صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

واقعه غیراصولى !!!؟

واقعه غیراصولى !!!؟


متن سند:

واقعه غیراصولى !!!؟
پانزدهم خرداد، در جریان انقلاب اسلامى ایران، نقطه عطفى است که بنیانگذار آن، على‌رغم گذشتِ سال‌ها و آمد و شدِ حادثه‌ها، انتظار فرج از آن داشت و بر همین اساس بود که این نقطه عطف را براى همیشه عزاى عمومى اعلام کرد و در اولین سالگرد آن پس از پیروزى انقلاب، در پانزدهم خرداد سال 1358 به تشریح انگیزه‌ها و اهداف این قیام پرداخت و فرمود:
«بسم‌اللّه‌ الرحمن الرحیم1
پانزده خرداد چرا به وجود آمد؟ و مبدأ وجود آن چه بود؟ و دنباله آن در سابق چه بود؟ و الان چیست؟ و بعدها چه خواهد بود؟ 15 خرداد را کى به وجود آورد؟ و دنباله آن را کى تعقیب کرد؟ و الآن کى همان دنباله را تعقیب مى‌کند؟ و پس از این، امید به کیست؟ 15 خرداد براى چه مقصدى بود؟ و تاکنون براى چه مقصدى است؟ و بعدها براى چه مقصدى خواهد بود؟ 15 خرداد را بشناسید؛ و مقصد 15 خرداد را بشناسید؛ و کسانى را که 15 خرداد را به وجود آوردند بشناسید؛ و کسانى را که 15 خرداد را دنبال کردند بشناسید؛ و کسانى را که از این به بعد امید تعقیب آنها هست بشناسید؛ و مخالفین 15 خرداد، و مقصد 15 خرداد را بشناسید.
15 خرداد از همین مدرسه شروع شد. عصر عاشورا در همین مدرسه اجتماع عظیم بود؛ و بعد از این که صحبتهایى و افشاگرى‌هایى شد، دنباله آن منتهى به 15 خرداد شد. 15 خرداد براى اسلام بود و به اسم اسلام بود و به مبدأیت اسلام و راهنمایى روحانیت و همین جمعیت‌ها که الان اینجا هستند. اینها بودند که 15 خرداد را به وجود آوردند. همین سنخ جمعیت بودند که 15 خرداد را به وجود آوردند. و همین سنخ جمعیت بودند که کشته شدند. همین طبقه از افراد اسلامى بودند که براى اسلام قیام کردند و هیچ نظرى جز اسلام نداشتند 15 خرداد را به وجود آوردند. همین جمعیتى که مقصدى غیر از اسلام ندارند در تعقیب 15 خرداد تا حالا دنبال کردند. از همین جمعیت که مقصدى غیر از اسلام ندارند امید آن است که تعقیب کنند و نهضت ما را به ثمر برسانند.
باید دید این جمعیت کى هستند. اینها که 15 خرداد را به وجود آوردند و آنها که در 15 خرداد، به طورى که مشهور است، پانزده هزار فدایى دادند و آنهایى که پس از 15 خرداد و 15 خردادها و پس از قتل عام 15 خرداد و قتل‌عام‌هاى دیگر در میدانها آمدند چه قشرى از جمعیت بودند؟ آنهایى که 15 خرداد را به وجود آوردند، آنهایى که دنباله 15 خرداد را تاکنون رساندند، آنهایى که براى شکستن سد رژیم فعالیت کردند، آنهایى که به خیابانها ریختند و فریاد «اللّه‌اکبر» کردند، همین قشر از جمعیت بودند. حق مال همین قشر از جمعیت است، دیگران هیچ حقى ندارند. الان کى منحرف دارد مى‌کند مسیر ملت ما را؟ چه گروههایى هستند که ملت ما را از این مسیر مى‌خواهند منحرف کنند؟ چه جمعیتهایى هستند که نهضت اسلامى را مى‌خواهند از اسلامیتش منحرف کنند؟ اینها گروههایى هستند که عده‌اى از آنها نمى‌دانند قضایا را، جاهلند ؛ و عده‌اى هستند عالما و عامدا با اسلام مخالفند. آنهایى را که جاهلند باید هدایت کرد، باید گفت به آنها که، اى آقایان! که خیال مى‌کنید به غیر از اسلام در ایران مى‌تواند چیزى پیش ببرد، اى کسانى که گمان مى‌کنید [قدرتى] غیر اسلام رژیم را ساقط کرده است، اى کسانى که احتمال مى‌دهید که غیرمسلمین و غیر اسلام کس دیگر دخالت داشته است، شما مطالعه کنید، بررسى کنید اشخاصى که در 15 خرداد جان دادند، سنگهاى قبرهاى آنها را ببینید کى بودند اینها. اگر یک سنگ قبر از این قشرهاى دیگر غیراسلامى پیدا کردید، آنها هم شرکت داشته‌اند. اگر در قشرهاى اسلامى یک سنگ قبر از آن درجه‌هاى بالا پیدا کردید، آنها هم شرکت داشته‌اند. ولى پیدا نمى‌کنید. هر چه هست این قشر پایین است، این قشر کشاورز است، این قشر کارگر است، این تاجر مسْلم است؛ این کاسب مسْلم است؛ این روحانى متعهد است. هر چه هست از این قشر است. پس 15 خرداد را به تبع اسلام اینها بوجود آوردند و به تبع اسلام اینها حفظ کردند ؛ و به تبع اسلام اینها نگهدارى مى‌کنند. کسانى که گمان مى‌کنند غیر قدرت اسلام مى‌توانست یک همچو سدى را بشکند در خطا هستند.
