تاریخ سند: 3 آذر 1356
آقای جمشید آموزگار نخست وزیر
متن سند:
در فضای تاریک و وحشت زده ای که اکنون بر
قلمرو آزادی و اندیشه مردم وطن ما حکومت
می کند.
شما باید عواقب اعمالی را که اکنون به
دست عمال امنیتی دولت انجام می گیرد
برعهده بگیرید.
شما در نخستین روزهای معرفی دولت خود
در مجلس ضرورت احترام به آزادی قلم و بیان
و حفظ و حرمت حیثیت انسانی افراد ملت را
برای دولت خود متعهد شدید، اما اکنون در
دولت شما آزادی قلم و بیان اجتماعات
فرهنگی و دانشگاهی با شدتی بی سابقه
سرکوب می شود، برای نخستین بار در دولت
شما کار سرکوبی دانشجویان و آزادیخواهان به دست مأمورینی سپرده شده که با لباس مبدل و
با چماق و شلاق های متحدالشکل به جرح و ضرب و کتک زدن مردم می پردازند.
آنها مأموریت
دارند که با حمله و هجومهای وحشیانه با چوب و چماق و شلاق علاوه بر جلوگیری از تشکیل
اجتماعات فرهنگی و مجالس مذهبی و سخنرانی و شعرخوانی مردم را به نحوی مضروب و
مجروح نمایند که رعب و وحشت ناشی از این حمله های وحشیانه آنان را به سکوت و خاموشی
طولانی تحمیل شده بازگرداند.
این روش تازه فاشیستی به ظاهر برای آن است که قیافه
خشونت پلیسی با دخالت مستقیم مأموران انتظامی در دانشگاهها و مساجد و مجامع فرهنگی
بیش از آنچه که اکنون در جهان و در محافل بین المللی احساس می شود ملوث و زشت نشود.
رژیم تصمیم گرفته است که کار سرکوبی مخالفین استبداد و فساد دستگاه را ظاهرا با تبدیل
لباس مأموران خود به خود مردم!!! واگذار کند.
در این نمایشنامه تازه که به دست طراحان
مبارزه با آزادیخواهان نوشته شده و به مرحله اجرا درآمده است.
دانشجویان و روشنفکران
مخالف استبداد و فساد، خرابکاران و توطئه گرانی معرفی می شوند که با خارجی ها ارتباط دارند
و از خارج هدایت می شوند!؟ هر اجتماعی از دانشجویان و روشنفکران مخالف استبداد، هر
مجلس سخنرانی و شعرخوانی که به وسیله
کاخ جوانان و سایر سازمانهای به ظاهر
فرهنگی دولتی تشکیل نشود خود به خود در
این نمایشنامه عمل توطئه آمیزی تلقی
می شود که از طرف خرابکاران و توطئه گران
بین المللی بر علیه رژیم ترتیب می یابد!! و به
این علت بر افراد وطن دوست و مسلمان و
متعصب ملی یعنی بر مأموران چماق به دست
و با لباس مبدل امنیتی فرض و لازم است که
به نام وطن و مذهب به محض دیدن هرگونه
اجتماعی از این قبیل سوار بر اتوبوس های
دولتی بشوند و از مراکز خود به هیأت اجتماع
با چماق های متحدالشکل برای نجات وطن و
مذهب و دفاع از شعائر ملی و مقدسات
میهنی، جوانان دانشگاهی و استادان و
روشنفکران آزادیخواه کشور یعنی همان توطئه گران و خرابکاران!! کذائی را مضروب و مجروح
نمایند و حتی استادانی نظیر خانم هما ناطق و شعرائی نظیر نعمت میرزازاده را با کمک
مأمورین کلانتری به بیابانهای دریان نو بکشانند و آنها را که از قبل به اندازه کافی مورد ضرب و
شتم مأمورین چماق به دست و فحاشی و ناسزاگوئی آنان قرار گرفته بودند با بدنهای مضروب و
بی دفاع مجددا به دست چماق این مأمورین بسپارند.
