده و یکی از پسران آیت اله
شیرازی در مقابل استانداری بر روی یکی از تانکها رفته و اظهار نموده :
ارتش با ما اعلام همبستگی نموده که در این هنگام چند نفر سرباز اسلحه های
خود را بالای سر گرفته اند.
1
6ـ از صبح روز 9 /10 /57، بازار و کلیه مغازه ها، بانکها و ادارات دولتی در شهر
مشهد تعطیل بوده است.
ارزیابی خبر :
خبر صحت دارد.
اقدامات انجام شده : مراتب به نخست وزیری اعلام گردیده است.
توضیحات سند:
1ـ راهپیمایی پرشکوه مردم
مشهد که برخی منابع آن را تا
یک میلیون نفر متشکل از اهالی
شهر و اطراف آن ذکر کردند
(اخبار جنبش اسلامی، به تاریخ
12 دی 57، ش 10) طبق معمول
راهپیمایی های پیشین مشهد از
مقابل خانه روحانیان شهر آغاز
شد.
«در این راهپیمایی که عده
کثیری از بانون مسلمان این شهر
نیز شرکت داشتند قرار بود که
سرانجام در محل استانداری
(خیابان بهار) تجمع کنند.
در
جلو استانداری در حالی که
آغاز صف به آنجا رسیده و
گروهی به داخل رفته بودند،
ناگهان عده ای فریاد کشیدند
ارتش به ما ملحق شد و به دنبال
آن مردم به سوی چند تانک،
ریو و گاز ارتشی دویدند که بر
روی آن عده زیادی از مردم
سوار شده و عکسهایی از امام
خمینی به دست داشتند و
سربازان بر روی تانک و
ریوهای ارتشی با مردم دست
تکان می دادند و اظهار
همبستگی می کردند.
در این
لحظه اشک در چشم همه حلقه
زده بود و عده ای اشک شوق بر
چهره می ریختند...
ناگهان
صدای رگبار گلوله برخاست و
از سوی یک تانک و چند جیپ
ارتشی به سوی مردم آتش
گشوده شد.
اجتماع کثیر مردم،
فرار آنان و گلوله، کشتار زیادی
به دنبال داشت.
» (خراسان، ش
8547، صص 5 و 6) در ادامه
این حوادث در منبع دیگری
آمده است : «در این موقع
فرمانده آنان به نام سرهنگ
کمالی (برخی منابع سرهنگ
کلالی نوشته اند) شروع به
تیراندازی می کند اما از میان
مردم او را به مسلسل می بندند و
ماشین اش را به آتش می کشند.
استواری که همراه او بوده
مبادرت به تیراندازی می کند
ولی با مقابله مردم پا به فرار
می گذارد و پس از مسافتی
دستگیر می شود.
» (اخبار جنبش
اسلامی، به تاریخ 12 دی 57،
ش 10)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 22 صفحه 454