و اما آن قشرى که به واسطه مخالفت با اسلام با ما مخالفت مى‌کنند، آنها را باید علاج به هدایت ـ اگر ممکن است علاج ـ کرد؛ والا با همان مشتى که رژیم را از بین بردید این وابسته‌ها را هم از بین خواهید برد. از 15 خرداد تاکنون آنچه شده است، آنچه تحقق پیدا کرده است، با فعالیت همین قشر و با جان‌نثارى همین جمعیت و با خون دادن همین طبقه بوده است. اینها حق دارند در همه چیزهایى که باید تحقق پیدا بکند رأى بدهند. آنهایى که در خارج بودند و حالا آمده‌اند و آنهایى که در خارجِ صف بوده‌اند و حالا وارد صف شده‌اند هیچ حقى در این نهضت ندارند. و نظر آنها هیچ اعتبارى ندارد. نظر آن ملتى که نهضت را به وجود آورد و قدرتهاى بزرگ را شکست، و بعد از این هم دنبال همین قدرت خواهد بود، تمام حَظّ مال اینهاست. نظرهاى اینها میزان است. نظرهاى دیگران اگر موافق با نظر اینهاست، اگر دنباله اسلام است، اگر با حفظ اسلام و احکام است، اهلاً و مرحبا؛ و اگر انحراف است آنها باید بروند آنجایى که قبلاً بوده‌اند. انحرافات را از کجا بشناسیم؟ از کجا بدانیم که [تفاوت ]قشر نهضت به وجود آور، با قشرهاى مخالف نهضت چیست؟ از کجا بفهمیم؟ از نوشته‌هاى آنها، از گفتار آنها، از اجتماعات آنها، از میتینگهاى آنها. هر اجتماعى که براساس اسلام و قوانین اسلام است، بر مسیر این ملت است. و هر اجتماع و هر نطق و هر خطابه و هر قلمفرسایى که برخلاف مسیر اسلام است، هر چه باشد خلاف این نهضت است. مخالفین شما مى‌خواهند خون را شما دادید، استفاده را آنها ببرند. مخالفین شما مى‌خواهند زحمتها را شما کشیدید، میوه‌ها را آنها بچینند. مخالفین شما ملت ستمدیده هیچ رنجى نبردند، در زمان طاغوت هم هیچ رنجى نبردند؛ براى این که تبع بودند؛ موافق بودند یا ساکت بودند. حالا که شما سفره را پهن کردید، اینها به دور سفره نشسته‌اند براى استفاده. کاش مى‌گفتند شما هم شریک، لکن مى‌گویند ما، و شما نه، و روحانیت نه. ما و قشرهاى دیگر نه. همه چیز را براى خودشان مى‌خواهند. ما و اسلام نه!