آقای آموزگار در این نقطه می بایست به سر حد و غایت نامردی و ناجوانمردی شیوه های پلیسی
و فاشیستی مأمورین...
دولت خود توجه کنید، مردمی بی دفاع و مضروب و زخمی را نخست به
کلانتری می برند و سپس به دستور رئیس کلانتری و بار دیگر آنها را در بیابانهای دریان نو به
دست مأموران چماق به دست امنیتی می دهند که تا آنجا که قدرت دارند آنها را در تاریکی شب
کتک بزنند و اگر فریاد و شیون آنها به گوش خانه های مجاور نرسیده بود حافظین شعائر ملی و
مقدسات میهنی!!!می خواستند آنها را در زیر ضربات چماق خود نابود کنند و سپس سوار
پیکانهای بدون نمره سازمانهای امنیتی از صحنه معرکه ناپدید شوند.
آقای آموزگار صدها نفر مجروح و مضروب در بیمارستانها و منازل افتاده اند و صدها مردمی که
در زیر ضربات چماق حافظین شعائر ملی بر
کف خیابانها بیهوش و ناتوان افتاده اند اکنون
در زندانها بسر می برند.
مطبوعات زیر سانسور
به دستور مقامات امنیتی اجتماع مذهبی
عده ای افراد مسلمان را در روز عید قربان به
صورت اجتماع باده خواران منعکس می کنند
و چماق به دستهای امنیتی را با لباس مبدل
به صدها زن و مرد و کودک خردسال در این
اجتماع به عنوان عکس العمل کارگران...
1
اصول اساسی حقوق اجتماعی و سیاسی ملت
ایران نیست بهتر آن است که به جای استفاده
از الفاظ فریب دهنده و تظاهر به اخلاق
درویشی و استناد به حکمت و عرفان و
استظهار به انفاس قدسیه عرفا و بزرگان شعر و
ادب گذشته لااقل برای یک بار به روشهای
اخلاقی مردانی که در همین دوران ما سرمایه هستی و حیثیت و فضیلت انسانی خود را بر
روبه رو شدن با واقعیت با شجاعتی اعجاب انگیز به قمار می گذارند.
توجه کنید، زیرا آنچه برای
آدمی ملاک و ضابطه داوری است عمل انسانهاست نه حرف آنها، سخن از درویشی و عرفان و
فضیلت آنجائی ارزش دارد که گوینده کلام را با عمل درآمیزد زیرا تصور اینکه می توان مردم را با
کلمات فریب داد خود ناشی از کمال سفاهت و نادانی است.
سالهاست که دولت های ایران جز
دروغ و وعده های دروغ نمی گویند و آنجا که کلام های تبلیغاتی نفوذ خود را از دست می دهد این
دولت ها بدون کوچکترین تردید به چماق و گلوله و تازیانه متوسل می شوند.
مردم هویت واقعی
مأمورین شما را که با لباس مبدل مردم را به زیر ضربه های چماق می گیرند و از اتوبوسهای
دولتی پیاده می شوند و دانشجویان و روشنفکران و حتی مردم عادی خیابانها را به ضربه های
چماق خود مجروح و مضروب می نمایند نمی شناسند؟ آیا واقعا پس از اینهمه غارت و فساد و
اختناق و مضایق گوناگونی که مردم از سوی دولت متحمل شده اند و در پس اینهمه عسرت و
رنجی که برای اداره زندگی معمولی روزانه بر مردم کشور ما می گذرد دولت جز مأموران چماق به
دست خود و جز کسانی که از قبال فساد و ادامه آن به ثروتهای افسانه ای رسیده اند طرفدارانی
دارد که برای سرکوبی دانشجویان و روشنفکران به حمایت از آن برخیزند؟ آیا وقتی در دولت
شما هرگونه تقاضای قانونی مردم اعم از حقوق اجتماعی و اقتصادی با شدت سرکوب می شود
می توان ادعای مطبوعات تحت سانسور شما را قبول کرد که این کارگران بودند که در تأثیر
احساسات میهنی و مذهبی اجتماع عده ای مرد و زن را در مراسم مذهبی عید قربان در جاده
کرج با چوب و چماق و شلاق سرکوب کردند و پس از مضروب کردن صدها نفر مسلمان، صدها
اتومبیل آنها را نیز در تأثیر همین احساسات ملی و مذهبی از حیز انتفاع ساقط کردند؟!!
