صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

هرمز و ایران عزیزم و رجاه‌[ء] جانم

هرمز و ایران عزیزم و رجاه‌[ء] جانم


متن سند:

هرمز و ایران عزیزم و رجاه‌[ء] جانم که دل ما یک ذره برایش شده، عکسش را برای ما بفرستید. عکس‌ها رسید، بسیار قشنگ بود که در رقص بودید. هرمز جان و ایران، خواستم به انگلیسی بنویسم، غلط می‌نوشتم. در (اسپیل). گفتم باز بهتر است فارسی بنویسم کسی برای شما بخواند. کار منزل نیویورک تمام شد. منزل تمیز بود فقط قدری اطاق کلفت و آشپزخانه بود که کلفت آوردیم کمک کرد تمیز شد، چون پنجره اطاق کوچک باز بود وخراب. هیچ ایران ناراحت نباشد که قدری خاکی بود، فوراً آدم آوردیم پنجره‌ها را تراشیدند و محکم درست کردند و یک دوده نمی‌اید عوضش. 63 دلار برای دو ساعت کار گرفت. اطاق را تمیز کردیم، مبل قرمز تخت خوابی را آنجا گذاشتم و قالی پهن کردم و یک پرده به رنگ تخت خواب مبل سفارش دادم برای اطاق خواب شما. یک پرده سفید زیری سفارش دادم، چون پرده سابق سفید پاره و کهنه شده بود برای اطاق خواب‌ها پرده رو و زیر سفارش دادم حالا تقریباً همه مرتب است. هر... کدام بیائیم و قدری به کم و کسری خانه‌ها برسیم و مرتب کنیم برای همیشه و همه ماها مرتب خواهد بود. نگران نباشید. نباید... باشیم و بنشینیم. هر دو دوست داریم پیش ما... رفتم این کاغذ را داد ایران بدهد تجزیه گفت و به خواسته خودش بنویسد آدرسش روی کاغذ است بعد از تجزیه گمان دارم تا ... زنده و اکتیو است ایران از او استفاده کند برای بچه‌های بعد خودش من تجزیه سرطان کردم خوب بود. الحمداله راحت شدم عکس خوب تو و رجاه‌[ء] و ایران را گرفت به بیند. از من گرفت خیلی ایران را دوست دارد. گفتم به آنها می‌گویم یک عکس قشنگ رنگی بزرگ تو و ایران و رجاه را بگیرید با یک قاب خادم‌[خاتم] برایش توسط مسافر یا ما بفرستید به اندازه این صفحه یا کوچک‌تر باشد خوب است. فلسی مرتب به ما تلفون می‌کند و شام با هم خوردیم و گفتم که چه بخرد. من شلوار پلاستیک و شلوار کتان و پلاستیک 6 دانه توش و 6 دانه بیرون برای دو سال رجاه خریدم. دو تا یا سه تا توسط خانم راسخ1 فرستادم بقیه را با فلسی یا جین می‌فرستم اگر همه اینها خوب است. بعد از رسیدن جین و خانم راسخ و فلسی هرچه خواستید و بیشتر خواستید فوری بنویسید تا وقت داریم با عجله بخریم. جوراب ایران، کت برای رجاه، شلوارها اگر به مقدار زیادتر می‌خواهید باز با نمره و اندازه و رنگ

و مقدار بنویسید چون من فراموش خواهم کرد. ... پلاستیک و جای کلینکس خریدم فریط می‌نویسم بازی رجاه (فلسی) خرید منزل ما فرستاد فریط بفرستیم ما هم هنوز به مسافرت جائی نرفتیم شاید عید رضوان به شیکاگو برویم پول دندانساز شما گفتم ادان بدهد و کار منزل پاریس تمام و به امضاء رسید الحمداله از شرش راحت شدیم و خرید اسباب بازی در پارک برنه را پدرت لابد مفصل نوشت برای ایران دارند درست می‌کنند. نقشه سنجاق ایران را می‌فرستم اگر دوست دارید بنویسید درست کند خیلی ها... گران درست می‌کند صورت حساب‌های مضخرف ‌[مزخرف] می‌دهد. هرمز جان شنیدم قیمت زمین‌ها بالا رفته اگر بتوانی زمین مرا بفروش در داودیه اگر به زمین شماها نمی‌خورد یا با کسی پهلوی شما دارد عوض کن اگر ندارد بفروش و پولش را برایم بفرست. اگر توانستی قدری از کارهای (...) بکن خوب چون خرج زیاد شده بیشتر اصرار دارم کار پاریس به وجه احسن درست شود نه با خصّت‌[خسّت] تو. به پدرت بنویس باز او را تشویق کن. مخصوصاً ایرج بنویسد که جای آبرومندی بشود کم نخواهد شد آتیه خوبی برای شما است فقط پدرت تشویق شما را می‌خواهد باید برویم پاریس شاید یک ماه بمانیم تا قرارداد بگذاریم شروع کنند یا ژاسون یا (آلاون) و این همیشه همینطور خواهد ماند یا به رنگ خالی قانع شده شما مرتب به پدرتان بنویسید... باهره ثابت2
کاغذ را برای ایران بخوانید ابداً برای خانه و کارخانه برای من یا خرید برای خودش و رجاه ناراحت نباشد او را مثل تو دوست دارم دختر من است باید هرچه بخواهد برایش انجام دهم.3
______________________
1. ویولت راسخ، همسر شاپور راسخ، از بهائیان متعصب و از مبلغان این تشکیلات بود که در تمام پرسشنامه‌های اداری، به صورت علنی خود را بهائی معرفی می‌کرد و در مقام: معاون سازمان رهبری جوانان، سرپرست کانون دختران دانشجوی شهرستانی و مأمور اجتماعی نخست‌وزیری به فعالیت اشتغال داشت.
2. باهره خمسی (ثابت) فرزند سید احمد در سال 129 ش در رشت به دنیا آمد. شماره تسجیل وی در تشکیلات بهائی 3371 می‌باشد. اسناد ساواک
3. افتادگی‌ها در متن این نامه که توسط باهره ثابت از امریکا برای پسرش نوشته شده، دو علت دارد: اول اینکه، باهره ثابت از سواد خواندن و نوشتن خوبی برخوردار نبوده است آنچنان که در نوشتن کلمات «‌مزخرف و خست‌« معلوم است و همچنین توان جمله‌بندی بالائی هم نداشته است و دوم اینکه، همانگونه که در متن سند مشهود است، این نامه بسیار بدخط و ناخوانا نوشته شده است.

منبع:

کتاب حبیب‌ ثابت پاسال به روایت اسناد ساواک صفحه 36


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.