اى غربزده‌ها! اى اجنبى‌زده‌ها! اى انسانهاى میان تهى! اى انسانهاى بى‌محتوا! به خود آیید همه چیز خودتان را غربى نکنید. ملاحظه کنید چیزهایى که در غرب است، چیزهاى خوبى که در غرب است، ملاحظه کنید جمعیت حقوق بشر که در غرب است، ببینید چه اشخاصى هستند و چه مقاصدى دارند. اینها حقوق بشر را مى‌خواهند ملاحظه کنند، یا حقوق ابرقدرتها را؟ اینها دنبال ابرقدرتها هستند و حقوق ابرقدرتها را مى‌خواهند تأمین کنند. شما اى حقوقدانهاى ما! اى جمعیت حقوق بشر! دنبال این حقوقدانها نروید. شما مثل این قشر، این قشر زحمتکش، حقوق را اجرا کنید. اینها جمعیت حقوق بشر هستند. اینها براى حقوق بشر زحمت مى‌کشند. اینها تأمین آسایش بشر را مى‌کنند. و شما صحبت مى‌کنید! اینها عمل مى‌کنند. این کارگرها، این دهقانها، اینها جمعیت حقوق بشر و حقوقدان هستند. اینها عمل مى‌کنند، و شما مى‌نویسید. هیچ یک از شما در راه رسیدن بشر به حقوق خودش فعالیت ندارد. آن که فعالیت دارد همین جمعیتى هستند که امروز قیام کرده و 15 خرداد قیام کرد، اینها براى بشر دلسوزند؛ براى اینکه مسلمند. اینها مسلمند. اسلام براى بشر دلسوز است. شما که مسیرتان غیراسلام است براى بشر هیچ کارى نمى‌کنید، مى‌نویسید و مى‌خواهید نهضت را منحرف کنید، مى‌گویید تا نهضت را منحرف کنید.
از 15 خرداد تا حالا که آمدیم، خون دادیم یعنى شما خون دادید، من که نشسته‌ام اینجا. من هم هیچ حقى ندارم. شما خون دادید. شماها به میدان رفتید؛ شماها مبارزه کردید؛ ماها هیچ حقى نداریم. ما باید براى شما خدمت کنیم. خودمان نباید استفاده کنیم. نه استفاده عنوانى. خاک بر سر من که بخواهم استفاده عنوانى از شما بکنم! خاک بر سر من که بخواهم خون شما ریخته بشود و من استفاده‌اش را ببرم! [گریه و ابراز احساسات شدید جمعیت و شعار درود بر خمینى ]طبقه‌هاى بالا، آنهایى که فعالیت هیچ نداشتند و مخالفت هم ندارند، حقى ندارند، و نباید حقى داشته باشند؛ لکن اگر از حالا خدمت بکنند، صاحب حق مى‌شوند. و من مأیوسم که خدمت بکنند. آنهایى که نظر انحرافى دارند، آنهایى که نظر خیانت به اسلام و این ملت دارند، آنهایى که اسلام 14 ساله را کافى نمى‌دانند، آنها باید حسابشان را از ملت جدا کنند. جدا هم هست. ما از این به بعد احتیاج به شما داریم. احتیاج به همین طبقه؛ و بى‌نیاز از آن طبقات.
امروز روزى است که اسلام باید تحقق پیدا کند. این حرفها که گفته مى‌شود نظیر همان حرفها بود که گفته شد که «حالا زود است صبر کنید.» ما اگر اسلام را در این انقلاب، در این نهضت احکام اسلام را پیاده نکنیم، کى پیاده خواهیم کرد؟ چه وقت همچو نهضتى تحقق پیدا مى‌کند؟ اگر این نهضت خداى نخواسته بخوابد و به خاموشى بگراید، کى مى‌تواند دیگر اسم اسلام را بیاورد؟ اگر ما امروز قوانین اسلام را اجرا نکنیم، کى اجرا بکنیم؟ آقایانى که مى‌گویید نمى‌شود، پس کى مى‌شود؟ پس بگویید هیچ وقت اسلام نه! بگویید نهضت منهاى اسلام. همان طورى که گفتید اسلام منهاى روحانیت، حالا هم بگویید نهضت منهاى اسلام. اگر با این نهضت اسلام را متحقق نکنید و احکام اسلام را مو به مو جارى نکنید، مأیوس باشید دیگر نخواهد شد. آنهایى که به اسلام عقیده دارند، آنهایى که دلشان براى قرآن مى‌تپد، امروز باید فعالیت کنند. 15 خرداد براى همین بود. قبل از 15 خرداد براى اسلام بود قیام روحانیون؛ قیام 15 خرداد براى همین بود؛ بعد از آن هم دنباله همین بود. اسلام بود لَیْسَ اِلاّ. ما غیر اسلام نمى‌خواهیم. و اسلام در همه وقت و خصوصا حالا قابل اجراست.