ما از هم اکنون به کلیه مجامع صالح بین المللی اعلام می کنیم که در قبال هر نوع تهاجم و حمله
به دانشجویان و روشنفکران و دانشگاهیان مسئول اصلی دولت است زیرا این حملات و ایجاد
محیط رعب و ناامنی به طور مستقیم به دست مأموران انتظامی و امنیتی دولت انجام می گیرد.
آقای آموزگار، اگر ذمه دولت شما از این گونه حمله ها بری است و اگر حمله کنندگان به مردم و
ضاربینی که با چماق و تازیانه در روزهای اخیر مردم بی گناه را مورد ضرب و جرح قرار داده اند
مأمورین امنیتی دولت نیستند از شما می خواهیم به وزارت دادگستری دستور دهید که
شکایات مضروبین را جدا مورد رسیدگی قرار دهد.
ما از شما می خواهیم به شهربانی و سازمانهای انتظامی دستور دهید که ضاربین مردم بی گناه را
دستگیر نمایند و از وزارت دادگستری بخواهید که این ضاربین را طبق قانون به طور جدی و دور
از هرگونه تشبث و توصیه ای مورد تعقیب قانونی قرار دهد.
ما از شما می خواهیم که دستور دهید هویت این ضاربین و اسامی آنها از طریق مطبوعات و رادیو
و تلویزیون به اطلاع مردم برسد.
ما از شما می خواهیم به مطبوعات زیر سانسور و رادیو تلویزیون دستور دهید که داستان این
حمله های وحشیانه را از زبان مضروبین و مجروحین به طور مفصل و با ذکر دقیق حوادث
منتشر نمایند.
ما از شما می خواهیم اگر دولت خود را مسئول حفظ جان و حیثیت افراد می داند طبق قانون
اساسی در حمایت قانون قرار داشته باشند این مسئولیت و حمایت به طور جدی و اساسی مورد
توجه دولت قرار گیرد.
توقیف شده ها و محکومین بی گناه در اسرع اوقات آزاد شوند و ضاربین و
محرکین و مسئولان آن ها در اسرع اوقات و از طریق قانون به سزای اعمال جنایتکارانه خود
برسند.
