تاریخ سند: 23 اردیبهشت 1347
موضوع : تشکیل کانون نویسندگان ایران و انتخاب چند تن از اعضاء جامعه سوسیالیستها به عنوان دبیر شورا
متن سند:
از : 20 ه 2
به : 312 شماره : 7182 /20 ه 2
چند ماه پیش کانون نویسندگان ایران توسط
گروهی از نویسندگان و شاعران و مترجمان و
محققان تشکیل و طی چند جلسه بحث و
گفتگو افراد مشروحه زیر به عنوان شورای
دبیران1 انتخاب گردیده اند.
دکتر سیمین دانشور2 ـ محمود اعتمادزاده
(به آذین) ـ نادر نادرپور ـ سیاوش کسرائی ـ
داریوش آشوری به عنوان شورای دبیران و
بهرام بیضائی ـ دکتر غلامحسین ساعدی به
عنوان اعضای علی البدل ـ فریدون تنکابنی به عنوان صندوقدار ـ اسماعیل نوری علاء (پیام)
منشی و نادر نادرپور به عنوان سخنگوی این کانون انتخاب شده اند و برابر اظهارات نادر نادرپور
کانون مذکور دو هدف دارد اول دفاع از آزادی بیان در چهارچوب قوانین اساسی ایران و اعلامیه
حقوق بشر.
دوم دفاع از منافع صنفی اهل قلم.
نامبرده اضافه نموده ما در اساسنامه ای که برای
کانون تنظیم کرده ایم و همچنین در بیانیه ای که بزودی منتشر خواهیم کرد از هر دو هدف به
تفصیل سخن گفته ایم کانون ما در حدود قوانین اساسی مملکت و اعلامیه حقوق بشر خواهد
کوشید تا اختیار و آزادی نویسنده در بیان افکار و عقایدش تأمین و تضمین گردد و در مورد
هدف دو اظهار نموده کانون نویسندگان ایران می خواهد از منافع صنفی اهل قلم بر اساس قانون
یا قوانینی که روابط میان مؤلف و ناشر را معین و منظم سازد دفاع کند می دانیم که این کار سالها
پیش در ممالک مترقی و نیمه مترقی جهان انجام یافته و حقوق مادی مؤلف به یمن قانون
حفظ و حراست شده است در ایران تاکنون چنین قانونی وجود نداشت و به همین سبب گاه
ناشرانی پیدا می شدند که به حقوق مؤلف تجاوز روا می داشتند فقط در روزهای اخیر است که
لایحه پیشنهادی دولت درباره حق مؤلف به مجلس برده شده و ما طی نامه ای از مجلس شورای
ملی خواسته ایم که متن کامل قانون مذکور را
در اختیار ما قرار دهد تا بر اساس آن
پیشنهادهای تکمیلی خود را عرضه کنیم.
نادرپور سپس افزوده است در اساسنامه کانون
به دو مطلب دیگر نیز توجه کرده ایم یکی
فعالیتهای فرهنگی و دیگری کمک به اهل
قلم و در مورد تعداد گروه تشکیل دهنده کانون
اظهار داشته است که گروه مؤسس این کانون
در حدود پنجاه نفر است اما بزودی شرایط
عضویت طی بیانیه ای به استحضار کلیه
نویسندگان و شاعران و محققان ایران خواهد
رسید و این بیانیه به منزله دعوت عام خواهد
بود.
ملاحظات ـ از افراد فوق الذکر سیمین دانشور
همسر جلال آل احمد عضو جامعه
سوسیالیستهاست و داریوش آشوری ـ بهرام بیضائی ـ دکتر غلامحسین ساعدی دارای سوابق
عضویت در جامعه سوسیالیستها می باشند.
جاجرود
آقای نجومی
کانون نویسندگان اگر برای منظورهای اشاره شده در این خبر تشکیل شده یک هدف دیگر هم دارد و آن ایجاد همبستگی بین این طبقه
و پیدایش وحدت نظر جهت اجرای نظرات انحرافی بیشتر این نویسندگان [است.
]
مسئله ایجاد این کانون از وقتی مطرح شد که موضوع کنگره شاعران، نویسندگان و مترجمان عنوان شد و سوسیالیستهای ایرانی در اروپا
علیه این کنگره و در زمینه تحریم آن اعلامیه چاپ کردند و به ایران فرستادند و جلال آل احمد و سیاوش کسرائی و عده ای دیگر در
تلاش برای بسیج نویسندگان و گرفتن امضاء از آنان برای تحریم کنگره بر آمدند.
با این ترتیب و ترکیب اعضاء این کانون، کانون مزبور و اعضاء آن قابل اعتماد نیستند و باید مراقبت دقیق از آنها به عمل آید.
با شرح توضیح بالا نامه ای به ساواک تهران جهت نفوذ در کانون مزبور و مراقبت کامل از اعضاء آن بنویسید ـ بهره برداری شود 23 /2 /47
توضیحات سند:
1 ـ باقر پرهام در این رابطه چنین نقل می کند:
«در نخستین انتخابات کانون که طی همین جلسات انجام شد (گویا جلسه در منزل آقای جعفر کوش آبادی بوده است)
خانم سیمین دانشور و آقایان محمود اعتمادزاده ـ نادر نادرپور ـ سیاوش کسرائی ـ داریوش آشوری ـ به سمت
اعضای اصلی و آقایان غلامحسین ساعدی و بهرام بیضائی به سمت اعضای علی البدل هیأت دبیران کانون انتخاب
شدند.
جلال آل احمد و هوشنگ وزیری از نامزد شدن در انتخابات خودداری کرده بودند.