آقایان! توجه کنید به گفته‌هاى خودتان، توجه کنید به نوشته‌هاى خودتان، توجه کنید که شما را اسلام از قیدوبند آزاد کرد. توجه کنید که شما را اسلام از بلاد خارج به داخل کشاند. توجه کنید که اسلام شما را از زاویه‌ها بیرون کشید؛ از کنج خانه‌ها بیرون کشید. توجه کنید که اسلام قلم شما را آزاد کرد. توجه کنید که اسلام بیان شما را آزاد کرد. حالا بر ضد اسلام؟! مسلمین مى‌توانند تحمل کنند که اسلام و خون مسلمین شما را آزاد کرد، و حالا بر ضد اسلام قیام مى‌کنید؟ چیز مى‌نویسید؟ این کفران نعمت است. خداوند این نعمت را به شما داد. شکرانه این نعمت این است که تبعیت کنید از اسلام. توبه کنید از حرفهایى که مى‌زنید. توبه کنید از نوشته‌هایى که مى‌نویسید. گرایش کنید به اسلام. گرایش کنید به طبقات پایینى که شما پایین مى‌دانید و از شما بالاترند. اینها چهره نورانى اسلام و مسلمینند. اینها چهره‌هایى هستند که رسول خدا آنها را مى‌پذیرد. اینها چهره‌هایى هستند که محبوب خدا هستند. شما هم وارد اینها بشوید؛ چهره خودتان را با اینها منطبق کنید؛ آراء خودتان را با اینها منطبق کنید. هى دم از غرب چقدر مى‌زنید! چقدر میان تهى شدید! باید احکام اسلام را با احکام غرب بسنجیم! چه غلطى است! شکر نعمت این است که به اسلام وفادار باشید. من به شما اخطار مى‌کنم که به اسلام وفادار باشید، من شما را نصیحت مى‌کنم. من در همین مدرسه شاه را نصیحت کردم و نشنید، شما که چیزى نیستید. عصر عاشورا من گفتم کارى نکن که ملت تو را بیرون کند. نشنید و کارى کرد که ملت بیرونش کرد. [تأیید حضار و سپس شعار درود بر خمینى جمعیت ]برادرهاى من! از هر قشرى که هستید، وقت نگذشته است؛ وقت توبه باقى است. بیایید با این ملت، برادروار در این راه، راهپیمایى کنید. یکى از شما توى این جمعیت نیست! یک دانه از شما توى این جمعیت نیست! بیایید با این مردم هم رأى باشید؛ هم صدا باشید. بیاید [به سوى ]اسلام که همه شما را نجات داد. به شکرانه نعمت از اسلام وفادارى کنید. براى اسلام باشید. برادرهاى من! آنچه مى‌خواهید در اسلام است. آنچه مى‌خواهید در این کنج مدرسه‌هاست. زندگى آنها را ببینید، و مقایسه کنید با آنهایى که براى بشر دلشان مى‌تپد! یعنى با قلم، یعنى با بیان! ببینید اینها در چه حال هستند. ببینید زندگى روحانیت چه است. ببینید زندگى این طبقه کارگر چه است. ببینید زندگى این کشاورز چه است. زندگى این کاسبکار چه است. براى اینها فکر کنید. دلسوزى این نیست که قلم بردارید بر ضد اسلام چیز بنویسید؛ به اسم حقوق بشر و به اسم حقوقدان با اینها همراهى کنید. شماها تا حالا براى این ملت از جیبتان چیزى خرج کردید؟ به وجدان خودتان من ارجاعتان مى‌کنم. آنهایى که دلشان براى این مستمندان و این بشر مى‌سوزد؛ این زنهاى اطراف شهر قم و زنهاى جنوب تهران و زنهاى جنوب همه شهرستانها. جنوب به معناى این که شما مى‌گویید اینها پایین هستند. اینها حقوق بشر را مى‌دانند و عمل مى‌کنند. اینها طلاهایشان که ذخیره یک پنجاه سال، بیست سال، سى سالشان بود آمدند براى مستمندان دادند. شما چه کردید؟ شماها چه کردید؟ بگویید. شما هم همراهى کنید با این مستمندان. شما با این طبقه همراه بشوید. نمى‌گویم پول بدهید؛ مى‌گویم قلمتان موافق باشد؛ قدمتان موافق باشد؛ رأیتان موافق باشد؛ اسلام را حفظ کنید. براى دنیایتان خوب است. اگر آخرت را هم قبول ندارید، براى دنیایتان خوب است. با روحانیین مخالفت نکنید؛ براى دنیایتان خوب است. اینها هستند، این قشر روحانى متعهد، این قشر روحانى که توى این حجره‌هاى کوچک دو تا سه تا زندگى مى‌کنند که بیرونشان کردند، این جمعیت زاغه‌نشینهاى اطراف شهرها که هر هفت نفر، هشت نفر آنها در یک سوراخى زندگى مى‌کنند، اینها جمعیت حقوق بشرند، نه من و شما. بیایید براى اینها فکرى بکنید، براى اینها. دولت و ملت براى این طبقه فکر کنند. اینها حق دارند. حق اینها را ادا کنید. و همین‌ها حق بشر را دارند ادا مى‌کنند.
