اعلامیه جمعی از اساتید فضلای حوزه علمیه قم در مورد حوادث اخیر ایران
متن سند:
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَلا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ اَنّتُمْ اَلاَعلون اِن کُنْتُمْ مُؤمِنینْ»:1سستی نکنید، اندوهگین نباشید اگر ایمانی راستین داشته باشید، شما پیروزید.
« یا اَیُهَا الْذینَ آمَنُوا اِنْ تَنْصُروُالله یَنْصُرکُمْ وَ یُثَبِتُ اَقْدامَکُمْ»:2 ای مومنان اگر به یاری خدا برخیزید، خدا شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میسازد.
برای آنها که از دور اخبار ایران را میشنوند یا از نزدیک شایعاتی به گوششان میرسد و نمیدانند در این مملکت چه خبر است و حقیقت جریانها چیست و احیاناً ممکن است حوادث را واژگون دریابند، لازم است واقعیتها را چنانکه هست شرح دهیم و صدای این ملت ستمدیده را به گوش همگان برسانیم:
به دنبال یاوه سرائی روزنامه اطلاعات (17 دی 1356)3و هتاکی فوقالعاده نسبت به عموم مراجع تقلید و به خصوص مرجع عالیقدر حضرت آیتالله العظمی آقای خمینی دامت برکاته احساسات پاک مردم مسلمان ایران برانگیخته شد.
نخست در قم مرکز روحانیت، طلاب و محصلین و عموم طبقات به دادخواهی به منازل علما و مدرسین پناه بردند و در راه بازگشت نیروهای پلیس بدون هیچگونه مقدمهای به روی مردم بیدفاع آتش گشودند و دهها نفر را به خاک و خون کشیدند.
جمعی را کشتند.
گروهی را مجروح کردند و عدهای مراجع و مدرسین از یکسو و دستگیر کردن و زدن و دست و پا شکستن، حملات وحشیانه و خردکردن در و پنجره بعضی از مغازهها و مدارس و ارعاب و تهدید توسط مأمورین از سوی دیگر ادامه داشت در این مدت جمعی از فضلا و اساتید حوزه و برخی از افراد غیور بازار قم را تبعید کردند مسافران زوار افراد از همه جا بیخبر، زنها و کودکان همه مورد هجوم قرار گرفتند.
مأمورین گستاخ تا داخل حرم حضرت معصومه علیها سلام با چکمه رفتند و با باتون به جان مردم افتادند.
شبانه به مدرسه حضرت آیتالله بروجردی ریختند، پنجره حجرات و سر و دست طلاب را شکستند و همه زندگی آنها را درهم ریختند.
این بود مختصری از ماجرای سه ماهه «قم»
در چهلم شهداء قم ، اهالی غیور تبریز را رژیم حاکم با حملات زمینی و هوائی ـ که گوئی به جنگ ارتش مسلح بیگانه رفته بودـ به رگبار گلوله بست و صدها کشته و مجروح روی زمین افکند و جمع بسیاری را بازداشت کرد.
در آنجا هم هنوز درگیریها ادامه دارد.
سپس به مناسبت چهلمین روز شهیدان تبریز بسیاری از شهرها مانند «زنجان» ـ «اصفهان» ـ « شیراز» ـ «مشهد» ـ «یزد» ـ «جهرم» ـ «گرگان» ـ «ساری» ـ «کاشان» ـ «قم» ـ «منطقه آذربایجان» و «بازار تهران» تعطیل شد و مردم به سوگواری پرداختند.
و در شهرهای دیگر چون: «اهواز» ـ «آبادان» ـ «خرم آباد» ـ «کرمان» ـ «سیرجان» ـ «قزوین» ـ «بابل» ـ «رشت» ـ «کرمانشاه» ـ و «همدان» مجالس ترحیم برپا شد و احیاناً مردم دست به تظاهرات زدند و با شعارهای حاد و شورانگیزی خشم و تنفر خود را از رژیم حاکم اظهار نمودند و در بسیاری از این موارد با هجوم بیرحمانه پلیس روبرو شدند که از همه چشم گیرتر واقعه یزد[ناخوانا]، اهواز و اصفهان بود که صدها کشته و مجروح داشت.
