تاریخ سند: 14 مهر 1341
موضوع : حزب زحمتکشان
متن سند:
شماره : 63756/ س ت
در ساعت 30 /19 مورخه 11 /7 /41 جلسه بحث آزاد در محل حزب
زحمتکشان با شرکت قریب 150 نفر تشکیل گردید.
ابتدا آقای دکتر بقایی که
قرار بود در جواب سئوالات آقای منتظر جوابهایی بگوید شروع به سخنرانی
نمود و اظهار داشت که آقای منتظر نمی تواند از دستگاه رهبری حزب ایرادی
بگیرد و این فقط کنگره است
که می تواند از رهبر حزب
ایراد گرفته و برای او روشن
نماید، دو ماه پیش که ما در
اصفهان کنگره داشتیم در این
کنگره روش ما درباره دولتها
مورد تأیید قرار گرفت و این
جواب آقای منتظر در مورد
سکوت ما در زمان حکومت
دکتر امینی می باشد.
ولی
برای این که این موضوع
قدری روشن تر گردد، باید تا
اندازه ای، به عقب برگشت و
اشاره ای به انتخابات
زمستانی و تابستانی دکتر
اقبال و مهندس شریف امامی
بکنم.
در زمان دکتر اقبال که دکتر امینی هم کاندید نمایندگی بود مدارک
ارزنده ای از این انتخابات تقلبی تهیه نمود و موقعی که ما بر علیه این انتخابات
اعلام جرم نمودیم و آقای دکتر امینی و سایرین را به عنوان معرف معین کردیم،
تنها دکتر امینی حاضر شد و به بازپرسی آمد و مدارک مهمی در اختیار بازپرس
قرار داد.
دکتر امینی در زمان حکومت خود در اوایل، دست به کارهای عجیبی زد
از جمله قطع کردن دست افراد هزار فامیل از وزارت و کارهای مهم مملکتی از
جمله بازداشت سپهبد کیا و علوی مقدم و امثالهم که به نظر شما خیلی آسان
می آید چون شما نمی دانید که پنجاه درصد وکلای مجلس در آن زمان از نوکران
کیا بودند ولی دکتر امینی با تمام قوا با این نوع اشخاص مبارزه کرد و از همه
مهمتر بعد از دو روز زمامداری مجلسین را منحل نمود و من در آن زمان در زندان
دژبان بودم، در زندان، جشن و شادمانی برقرار کرده بودند، وقتی که موضوع را
سئوال کردم اظهار داشتند که دکتر امینی مجلس را منحل نموده و در تمام ایران به
غیر از آنها که پول داده و وکیل شده اند، همه مردم جشن گرفته اند.
در اوایل کار،
دکتر امینی به طوری کار کرد که ما وی را به عنوان ناجی ایران دانستیم و علت از
بین رفتن دولت دکتر امینی را مخالفت جبهه ملی اظهار داشت و گفت که افراد این
حزب با سازش با دست چپی ها و دست راستی ها، علم مخالفت با حکومت دکتر
امینی را برداشتند زیرا در حکومت وی جائی برای آنان در نظر گرفته نشده بود و
من در آن موقع در کرمان بودم که حادثه اول بهمن1 در دانشگاه به وقوع پیوست،
من از این موضوع اطلاع داشتم و قرار بود که این واقعه در روز 14 آذر به وقوع
بپیوندد و تمام این کارها وسیله ای بود که دکتر امینی سکوت نماید و قرار بر این
شد که سپهبد بختیار بر سرکار آید و اظهار داشت که عین متن روزنامه «باختر
امروز» ارگان رسمی جبهه ملی که به خرج خسرو قشقایی2 در اروپا چاپ
می شود و در آن موقع چاپ شده بود می خوانم: شاه از ابتدا حکومت را با اکراه به
آقای دکتر امینی سپرد و از جریانات دانشگاه به نفع خود و برای سکوت دکتر
امینی استفاده می کند و نمی گذارد گزارش حادثه دانشگاه به دست دولت برسد و
این کار برای روی کار آمدن سپهبد بختیار می باشد.
دکتر بقایی از حکومت دکتر
امینی تعریف و تمجید فراوان کرد و بقیه گفتار خود را به هفته آینده موکول نمود.
توضیحات سند:
1ـ در اول بهمن 1340 به دنبال
تظاهرات بعضی از
دانش آموزان دبیرستانها و
اخراج چند تن از آنها،
دانشجویان دانشگاه تهران
دست به تظاهرات زدند.
در
نتیجه، بین آنها و پلیس
زدوخورد شدیدی درگرفت.
در
این زدوخورد، حدود دویست
پلیس و دانشجو مجروح شدند و
به تأسیسات دانشگاه و مراکز
اتمی، خسارت وارد آمد و کلیه
آزمایشگاهها از کار افتاد و
دانشگاه به دستور دولت تعطیل
شد.
از طرف دولت یک
کمیسیون تحقیق برای رسیدگی
به حوادث دانشگاه تشکیل شد و
به دنبال حوادث تلخ دانشگاه،
دولت، همفکران دکتر مصدق را
بازداشت نمود.
2ـ خسرو قشقایی فرزند
صولت الدوله و برادر ناصر
قشقایی از چهره های سیاسی و
جنجالی پس از شهریور 1320
است.
صولت الدوله، از رهبران
ایل و از مخالفان رضاخان بود
که به دست رضاخان کشته شد.
پس از شهریور 1320 برادران
قشقایی وارد صحنه سیاست
شدند و در دولت مصدق همکار
وی بودند.
خسرو در دوره های
16 و 17 به مجلس شورای ملی
راه یافت و در جریان 28 مرداد
به خانه مصدق رفت و اعلام
همکاری نمود و به دکتر مصدق
پناهندگی در ایل، را پیشنهاد
کرد.
پس از کودتای 28 مرداد،
مدتی با عوامل رژیم درگیر و
سپس راهی آلمان شد.
منبع:
کتاب
جعفر شریف امامی به روایت اسناد ساواک صفحه 65