تاریخ سند: 28 آبان 1357
موضوع: جمعآوری اعلامیه
متن سند:
شماره: 102 /1- 23 /5- 5 تاریخ: 28 /8 /1357
از: شهربانی استان یزد
به: ریاست سازمان اطلاعات و امنیت استان یزد
موضوع: جمعآوری اعلامیه
3 برگ فتوکپی اعلامیههای مشروحه زیر که از طرف گروهی به نام فجر اسلام1 منتشر و در شهر یزد توسط مأمورین مشاهده و جمعآوری شده به پیوست ایفاد میگردد.
1. اعلامیه درباره رفتار دولت عراق با خمینی و انتقاد از وضع ایران2 (1 برگ)
2. اعلامیه خطاب به آموزگاران و دانشآموزان درباره انتقاد از اوضاع مملکت3 (2 برگ)
ارزیابی. جمعآوری اعلامیه صحت دارد.
به مرکز منعکس شود.
روحانیون
توضیحات سند:
1. فجر اسلام: یکی از گروههای فعال در سال 56 و 57 بود که عمدۀ تلاش آن تکثیر اعلامیه های امام و گروه های انقلابی بود. این گروه در کارهای عمده سیاسی و تصمیمات خود با شهید آیتالله دکتر محمد بهشتی مشورت میکرد. تکثیر اعلامیههای امام(ره) تا 500 هزار نسخه و توزیع آن در سطح کشور از فعالیتهای این گروه بود. از اعضای اصلی و برجسته این گروه میتوان به این افراد اشاره کرد: محسن کنگرلو، برادران احمدی، شهید ضیاء بشر حق، شهید بهمن محمودپور، شهید و حاج داود کریمی.
2. در بخشی از این اعلامیه یک برگی، که دارای تاریخ 3 /7 /1357 و طرحی متشکل از آیهی قرآن و اسلحه در بالای صفحه میباشد و پیرامون محاصرهی بیت امام خمینی(ره) در نجف اشرف تهیه و تنظیم گردیده، آمده است: «... اکنون بر قشرهای مردم است که اولاً این خبر را به طور وسیع پخش کرده و به اطلاع همگانی برسانند و با اقدامات خویش و با توجه به مسائل امنیتی و دادن حداقل تلفات در مقابل حداکثر استفاده مثبت، مخالفت خویش را با شخص شاه و اربابان و نوکرانش نشان دهند ...» بخش ضمائم
3. در بخشی از این اعلامیهی دو صفحهای که بدون تاریخ و دارای امضای «فجر اسلام» و عنوان «سخنی با آموزگاران» میباشد، آمده است: «... دگر بار مدارس باز میشوند ... مدارسی که فضای آن را بوی باروت و آتش و خون پر کرده ... و بر معلم آگاه و مسئول است که با زبان خودِ او، وقایع و حقایق را به نیکوترین وجه برای او بیان کند. به او بگوید و بشناساند بت بزرگ را ... و شما دانشآموزان عزیز. شما که در آینده میخواهید به این مملکت خدمت کنید، سعی کنید از همین حالا همراه با خواندن درس از تمام حوادثی که پیرامونتان میافتد با خبر شوید...». بخش ضمائم
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب 5 صفحه 181