من به شما جمعیتها، جمعیتهایى که هر چند روز دور هم مى‌نشینید، نصیحت مى‌کنم. من علاقه دارم که همه سعادتمند باشید. من نصیحت مى‌کنم که مسیر خودتان را از اسلام جدا نکنید. مسیر خودتان را از روحانیت جدا نکنید. این قدرت الهى را. این قدرت روحانیت که یک قدرت الهى است، از دست ندهید. اگر این قدرت از دست برود، شما هیچ خواهید بود. این قدرت روحانى است که مردم را به کوچه‌ها مى‌کشد. قدرت اسلام است که از حلقوم روحانیت بیرون مى‌آید. اینها را نشکنید. خدایا، تو مى‌دانى که من براى این که معمم هستم از روحانیت طرفدارى نمى‌کنم. براى اینکه مى‌دانم این قشرند، این قشرند که مى‌توانند ملت را نجات بدهند؛ این قشرند که مردم آنها را مى‌خواهند. این مساجد است که این بساط را درست کرد. این مساجد است که نهضت را درست کرد. در عهد رسول‌اللّه‌ هم، و بعد از آن هم تا مدتها، مسجد مرکز اجتماع سیاسى بود؛ مرکز تجییش جیوش بود. «محراب» یعنى مکان حرب؛ مکان جنگ: هم جنگ با شیطان، و هم جنگ با طاغوت. از محرابها باید جنگ پیدا بشود؛ چنان که پیشتر از محرابها پیدا مى‌شد از مسجدها پیدا مى‌شد. اى ملت! مسجدهاى خودتان را حفظ کنید. اى روشنفکران مسجدها را حفظ کنید، روشنفکر غربى نباشید. روشنفکر وارداتى نباشید! اى حقوقدانها مسجدها را حفظ کنید. بروید به مسجد؛ نمى‌روید! این مسجدها را حفظ کنید تا این نهضت به ثمر برسد؛ تا مملکت شما نجات پیدا کند. خداوند ان‌شاءاللّه‌ این مسجدها را براى ما حفظ کند. خداوند ان‌شاءاللّه‌ روحانیون را براى ما حفظ کند. خداوند ان‌شاءاللّه‌ مخالفین را هدایت کند. خداوند ان‌شاءاللّه‌ ملت ما را سعادتمند کند.
والسلام علیکم و رحمه‌اللّه‌ و برکاته»2
در قیام پانزدهم خرداد که به رهبرى حضرت امام خمینى (ره) شکل گرفت، اقشار مختلف مردم در شهرهاى کشور به حمایت از آن برخاستند و بسیارى از آنان، جان خود را در این مسیر فدا کردند. در این میان یکى از گروه‌هایى که خود را مردمى و طرفدار آزادى و استقلال مملکت جلوه مى‌داد، جبهه به اصطلاح ملى بود که در قبال این حرکت نه تنها سکوت اختیار کرد، بلکه به تخطئه آن نیز پرداخت.
سند زیر اعتراف صریح و روشن دو تن از سردمداران این جبهه، یعنى آقایان امیرعلائى و اللهیار صالح است که در آن بى‌پرده این قیام بزرگ را، واقعه‌اى غیراصولى و شعارهاى روحانیت را غیرمنطقى قلمداد کرده‌اند.
