متن اعلامیه حضرت آیتالله العظمی آقای صدوقی دامت برکاته
متن سند:
متن اعلامیه حضرت آیتالله العظمی آقای صدوقی دامت برکاته
بسم الله قاصم الجبارین، مبیر الظالمین، مدرک الهاربین ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا على القوم الکافرین
از آنجا که وظیفه هر فرد مسلمان پند واندرز دادن به زمامداران است، ولو به حق حکومت کنند. تاکنون چندین نوبت وسیله تلگرافها و اعلامیهها، سخنرانیها، آنچه لازمه نصیحت و خیرخواهی بوده دریغ نشده ولی برخلاف انتظار هر روز شاهد فاجعهای خونین و هر روزه داغدار عزیزان و جوانان، زنان و کودکان از دست رفتهایم و هر روز شاهد توطئهای جدید علیه اسلام و استقلال و ملیت خودیم. روزی نیست که توطئهای وسیله اربابان استعمارگر چیده نشود و به دست نوکران و مزدوران خائن به دین و ایران اجرا نگردد. این توطئهها و جنایتها تازگی ندارد و از ابتدای پیدایش اسلام این نقشههای ضد اسلامی هر روزی به یک نحوی کشیده میشده و منظور، محو اسلام و به اهتزاز نبودن پرچم توحید و کلمه لا اله الالله بود؛ ولی در این قرن اخیر و بعد از درک و فهم دشمن، نفوذ روحانیت در جامعه اسلامی قویتر و محکمتر شده و بر شدت و حدت نقشههای خائنانه خود افزوده است و مخصوصاً دههای که نام آن را دهه انقلاب گذاردهاند، تعداد نقشههای ضد اسلامی و دسیسههای ضد قرآنی از حوصله حساب افزون و از حد شمار بیرون رفته است. این نقشهها و دسیسهها بر همه جهانیان روشن است که فقط یک هدف دارند و آن را دنبال میکنند و آن محو اسلام و قوانین و مقررات اسلامی است برای اجرای همین نقشهها بود که روز وفات۱ رئیس مذهب حضرت صادق آل محمد کماندوها به سرپرستی سرهنگ مولوی به مدرسه فیضیه و دانشگاه مذهبی ریختند و چندین ساعت محصلین علوم دینیه را زدند و سر و دست و پا شکستند، جوان سید طلبهای را از طبقه بالای مدرسه به پایین انداختند و به حیاتش خاتمه دادند. برای اجرای همین نقشههای شوم بود که در سال ۴۲ مرجع تقلید شیعه و رهبر عالیقدر جهان اسلام حضرت آیتالله العظمی الخمینی دام ظله الوارف را با جمعی کثیر از علمای اعلام و مردم مسلمان، دستگیر کردند و فریاد اعتراض مردم را در ۱۵ خرداد با آتش گلوله پاسخ گفتند و چندین هزار را به خاک و خون کشیدند و ننگی ابدی و همیشگی نصیب خود ساختند. برای اجرای همین نقشههای ضد خدایی بود که در سال ۲ ۴۳ حضرت آیتالله العظمی الخمینی را بر خلاف اصول و موازین و مقررات اسلامی و قانونی از کشور خارج و به ترکیه و سپس عراق فرستادند. برای اجرای همین نقشههای ضد انسانی بود که نوبت دوم۳ به مدرسه فیضیه ریختند و در و پنجرهها را شکستند و اثاثیه آقایان طلاب به یغما رفت و زدند و بستند و بالغ بر نود نفر را دستگیر و زندانی نمودند و کتابخانه مبارکه فیضیه را که یادگاری بزرگ از مرحوم آیتالله العظمی آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری قدس سره بود زیر و رو و به صورت تعطیل در آورند و تاکنون از مدرسه و کتابخانه بهره برداری نمیشود و در اختیار آقایان قرار نگرفته است.
برای اجرای همین نقشههاست که هر روز بلندگوهای استعمارگر طرحی تازه و لایحهای جدید قرارداد اقتصادی یا پیمان نظامی تازهای را به گوش مردم میرسانند، برای اجرای همین نقشههاست که به منظور محو اسلام تاریخ افتخارآمیز هجری را به تاریخ کفر و زردشتیت و استخوانهای پوسید؛ جبارین تبدیل نمودند و به مقام مرجعیت در روزنامهها اهانت نمودند و هنگامی که ملت به عنوان اعتراض، تظاهرات عاقلانه و آرام مینماید، به گلوله و رگبار مسلسل میبندند و علما را دسته جمعی به زندان و تبعید میفرستند و تحت شکنجههای روحی و جسمی قرار میدهند، برای اجرای همین نقشههاست که در عرض یک هفته در چند نقطه ایران، مردمان به دست نیروهای پلیس و ژاندارمری قتل عام میشوند.