آقای آموزگار من به شما توصیه می کنم اگر نه به عنوان یک نخست وزیر مسئول بلکه به عنوان
یک ایرانی سرمقاله روز سوم مهرماه جاری روزنامه رستاخیز ارگان حزب رستاخیز و خبری را
که در کنار این مقاله درباره حادثه کاروانسرا سنگ کرج درج شده است بخوانید و اگر خوانده اید
این دو مطلب را دوباره بخوانید، مقاله روزنامه رستاخیز زیر عنوان مشتهای کوبنده کارگران بر
دهان عروسکهای بیگانه را بخوانید و اگر ممکن است به مراجع انتظامی دستور دهید که صورتی
از اسامی و هویت این عروسکها و صورتی از اسامی آن کارگران چماق به دست را برای شما تهیه
کنند، طبعا در این دو صورت که برای شما تهیه می شود بخواهید که مشاغل آن عروسکهای
بیگانه و مشاغل حقیقی آن کارگران را نیز برای شما بنویسند و سپس بعد از مطالعه این دو
صورت مجددا مقاله و مطلب خبری روزنامه رستاخیز را نیز مطالعه کنید و مخصوصا بر سر این
جمله آن مقاله تأمل کنید که : «کارگران حق فریب خوردگان و خائنان را با ضربتهای مشت
کوبنده کف دستشان گذاشتند» ما مجال نقل همه مطالب این مقاله و خبر ضمیمه آن را در اینجا
نداریم ولی بر سر این مطلب پافشاری می کنیم که چگونه می توان در روزنامه ارگان حزب
رستاخیز از کتک خوردن و مجروح شدن مردم بی گناه با ضربتهای مشت کوبنده به این صراحت
دفاع کرد، آیا دفاع روزنامه رستاخیز از حمله و هجوم مأموران مسلح به چماق و تازیانه به گروهی
مردم بی دفاع بدون اینکه برای این مردم مضروب و مجروح در مطبوعات حقی برای بازگو کردن
حقیقت وجود داشته باشد ترویج و تشویق ناامنی نیست؟ آیا متهم کردن مردم مسلمانی که
جهت تعظیم شعائر اسلامی همراه زنان و کودکان خود گرد هم آمده بودند به عنوان ماجراجو و
خائن و فریب خورده و آلت دست بیگانه و عروسک خیمه شب بازی، خود علامت این نیست که
دولت به جای اینکه در چارچوب اصول قانون اساسی با مسائل و مشکلات اجتماعی امروز کشور
روبه رو شود تصمیم دارد که با ایجاد ناامنی و وحشت مردم را به ادامه خاموشی مطلق مجبور
کند؟
آیا از انتشار خبر دستگیری به آذین و فرزندش به عنوان محرک عده ای اوباش و اراذل در
شکستن شیشه های بانک ها مغازه ها به این معنی نیست که برای عضوی از اعضای کانون
نویسندگان با اتهامی چنین واهی پرونده ای ساخته می شود که همه نویسندگان و روشنفکران
موافق آزادی اگر نظیر خانم ناطق و میرزازاده مورد حمله و ضرب مأموران قرار نگیرند می توانند
به همین سهولت به اتهام خرابکاری و تحریک از صحنه حق گوئی و حق طلبی و با کوله بار
سنگینی از اتهامات عاری از حقیقت به گوشه زندان انداخته شوند؟ اگر استفاده از این گونه
شیوه های کهنه برای خفه کردن صدای حقیقت می تواند وسیله ای برای رهایی دولت از
مشکلات گوناگون کنونی کشور باشد آقای نخست وزیر این شیوه ها بر شما مبارک باد.
اگر تفکر و
اندیشه نویسندگان و روشنفکران واقعی جامعه نتواند مروج حرمت قانون و مشوق رعایت نظم
قانونی باشد چماق و تازیانه پلیس چگونه می تواند بر بی عدالتیهای اجتماعی و تضادهای
فاحش اقتصادی جامعه سرپوش بگذارد؟ هیچ روشنفکر واقعی نمی تواند با ناامنی و هرج و مرج
و بی قانونی موافق باشد اما متأسفانه هنگامی که دولتها خود مشوق ناامنی و هرج و مرج و خروج
از ضوابط قانونی هستند برای روشنفکران واقعی چه راهی جز مبارزه با خشونت ها و تجاوزهائی
که به اسم قانون و به اتکای قانون انجام می گیرد باقی می ماند؟
اگر مطبوعات ایران به خاطر سانسور اجازه بازگو کردن حقایق اجتماعی کشور را ندارند تاریخ در
مجالی به پهنای حقیقت مترجم راستین حقیقت خواهد بود.
علی اصغر حاج سید جوادی
3 /9 /1356 علی اصغر حاج سید جوادی
توضیحات سند:
1ـ متاسفانه، صفحه دوم این نامه، در سوابق موجود نبود.
منبع:
کتاب
کانون نویسندگان ایران به روایت اسناد ساواک صفحه 319