بدیهى است از شخصى مانند اللهیار صالح که در کالج آمریکایى‌ها تحصیل کرده و به عنوان مترجم در سفارت امریکا مشغول به کار شده و در سال 132 ه ش ریاست هیئت نمایندگى اقتصاد ایران و امریکا را به عهده داشته و در سال 1332 ه ش به عنوان سفیر، به امریکا اعزام شده3 و با دربار شاهنشاهى ارتباطى تنگاتنگ داشته4 و خواهان اعمال سیاست‌هاى امریکا در ایران بوده5 و با توصیه مقامات سفارت امریکا درصدد راه‌اندازى تشکیلات بوده6 و در نهایت با گراتیان یاتسویچ (رئیس سیا در ایران) ارتباطى حساب شده و رفت‌وآمد خانوادگى داشته است،7 هرگز نمى‌توان انتظار داشت با حرکتى که بنیان استعمار و تسلط بیگانگان، خصوصا امریکا را در ایران هدف قرار داده است، همراهى نماید.
متن این سند چنین است:
از: 312 تاریخ: 4 /12 /45
شماره: 441 / د ع
در تاریخ 28 /11 /45 دکتر امیرعلائى در منزل اللهیار صالح ضمن صحبت خصوصى راجع به واقعه 15 خرداد 42 اظهار داشت : علیرغم فشار دانشجویان دانشگاه وابسته به جبهه ملى به ویژه ارفع‌زاده که اصرار داشتند 15 خرداد را تأیید و در روز مزبور، افراد جبهه ملى را براى تظاهرات به خیابان بکشم ــ به دلیل این که این واقعه غیراصولى و ثانیا شعارهاى روحانیون، دنیاپسند و منطقى نبود و اگر ما کوچکترین دخالتى در این جریانات مى‌کردیم مسلما جز کشته شدن تعدادى دانشجو و بالمآل ریختن آبروى جبهه ملى در انظار بین‌المللى نتیجه دیگرى عاید نمى‌شد ــ من با این پیشنهاد مخالفت کردم. و اللهیار صالح ضمن تأیید نظریه وى اظهار داشت : به طور حتم اگر مطابق خواسته این قبیل دانشجویان عمل شده بود، علاوه بر این که یک عده کشته [مى‌شد] و در هیچ کجا نیز منعکس نمى‌شد، با‌توجه به اصلاحات عمیق و اجتماعى و رفرمهایى که در این کشور در جریان بوده و هست مسلما مارک ارتجاع بر پیشانى جبهه ملى نقش مى‌بست. سپس ناطق انتقاداتى در مورد واگذارى کارخانه‌هاى دولتى به سرمایه‌داران به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضى ایراد و در مقابل این سؤال که چرا تاکنون به دیدن دکتر سحابى نرفته‌اید، اظهار داشت : خیلى دلم مى‌خواست لیکن با شرایط فعلى به صلاح نهضتى‌ها نیست و امیرعلائى افزود : شخص مهندس بازرگان آدم باسواد و فاضلى است اما یک عده جوان احساساتى دور وى را گرفته و او را به این روز انداخته‌اند. سپس صحبت به انتخابات آینده کشیده شد و اللهیار صالح ضمن اظهار دلسردى از انتخابات مبنى بر این که نمایندگان آینده از حالا برگزیده شده‌اند اضافه نمود بر فرض که انتخابات هم آزاد باشد اصولاً وضع مزاجى من طورى است که باید در خانه بنشینم. و در خاتمه دکتر امیرعلائى افزود: فعلاً در این مملکت نمى‌شود نفس کشید و مسلما اگر دست به هر اقدامى بزنیم به سرنوشت دکتر حسین فاطمى دچار خواهیم شد.
نظریه رهبر عملیات: با توجه به وضع جارى کشور و ترقیات و پیشرفتهاى اخیر مملکت به طورکلى سران جبهه ملى فعلاً هیچ نوع فعالیتى را از طرف افراد این جبهه جایز ندانسته و به استناد این که در صورت مبادرت به فعالیت جز اتلاف نیرو و از دست دادن وجهه خود نتیجه دیگرى عایدشان نخواهد شد سیاست صبر و انتظار را پیش گرفته‌اند.
اصل در ص ـ الف ـ 53 به پرونده دکتر شمس‌الدین امیرعلائى ضمیمه و ارائه فرمایید .. 8 /12 /45

توضیحات سند:

پی‌نوشت‌ها:
1. به علت همهمه جمعیت در مدرسه فیضیه امام خمینى دو مرتبه بسم‌اللّه‌ گفتند.
2. صحیفه امام، ج 8، ص 53 ـ 60
3. جبهه ملى به روایت اسناد ساواک، ص 38
4. همان، ص 52
5. همان، ص 71
6. همان، ص 85
7. همان، ص 89






منبع:

کتاب اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 199


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.