اخیراً به دنبال یورش وحشیانه نیروهای رژیم ارتجاعی ایران، به قریه کشکوئیه فاجعهای را آفریدند که به شهادت چند نفر دهقان در زیر شکنجههای دستگاه جابر منتهی شده و فاجعه خونین رفسنجان، هشت نفر مقتول و چندین زخمی به دنبال داشت و همچنین در شیراز و جهرم، در ایام نیمه شعبان تظاهرات مذهبی مردم آن سامان به صحنه خونینی مبدل شد که تعداد کشتگان دقیقاً معلوم نیست و بالاخره فاجعه مشهد مقدس که توحش و کینه دستگاه حاکمه بر ملت را بخوبی آشکار ساخت، و ریختن نیمه شب۴ در مدرسه نواب و شکستن درها و پنجرهها و سوزاندن اثاثیه ۶۰ نفر از طلاب و زدن آنان را تا به سر حد مرگ و دستگیر نمودن آنان را که تاکنون معلوم نیست که به آنها چه میگذرد نشانه بزرگی از خصومت و دشمنی آنان را به دین وایین و روحانیت شیعه ظاهر کردهاند. از این رو مردم ایران این دشمنان جدی خود را شناختهاند و مسلماً کینه انقلابی مردم مسلمان، اجازه نمیدهد که کشتارهای خونین و جنایتهای هولناک را تحمل کنند و دست روی دست بگذارند.
فاجعه مشهد۵ به طوری که معروف است، تا چهارصد (۴۰۰) کشته و زخمی به جا گذاشته است.
یقین است که مراجع بزرگ تقلید و علما و خطبای دینی و مردم مسلمان، که برای رفع شر اجانب خود را آماده مینمایند و در این راه به خدای متعال توکل خواهند نمود.
و من یتوکل على الله فهو حسبه
یزد - محمد الصدوقی
۳۰ شعبان ۱۳۹۸ صدوقی ۴/۵/۵۷
توضیحات سند:
۱- روز دوم فروردین سال ۱۳۴۲ مأموران رژیم شاه با هجوم به مجلس عزاداری - که توسط آیتالله گلپایگانی در مدرسه فیضیه تشکیل شده بود ضمن ضرب و جرح طلاب و شکستن در و پنجره مدرسه، عده بسیاری از طلاب مجروح شدند. روزنامه اطلاعات از کشته شدن یک طلبه و مجروح شدن عدهای خبر داد به این مناسبت همه مراجع تقلید داخل و خارج از کشور با صدور اطلاعیههای جداگانه و ارسال تلگرام برای حضرت امام (ره) این حادثه را محکوم کردند.
۲-سیزدهم آبان سال ۱۳۴۳
۳- در روز ۱۷ خرداد سال ۱۳۵۴ و در پی دو روز محاصره طلاب در مدرسه فیضیه رژیم شاه با استفاده از نیروهای گارد به مدرسه فیضیه یورش برده، بعد از ضرب و شتم طلاب تمامی آنان را که تعدادشان در حدود چهارصد نفر بود بازداشت و پس از مدتی گروهی را آزاد، جمعی را به سربازی و بسیاری را نیز محاکمه و به حبسهای متفاوت محکوم و زندانی نمود و مدرسه فیضیه را نیز برای مدت نامعلومی تعطیل کرد.
۴- اول مرداد ۱۳۵۷ طلاب مدرسه نواب مشهد در هجوم مأموران رژیم به این مدرسه، مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
۵- روزنامه اطلاعات ذیل عنوان شرح حال حجتالاسلام کافی چنین نوشت: حجتالاسلام والمسلمین مرحوم حاج شیخ احمد کافی از وعاظ و گویندگان و خطبای نامی معاصر تهران است که شهرت و آوازهاش در تمام ایران پراکنده است، تولدش در مشهد مقدس به سال ۱۳۵۰ قمری واقع شده و در خاندان تقوی و فضیلت پرورش یافته است. در سال ۱۳۶۶ قمری برای تکمیل مبانی علمی در معیت جد خود مرحوم آیتالله کافی به نجف اشرف عزیمت کرد و از محضر آیتالله مدنی و آیتالله خوئی استفاده کرد. وی در روز جمعه ۳۰ تیر ۱۳۵۷ در تصادفی خونین در جاده مشهد. قوچان به رحمتایزدی پیوست در پی مرگ مشکوک حجتالاسلام شیخ احمد کافی مراسم تشییع جنازه وی در ۳۱ تیر ۵۷ در مشهد منجر به تظاهرات شده و چند تن از مردم به شهادت رسیدند.
منبع:
کتاب
شهید آیتالله حاج شیخ محمد صدوقی صفحه 258