4
گرچه هنوز آمار دقیق از آنها به دست نیامده است.
افراد دستگیر شده در این جریانها با ضربات سخت و سبعانه، مواجه میشدند و بدن آنها کبود و گاهی مجروح میشد.
در این روزها وضع زندانیان سیاسی نیز بسیار رقت بار بود.
این جوانان عزیز و غیرتمند، نخست برای رسیدگی به درخواستهای قانونی و مشروعشان از جمله بهبود وضع غذا ـ بهداشت ـ آزادی در استفاده از وسایل ارتباط جمعی ملاقات حضوری ـ و ملاقات بستگان درجه دوم، اعتصاب ملاقات کردند و پس از آنکه از این طریق به نتیجه نرسیدند دست به اعتصاب غذا زدند و در حدود 27 روز از خوردن غذا خودداری کردند.
بدنها نحیف شد رنگها پرید و نیروها از دست رفت.
جمعی به بیمارستان منتقل شدند و زیر سرم قرار گرفتند تا سرانجام به برخی از خواستههای ناچیز و مشروع خود دست یافتند.
کسان آنها هم که برای ملاقات میرفتند مکرر در دائره زندان مورد یورش بیدادگران واقع شدند و حتی زنها هم کتک خوردند.
این بود گوشهای از ماجرای دو سه ماهه اخیر ایران که هنوز هم به صورتهای مختلف ادامه دارد.
اما دستگاههای تبلیغاتی رژیم، پیوسته مردم شریف را که از طبقات مختلف روحانی، دانشگاهی، بازاری، کارگر و غیره دست به دست هم دادهاند و هماهنگ و یک صدا از این دستگاه پلیسی اظهار انزجار میکنند به اخلالگری متهم میکند.
آنها را مرتجع و مارکسیست و تحریک شده میخواند و فورمولهای همیشگی دیکته شده را تکرار میکند حقایق را به رسم دیرینه واژگون جلوه میدهد و مسائلی را که چون آفتاب روشن است با کمال وقاحت انکار میکند جمعیتهای متجاوز از ده هزار و پانزده هزار و گاهی همه مردم یک شهر را که برای اعلام تنفر و انزجار خود از رژیم در مساجد و اماکن دیگر اجتماع میکنند«گروهی اندک» میشمارد.
به مراجع عظام تقلید، علما، طلاب و دانشجویان و مردم مسلمان برچسب «ارتجاع» یا «مارکسیسم» میزند و هر چه دلش میخواهد میگوید.
آمار کشتهها و مجروحین را تا بتواند پایین میآورد.
و اخیراً که دریافته است نه آن تبلیغات آب رنگی دارد و نه گلولههای پلیس کاری از پیش میبرد.
به فکر تازه افتاده و این بار مأموران و مزدوران را به عنوان«کمیتههای جناح پیشرو» و اعضای نیروی پایداری بسیج کرده است.
پیش بینی میشود که رژیم میخواهد به وسیله این مزدوران، هرج و مرج به راه اندازد و غارتگری و ویرانگری کند، ترور نماید، از هرگونه تهمت و افترا و توطئه و شایعه سازی برای لکهدار کردن افراد موثر در نهضت استفاده کند و نقشههای شومی را که در سر دارد به وسیله آنها پیاده نماید.
غافل از آنکه مردم بیدار ایران هرگز فریب این ماسکهای قلابی را نمیخورند و این حرفهای بیاساس را باور نمیکنند چنانچه نه در جریان 25 شوال «مدرسه فیضیه» کسی باور کرد که آن همه مأمور مسلح دهقانند و نه در واقعه عید قربان [در] کاروانسرای سنگی، کسی مأموران را با کارگان [کارگران] اشتباه کرد.
این حناها برای ملت ایران هرگز رنگی ندارد.
ما ضمن قدردانی و ستایش از پایداریها و مقاومتهای مردم مسلمان ایران، تنفر و انزجار خود را از اعمال وحشیانه و ضد انسانی دستگاه جبار اظهار میداریم و پیروزی این جنبش اسلامی و موفقیت نهایی مردم از جان گذشته و فداکار را در سایه عنایات خاصه حضرت ولیعصر ـ اروحنا له الفداه ـ از خداوند متعال خواستاریم.
