تاریخ سند: 8 خرداد 1342
موضوع: درباره شیخ عباس طبسی
متن سند:
تاریخ:8 /3 /1342
موضوع: درباره شیخ عباس طبسی
از ساعت 6:30 الی 11 قبل از ظهر در منزل آیتالله قمی مجلس روضهای منعقد بود و شیخ عباس طبسی منبر رفته و چنین اظهار داشت: هدف ما قرآن مجید و احکام اسلام میباشد. در هیچ جایی از قرآن نیست که زنها کرسی نشین شوند یا امر طلاق به دست آنها افتد،1 بایستی از قرآن و پیروان قرآن که علما و روحانیون ما میباشند، رهبری و حمایت کرد و در لفافه حرفهایی از قبیل حرامزاده و غیره میزد.
توضیحات سند:
1. این سخنرانی و موضعگیری به تبعیت از سخنان امام خمینی (ره) در تاریخ 12 اردیبهشت 1342ش. (8 ذىالحجه 1382ق) در مسجد اعظم قم میباشد که در بخشی از آن فرمودند:
«من نصیحت کردم به شاه. فرستادم آدم آنجا؛ در آن اول امر، قبل از رفراندوم، بهوسیله بهبودى، بهوسیله پاکروان پیغام دادم به او، آقا! نکن این کار را، این رفراندوم را نکن؛ این خوب نیست براى شما [که] این کار را بکنید، دست به این قانون نزن. اگر امروز ارسنجانى چهارتا رعیت را بیاورد برقصاند و بگویند: زندهباد؛ فردا چهارتا رعیت مىآیند و مىگویند: مرده باد! نکن این کار را؛ صلاح نیست بکنى این کار را. گوش نکرد، دیدید چه جور شد. دو هزار نفر رأى نداشتند اینها، باقىاش زور بود. همه مىدانند بازار تهران بسته شد که رأى ندهد، بازار قم بسته شد که رأى ندهد، سایر شهرستانها رأى ندادند؛ اینها دو هزار تا رأى آزاد بدون سرنیزه نتوانستند تهیه کنند. ما نمىخواستیم اینطور مفتضح بشوى، ما نمىخواستیم ملت از تو رویگردان بشوند. ما مىخواستیم شما آدمى باشى که وقتى یکچیزی را بگویى [مثلاً] اى ملت! تمام ملت لبیک بگویند. ما میل داریم شاه ما این جور باشد؛ ما میل داریم وزیر ما این جور باشد که اگر یک مطلبى را گفت، تمام ملت با او موافق باشند؛ نه اینکه با حرفهایش [ادعا کند] «شش میلیون»، «شش میلیون»؟!! بهجان عزیز شما، اگر اینها چند هزار هم داشتند؛ باقىاش با پر کردن صندوق. شاید به سمع ایشان نرسیده. شاید آنها گفتهاند به او که خیر «شش میلیون، اکثریت قاطع». و الا شاه که دروغ نمىگوید؛ نمىشود که دروغ بگوید. «با اکثریت قاطع! تمام قاطبه اهل ایران!» پس بازار تهران از اهل ایران نیست؟ خیابانهاى تهران اهل ایران نیستند؟ قم از اهل ایران نیست؟ روحانیون از اهل ایران نیستند؟ سایر شهرستانها ایرانى نیستند؟ این ایران کجاست؟ این آراء از کجا آمد؟
بد شد امسال، براى اینکه این مطالب واقع شد؛ و خوب شد براى اینکه شما آقایان زنده کردید اسلام را، ایستادید در مقابل ظلم؛ ایستادید، اگر نایستاده بودید، خدا مىداند که حالا رفته بودند تا آن آخر. ایستادگى شما اسباب این شد که حاشا کردند مطالبشان را؛ گفتند: «خیر، طلاق به دست مرد است؛ کى ما گفتیم؟» تساوى حقوق این است؟ «تساوى حقوق منجمیعالجهات»، از اینطرف مىگویند؛ از آنطرف مىگویند: کى ما گفتیم طلاق به دست زن باشد؛ نخیر طلاق به دست مرد است. از آنطرف مىگویند: نخیر کى ما راجع به ارث گفتیم؛ نخیر ارث هم همانطوری است که خدا گفته. از آنطرف هم مىگویند: کى ما گفتیم زنها بروند به نظاموظیفه. تو روزنامههایتان هست آقا! این روزنامههایى که دیکته مىکند سازمان امنیت، و مىنویسند مىگویند که مدیر کیهان گفته است: ما دیگر راحتیم؛ براى اینکه آنوقت ما مىنوشتیم و اینها نظر مىکردند، حالا خودشان مىنویسند، ما دیگر راحتیم. منتها این اعتراض هست که آقا! چرا اینقدر بىحیثیت هستید که آنها بنویسند و شما هم بنویسید؟ چرا باید مطبوعات ما اینقدر بىحیثیت باشند؟» (صحیفه امام، ج 1، ص 215)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 02 صفحه 132