در همان جلسه آقایان نادر
ابراهیمی و فریدون معزی مقدم به عنوان بازرسان مالی ـ آقای فریدون تنکابنی به عنوان صندوقدار و آقای اسماعیل
نوری علاء به عنوان منشی کانون انتخاب شدند.
به پیشنهاد آقای محمود اعتمادزاده فکر انتخاب رئیس برای کانون در
همان جلسات مطرح می شود و پس از صلاح دیدهای لازم سرانجام خانم دکتر سیمین دانشور از بین اعضای هیأت
دبیران به این عنوان انتخاب می شوند.
(کتاب جمعه سال اول 19 اسفند ماه 1358 ـ شماره 28 ص 27
2ـ سیمین دانشور فرزند محمدعلی در سال 1300 ه.
ش در شیراز بدنیا آمد.
پدرش دکتر محمدعلی دانشور طبیبی
سرشناس بود و از احمدشاه لقب احیاءالسلطنه گرفته بود و مادرش از خانواده حکمت و جد مادری اش فردی روحانی و
معروف بنام حاجی مجتهد بود.
سیمین دانشور تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در شیراز سپری کرد و با معدل 25 /19 به عنوان شاگرد اول سراسر کشور
به دانشگاه تهران راه یافت و در رشته زبان و ادبیات فارسی به تحصیل پرداخت.
وی در سال 1331 با استفاده از بورس
تحصیلی فولبرایت راهی امریکا شد و به مدت دو سال در دانشگاه استانفورد در رشته زیباشناسی به تحصیل پرداخت.
مشارالیها در سال 1338 به استخدام دانشگاه تهران درآمد و در سمت استادی و سپس مدیریت گروه باستان شناسی
دانشکده ادبیات و علوم انسانی به فعالیت پرداخت.
سیمین دانشور در دوران فعالیت در دانشگاه تهران از حمایت هوشنگ نهاوندی و دکتر عزت اللّه نگهبان رئیس
دانشکده ادبیات برخوردار بود، از جمله در سال 1350، هنگامی که مشمول تصفیه ساواک واقع شد توسط رئیس
دانشگاه تضمین گردید و به فعالیت ادامه داد.
در گزارشی به تاریخ 27 /8 /55 آمده است : «سیمین دانشور در این روزها خوشحال و خندان است و درباره دو موضوع
چنین می گوید :
1ـ ساواک نامه ای به دانشگاه نوشته بود که «دانشور صلاحیت مدیر گروهی ندارد و به تدریج او را از تدریس معاف کنید»
ولی علیرغم دستور ساواک اقوامی دارم که در دستگاه نفوذ دارند و این مملکت هم مملکت دوستی است و پارتی بازی...
با کمک همانها دستورات ساواک را خنثی و نگذاشتم بازنشسته شوم و مدیر گروه هم هستم.
2ـ برای جشن اول سال تحصیلی که روز اول مهرماه سال جاری با حضور شاه و شهبانو در دانشکده خودمان (ادبیات)
برگزار شده برای من کارت دعوت فرستادند.
من تا این لحظه در هیچ مراسمی که شاه و شهبانو حضور داشتند شرکت
نکرده و نخواهم کرد...
» نفوذ سیمین دانشور در ساواک و دستگاه از طریق برادرش سرهنگ خسرو دانشور ـ رئیس
تشریفات رکن دوم اطلاعات و ضد اطلاعات ستاد بزرگ ارتشتاران و معاون تیمسار مقدم ـ بوده است که مشارالیها از
این طریق، در رابطه با آزادی دوستان دستگیر شده اش، از قبیل منوچهر هزارخانی و غلامحسین ساعدی نیز تلاشهایی
داشته است.
سیمین دانشور که سومین دختر از 6 فرزند ـ 3 پسر و 3 دختر ـ خانواده بود در یک اتوبوس مسافربری با
جلال آل احمد آشنا شد که این آشنائی منجر به ازدواج این دو در اردیبهشت ماه سال 1329 گردید.
پدر جلال به علت
بی حجابی سیمین با این ازدواج مخالف بود و روز عقد آنان از باب اعتراض به قم رفت و ده سال تمام به خانه جلال پا نگذاشت.
سیمین دانشور همواره به علت محبوبیت جلال آل احمد، در بین دانشجویان از احترام و محبوبیت خاصی برخوردار بود.
زندگی مشترک این دو که فرزندی نیز نداشت در تابستان سال 1348 که مرحوم جلال آل احمد در اسالم درگذشت، به
پایان رسید.
مشاغل مشارالیها به این شرح می باشد :
دبیر دبیرستانهای تهران ـ مدیر مجله نقش و نگار ـ همکاری با بعضی نشریات از قبیل مهر ایران، امید ـ مهرگان و...
استادی دانشگاه و...
سیمین دانشور دارای تألیفاتی نیز می باشد که نمونه هائی از آن به این شرح است : شهری چون
بهشت ـ همراه آفتاب ـ به کی سلام کنیم و...
سووشون یکی از معروفترین کتاب های وی می باشد.
سیمین دانشور در تشکیل کانون نویسندگان که به ابتکار جلال آل احمد بوجود آمده بود.
شرکت جست و تقاضای
تأسیس آن را به نام خود به مراجع ذیربط ارسال کرد.
وی علی رغم ادعای مبارزه و مخالفت با حکومت تک حزبی، با
ملاقات هائی که با ایشان برقرار شد عضویت حزب رستاخیز را پذیرفت و با خط خود در ردیف 149 دفتر ثبت نام
دانشکده ادبیات و علوم انسانی که برای حزب رستاخیز دائره شده بود، نام خود را ثبت کرد.
منبع:
کتاب
کانون نویسندگان ایران به روایت اسناد ساواک صفحه 14