تاریخ سند: 2 اسفند 1356
کلیه پستها
متن سند:
سند شماره (115)
به : کلیه پستها 1202 تاریخ : 2 /12 /36
از : مرکز شماره : 10425 /311
باتوجه به این که عناصر تروریست، آنارشیست، کمونیست، مارکسیستهاى اسلامى،1 قشریون و افراطیون مذهبى، عناصر وابسته به جبهه به اصطلاح ملى و سایر گروههاى برانداز و تروریست در صدد ایجاد هرج و مرج و تشنج در سطح کشور بوده و تاکنون وقایع تبریز و قم و برخى شهرهاى دیگر را به وجود آوردهاند، مسئولیت و وظایف ساواک به مراتب خطیرتر و حساستر شده است. ولى متأسفانه دیده شده است که بعضى از سازمانها به این وظایف و مسئولیتها وقوف کامل نداشته و به علت عدم نفوذ کافى در طبقات و گروههاى مختلف نتوانستهاند هدفهاى موردنظر را پوشانده و از فعل و انفعالات در هدفها و مقاصد گروههاى ضدملى اطلاع صحیح و دقیق بهدست آورند.
بدینوسیله اخطار مىگردد، چنانچه در منطقه هر یک از سازمانهاى استان یا شهرستان اتفاق سوئى پیش آید که سازمان محل قبلاً از آن اطلاع نیافته و مراتب را به مرکز و مقامات انتظامى محل منعکس نکرده باشد، کلیه ردهها و سلسله مراتب از رهبر عملیات تا رئیس شعبه ـ دایره ـ بخش ـ اداره ـ رئیس سازمان شهرستان و استان مسئول بوده و شدیداً مورد مؤاخذه و تنبیه قرار خواهند گرفت. این دستور را به کلیه سلسله مراتب ابلاغ و دقیقا در اجراى آن نظارت بنمایند و هیچگونه عذر و بهانهاى در صورت وقوع حوادث احتمالى مسموع نخواهد بود. ارتشبد نصیرى2
توضیحات سند:
1. مارکسیست اسلامى از جعلیات شاه بود این اصطلاح مضحک حربهاى شده بود در دست مأموران شاه تا هر مخالفى را که مدرکى علیه وى به دست نیامده بود به این جرم دستگیر و روانه شکنجهگاه سازند.
یکى از تلاشهاى وسیع رژیم شاهنشاهى در میان جامعه ترساندن مردم از خطر کمونیسم و توجیه اقدامات خود بود. این ترس که ریشه در برخى حرکات گروههاى کمونیست ایرانى در سالهاى دهه 1320 داشت و از اقدامات ضداسلامى و ضدانسانى آنان سرچشمه مىگرفت و با تبلیغات جهانى در جریان جنگ سرد علیه روسیه شوروى نیز هماهنگ بود، یکى از اقدامات اساسى رژیم براى سرکوب هر نوع حرکتى انقلابى تلقى مىشد به طورى که از مسلمانان مبارز و متدینین، با عنوان «مارکسیست اسلامى» نام برده مىشد. امّا این ترفند براى فریب حوزههاى علمیه و علماء دینآگاه کارساز نشد و عموم علماء و مدرسین ضمن مخالفت با کمونیسم، دست از مبارزه با دستگاه حاکمه نکشیدند. این استقلال فکرى حوزه و آگاهى به ماهیت تبلیغات دستگاه رژیم، در میان مردم تبلیغ شد و ملّت بزرگ ایران اسلامى نیز، حساب مبارزین متدین و مسلمان را از مارکسیستها و کمونیستها جدا کرده و با همبستگى با یکدیگر، همزمان علیه کمونیسم و رژیم شاهنشاهى قیام کردند، دو جریانى که توسط استعمار به مثابه دو لبه قیچى براى هدم احکام نورانى اسلام به کار گرفته مىشد.
2. ارتشبد نعمتاللّه نصیرى در سال 1289 در سمنان متولد شد. تحصیلات را در زادگاه خود به پایان رساند و سپس به دانشکده افسرى راه یافت و در سال 1313 به درجه افسرى رسید. مدتى فرمانده گردان 2 هنگ 18 کرمان شد.
در سال 1329 فرماندهى هنگ پیاده پهلوى و سپس فرماندهى گارد شاهنشاهى را به عهده گرفت. در 22 مرداد 1332، از سوى محمدرضا پهلوى، مأمور پیک «انفصال مصدق» و «انتصاب زاهدى» شد. در جریان کودتا نقش فعال داشت، در سال 1337 به درجه سرلشگرى رسید.
در مهر 1339، ژنرال آجودانى گردید و سپس به ریاست شهربانى کل کشور منصوب شد. در مرداد 1341 به درجه سپهبدى رسید و در سال 1342، فرماندار نظامى تهران شد که عده زیادى در تهران و شهرهاى دیگر به دستور مستقیم وى به شهادت رسیدند. و در سال 1343 به خاطر خوش خدمتى به رژیم به سمت معاونت نخست وزیر و رئیس ساواک کشور منصوب و در سال 1350 به درجه ارتشبدى نایل شد. در طول دوازده سال ریاست وى در ساواک همکارى گستردهاى بین دستگاههاى جاسوسى آمریکا و اسرائیل با ساواک برقرار گردید و مدرنترین دستگاههاى فنى جهت سرکوبى مبارزین به ایران منتقل گردید. در طول زندگى، بیش از 40 مورد نشانهاى داخلى و خارجى گرفت. وى که به سبب ریاست بر ساواک مورد نفرت مردم ایران بود با قیام اسلامى در ایران، در تیر 1357 از ریاست ساواک برکنار و مدتى سفیر ایران در پاکستان شد.
اوجگیرى قیام باعث شد که شاه دستور دستگیرى و بازداشت وى را در 16 /8 /1357 صادر کند. وى در 22 بهمن 1357 توسط مردم اسیر و در 27 بهمن همان سال، پس از محاکمه اعدام گردید. در سندى از لانه جاسوسى در مورد نحوه عمل نصیرى در دستگاه امنیتى شاه چنین گزارش شده است : «نصیرى در زمینه مسائل امنیتى، فردى محافظهکار است و ترجیح مىدهد به جاى رسوخ در میان گروههاى مخالف و پى بردن به اهداف و روشهایشان، آنان را یکباره سرکوب و نابود کند.» ر. ک: ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، خاطرات فردوست، ج 2
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران(ساری)، جلد 1 صفحه 109