(6/ج /1 /98 مطابق با 25 /1 /1357)
ابوالفضل النجفی الخوانساری ـ العبد مسلم ملکوتی ـ الاحقر محمد شاهآبادی ـ احمد رضوانی النجفی الزنجانی ـ الاحقر محمدحسین مسجد جامعی ـ مرتضی مطهری5 ـ مهدی الحسینی الروحانی ـ سید موسی شبیری زنجانی ـ علی مشکینی ـ علی احمدی میانجی ـ محمد فاضل ـ جعفر سبحانی ـ عبدالله جوادی ـ محسن حرم پناهی6 ـ محمد محمدی گیلانی ـ عبدالرسول شریعتمداری جهرمی ـ احمد جنتی ـ الاحقر محمدتقی المجلسی ـ یحیی انصاری شیرازی ـ محمدحسن المرتضوی النگرودی ـ محمدتقی مصباح ـ جلال طاهری گلپایگانی ـ حسین راستی کاشانی ـ حسین مظاهری ـ مرتضی بنی فضل ـ عباس محفوظی ـ اسماعیل صالحی ـ سیدعلی محقق ـ محیالدین فاضل هرندی ـ یوسف صانعی ـ رسول موسوی تهرانی ـ محمد مؤمن ـ سید محمد حسینی کاشانی ـ رضا توسلی ـ علی اکبر مسعودی7 ـ سید حسن طاهری ـ حسن تهرانی ـ محمدعلی شرعی ـ محمدعلی فیض
توضیحات سند:
1.
سوره آل عمران، آیه:139
2.
سوره محمد(ص)، آیه: 7
3.
انتشار اعلامیه در روزنامه اطلاعات علیه امام(ره)
4.
برای آگاهی از حوادث خونین شهرهای کشور پس از انتشار مقالهی روزنامهی اطلاعات ر.ک: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، 23 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
5.
استاد شهید آیتالله مرتضی مطهری در سال 1298 ه ش در فریمان چشم به جهان گشود.
مقدمات علوم اسلامی را در شهر مشهد گذراند و در سال 1316 برای ادامه تحصیل به قم رفت و مراتب عالی علوم حوزوی را نزد اساتیدی چون حضرت امام خمینی (ره)، آیتالله العظمی بروجردی و علامه محمد حسین طباطبایی طی کرد.
استاد مطهری با ورود به دانشگاه نقش عمدهای در نزدیک کردن اندیشههای حوزه و دانشگاه ایفا کرد.
ایشان 22 سال استاد دانشکده الهیات دانشگاه تهران بود.
آیتالله مطهری یکی از نظریهپردازان اصلی انقلاب اسلامی است.
ایشان در تشکیل هیئتهای موتلفه دارای نقشی فعال بود و در همین راستا در هیئتی که گردانندگان آن شهید امانی و شهید لاجوردی بودهاند با طرح بحث انسان و سرنوشت و روشنگری مسائل اجتماعی نقش مؤثری داشته است.
این هیئت یکی از پایههای اساسی تشکیل هیأت مؤتلفه در سال 42 بوده است.
رژیم پهلوی ایشان را در سال 1356 ممنوع المنبر کرد.
با پیروزی انقلاب اسلامی آیتالله مطهری یکی از اعضای اصلی شورای انقلاب شد.
آثار ایشان جزو منابع پر طرفدار در شناخت اسلام و مبانی آن است.
آیتالله مطهری در اردیبهشت ماه سال 1358 به وسیله گروهک «فرقان» ترور شد و به شهادت رسید.
ر.ک : یاران امام به روایت اسناد ساواک، استاد شهید مرتضی مطهری، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382
6.
آیتالله محسن حرم پناهی در دی ماه 1307 ﻫ ش در شهر مقدس قم متولد شد.
پدرش آیتالله شیخ مهدی حرمپناهی، فرزند آیتالله آقا حسن حرمپناهی و نوه آیتالله العظمی حاج ملاآقا حسین مجتهد قمی است.
