تاریخ سند: 13 اردیبهشت 1355
موضوع : جلسه منزل آیت الله برقعی
متن سند:
از : 20 ه 12
به : 312 شماره : 20692 /20 ه 12
صبح روز 3 /2 /35 عده ای در حدود 20 نفر از
طبقات مختلف در منزل آیت الله برقعی واقع
در خیابان شاهپور کوچه وزیر دفتر پلاک 4 در
حضور مشارالیه جمع بودند در بین افراد
جوانی اظهار داشت سینمایی را که در قم به
وسیله بمب خراب کرده بودند بوسیله1 آقای
مرعشی نجفی2 دو میلیون تومان خریداری
نموده و به طوری که می گویند می خواهند در
محل فوق حوزه علمیه و مدرسه ای بسازند و به
عنوان تجدید بنا از مردم پول جمع آوری
می نمایند و معلوم نیست پس از این که
ساختمان پایان یافت به چه شکلی درخواهد آمد، فرد دیگری که عینک شماره ای به چشم
داشت و در حدود 55 ساله بود اظهار داشت به حاجی گفتم برای ذکات اموال خود چه کردی؟
حاجی گفت مبلغ یک صد و پنجاه هزار تومان چک به تاریخ روز به آقای شریعتمداری دادم و او
هم گرفت.
فرد دیگری گفت آقای کافی را با آن کارهایی که کرد تبعید کردند.
شخصی که
دانشگاهی بود در مورد کتاب مطالبی بیان داشت و پیرمرد محاسن سفید دیگری در مورد
کتاب های دینی بحث نمود بخصوص درباره ادیان شیعه و سنی و مسیحیان در این هنگام
آیت الله برقعی اظهار داشت شما بهتر است از این گونه بحث ها ننمایید.
در ساعت 1200 جلسه
پایان و افراد حاضر برای نماز به مسجد رفتند.
نظریه شنبه : نظری ندارد
نظریه سه شنبه : تصور می رود سینما مزبور توسط آیت الله مرعشی نجفی خریداری شده باشد.
باتوجه به این که محافل و مجالس مذهبی مورد توجه افراد مذهبی تندرو بوده و با شرکت در
این جلسات ضمن ملاقات با یکدیگر احتمالاً
نسبت به عضوگیری اقدامات اولیه را نیز انجام
می دهند علیهذا به منبع مزبور و سایر منابع
تفهیم گردید که به هیئت های مذهبی و
مساجد و این گونه مجالس تردد نموده و با
هوشیاری کامل اعمال و رفتار طبقه محصل
دانشگاهی و بازاریان متعصب مذهبی را زیر
نظر داشته و سعی به آشنایی با آنان نمایند.
دهر
نظریه چهارشنبه : ضمن تأیید نظری سه شنبه
برقعی ذکر شده ابوالفضل ابن الرضا برقعی امام
جماعت مسجد شاهزاده خانم در گذر وزیر
دفتر می باشد که با روحانیون قشری مخالف
است.
سپاهی
شریعتمداری 66151
مرعشی 75862
دایره عملیات با توجه به نظر سه شنبه اقدام شود
در پرونده کلاسه 75862 بایگانی شود.
21 /2
توضیحات سند:
1ـ اصل : پدر
2ـ اصل : قمی
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی سید شهابالدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک - جلد سوم صفحه 211