آیتالله حرمپناهی از چهار سالگی فراگیری قرآن و کتابهای فارسی را نزد پدرش فراگرفت.
مخالفت رضاخان با هرگونه مراسم مذهبی سبب گردید تا پدرشب به روستایی به نام «قاهان» هجرت کرده و به برگزاری مراسم عزاداری برای سالار شهیدان بپردازد.
تبعید رضاخان به جزیره موریس در سال 1320 ﻫ ش باعث شد تا وی به همراه پدرش به قم بازگردد و در مدرسه حاجی مشغول به تحصیل شود.
با اتمام دورهی سطح به درس بزرگان حوزه علمیه قم، از جمله آیتاللهالعظمی بروجردی رفت و در درسهای فلسفه استاد علامه طباطبایی بهرهی فراوانی برد.
از دیگر اساتید ایشان میتوان به: آیتالله بهاءالدین، آیتالله شیخ غلامحسین فاضل کاشی، آیتالله شیخ یوسف احدی، آیتالله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی، آیتاللهالعظمی محمدعلی اراکی و ...
اشاره کرد.
فعالیتهای علمی و فرهنگی آیتالله حرمپناهی بسیار متنوع و گوناگون میباشد.
وی ضمن تدریس در حوزه، به مناطق مختلف مسافرت کرده و به تبلیغ دین مبین اسلام میپرداخت.
وی از همکاران گروه تدوین «جامع احادیث شیعه» میباشد.
از دیگر نوشتههای وی میتوان به؛ شرح بر کفایۀ الاصول، ولایت تکوینی ائمه، شرح عروهالوثفی، فوائد الرجال و ...
.
اشاره کرد.
آیتالله حرمپناهی از آغاز نهضت حضرت امام (ره) در کنار ایشان قرار گرفته و در ضمن شعرهای تبلیغیاش به شهرهای مختلف به تبیین اندیشههای حضرت امام (ره) و آمادهکردن مردم میپرداخت.
وی در سال 1340 از جمله سخنرانان علیه رژیم طاغوت در مسجد اعظم قم به شمار میرفت.
با پیروزی انقلاب اسلامی وی از مدافعان انقلاب بود و در صحنههای مختلف از جمله تشویق مردم برای حضور در جبهههای جنگ حضور فعالی داشت.
آیتالله حرمپناهی در مهر 1381 دار فانی را وداع گفت.
7.
آیتالله علیاکبر مسعودی خمینی، فرزند غلامعلی در سال 1310 ﻫ ش در خمین متولد شد.
در شش سالگی به امر پدر راهی مکتب خانه شد.
حضور در مکتب خانه دو یا سه سالی به طول انجامید و پس از آن، وی در مدرسه شش کلاسهای در خمین نام نویسی کرد و چون سال اول را در مکتب گذرانده بود، در پایه دوم به تحصیل پرداخت.
در سن پانزده سالگی، به اراک رفت و به تحصیل سیوطی و حاشیه ملاعبدالله پرداخت.
با پایان یافتن کتاب معالم، راهی قم شد تا از محضر عالمان آن دیار کسب فیض کند در قم، در مدرسه « دارالشفاء» ساکن شد و دروس سطح را به پایان برد.
سپس برای تحصیل درس خارج، از محضر علمای بزرگی همچون امام خمینی(ره) و آیتالله بهجت بهره برد.
آیتالله مسعودی خمینی، در پیش و پس از انقلاب خدمات سیاسی فراوانی را برای تحقق انقلاب اسلامی و تداوم آن انجام داده است.
از فعالیتهای مهم ایشان در آستانه پیروزی انقلاب، شرکت در تحصن علما در دانشگاه تهران و نیز عضویت در کمیته استقبال از امام(ره) بود.
همچنین آیتالله مسعودی، از افرادی است که در تشکیل جامعه مدرسین و سازماندهی مجدد آن نقش بسزایی داشته است.
از خدمات مهم فرهنگی آیتالله مسعودی خمینی، تصدی تولیت آستانه مقدسه حضرت معصومه سلامالله علیها بود.
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی محمد فاضل لنکرانی به روایت اسناد ساواک صفحه 229