صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گـــزارش در باره : گفتگوی فخرالدین حجازی1 با مصباح زاده

تاریخ سند: 6 آبان 1348


گـــزارش در باره : گفتگوی فخرالدین حجازی1 با مصباح زاده


متن سند:

از : 316 محترما معروض میدارد: ساواک تهران اعلام داشته روز 23 /7 /48 فخرالدین حجازی ضمن مذاکرات خصوصی با مصباح زاده صاحب امتیاز روزنامه کیهان اظهار داشته روزنامه کیهان در شب میلاد حضرت امام حسین مطلبی راجع باین موضوع چاپ نکرده در صورتی که دو صفحه از این روزنامه اختصاص بتولد پادشاه افغانستان داده شده بود.
نامبرده افزوده آنچه مسلم است شما (مصباح زاده) وابسته بدولت هستید و سناتور و دولت هم بدین و مذهب توجهی ندارد و شما هم باید اینطور باشید.
مصباح زاده در پاسخ مشکلاتی را که در امر چاپ روزنامه و اشتباهاتی که کارکنان آن مرتکب میشوند توضیح داده و افزوده شما نباید خدمات روزنامه کیهان را فراموش کنید مجددا حجازی اضافه کرده با توجه باینکه مؤسسه کیهان دارای سرمایه قابل توجهی است نمیبایست بدرج برخی از مطالب مانند آگهیهای مشروبات الکلی اقدام نماید و بایستی باحساسات مردم توجه کامل داشت.
مصباح زاده اظهار داشته این مطالب را بآنهایی بگوئید که خبر صدور کنیاک ایران را مصادف با چنین شبی (تولد حضرت امام حسین) در صفحات اول روزنامه خود چاپ میکنند.
ساواک تهران در خاتمه پیشنهاد کرده با توجه باینکه فخرالدین حجازی در حال حاضر بسرعت در بین طبقات مختلف بویژه دانشجویان و بازاریان وجوانان هوادارانی پیدا میکند و روز بروز بشهرت او افزوده میشود اصلح است از هم اکنون ساواک بنحو غیر مستقیم در صدد تحبیب وی برآید تا در آینده مشکلاتی تولید ننماید.
توضیح آنکه فخرالدین حجازی دبیر برخی از دبیرستانهای تهران و مشکوک بداشتن فعالیتهای مضره میباشد که با استفاده از وسائل فنی و منابع مربوطه اعمال و رفتار وی تحت مراقبت میباشد.
نظریه: ضمن تأیید پیشنهاد ساواک تهران اضافه مینماید برابر گزارشهای رسیده اختلافاتی بین مشار الیه و فلسفی واعظ بروز کرده1 و هر روز بر دامنه این اختلافات افزوده میشود زیرا فلسفی مدعی است شخـص واعظ نبایـد با لبـاس سویـل باشـد و فخرالدین حجازی در حال حاضر تنها سخنران مذهبی مشهوری است که بدون استفاده از عبا و عمامه سخنرانی میکند.
بنابراین اصلح است بنحو غیر محسوس این اختلافات را توسعه داده و هریک را وادار بانتقاد از دیگری نمود و بدینوسیله ضمن تضعیف موقعیت دو طرف بهره برداریهای لازم بعمل آید.
اصل در پرونده فخرالدین حجازی است در پرونده محمدتقی فلسفی بایگانی شود.
اوانی 13 /8

توضیحات سند:

1 ـ فخرالدین حجازی در سال 1308 ه.
ش در خانواده ای روحانی در شهر سبزوار به دنیا آمد.
وی پس از پایان دوره متوسطه وارد دانشگاه شد و در رشته ادبیات فارسی از دانشگاه مشهد فارغ التحصیل شد.
مبارزات او علیه رژیم پهلوی با عضویت در جمعیت فداییان اسلام شروع شد.
وی با تأسیس انتشارات بعثت، علی رغم مخالفت دستگاه امنیتی رژیم شاه، خدمات فرهنگی قابل توجهی ارائه داد.
سخنرانیهای پر هیجان او در دوران مبارزه منجر به ممنوعیت از وعظ و نیز بازداشت وی شد.
فخرالدین حجازی پس از انقلاب اسلامی از طرف مردم تهران به نمایندگی در مجلس شورای اسلامی برگزیده شد.
برخی از آثار قلمی او عبارت است از : نقش پیامبران در تمدن انسان، پژوهش درباره قرآن، ترجمه زندگی امام حسن (ع).
ر.ک: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ص 5 1 ـ آقای فلسفی در مورد مواضع خود در قبال این مسئله می گوید : اندیشه اسلام منهای روحانیت، می توانست تبعات سویی را بدنبال داشته باشد و حوادث شومی را ببار آورد.
اولاً، اندیشه اسلام منهای روحانیت، برای رژیم شاه فی نفسه جریانی بسیار مطلوب بود؛ زیرا تقابل گروه های مذهبی و شکاف بین آنها را بدنبال داشت و در نتیجه منجر به تضعیف دین و روحانیت می شد.
ثانیا، در آن زمان نگرانی بزرگ ما این بود که رژیم تحت پوشش اسلام منهای روحانیت، کم کم مردم را از روحانیون جدا ساخته و کنترل مساجد را در دست گیرد.
یکی از موضوعاتی که می توانست زمینه ساز این جریان شود و من در مقابل آن ایستادم، دعوت از افراد در لباس غیر روحانی ـ کت و شلوار ـ در مساجد بود که مثل اهل منبر عهده دار سخنرانی مذهبی شوند.
علت مخالفت من این بود که می گفتم اگر بخواهیم در مسجد و یا در مجلسی منبر برویم که فردی با کت و شلوار بیاید و قبل یا بعد از ما صحبت کند، این امبر به مثابه آن است که خود حربه به دست رژیم بدهیم تا زمینه گرفتن مساجد از دست روحانیت فراهم شود.
زیرا قبلاً تمام شئون مربوط به روحانیت را دولت از آنها سلب کرده بود.
اسناد معاملات مردم در محضر شرع مطاع، توسط روحانیون نوشته می شد، ولی دفتر رسمی آمد وجای آن را گرفت.
بعد مسئله سلب قضاوت از روحانیون پیش آمد که آن را هم گرفتند.
لذا تنها شغل اجتماعی روحانیون ـ که پل ارتباط بین مسلمانان و روحانیت به شمار می رفت ـ فقط منبر و محراب بود.
حال اگر آن را هم از بین می بردند و افراد، کت و شلواری سخنرانی دینی و امامت مساجد را عهده دار می شدند، دیگر چه برای روحانیت می ماند؟ و چه چیزی جایگزین روابط بین مردم و روحانیت برای استفاده از احکام الهی می گردید؟ در آن صورت، عملاً به تعالیم اسلامی خاتمه داده می شد.
این، بزرگترین دلیل برای خود من بود که همراه با افراد غیر روحانی منبر نمی رفتم و به آقایان وعاظ هم می گفتم: «مراقب باشید، این قضیه خطرناکی است ؛ امر مسجد و منبر باید با لباس روحانیت انجام گیرد.
همان منبع، ص 307 ـ 306.

منبع:

کتاب حجت‌الاسلام محمدتقی فلسفی به روایت اسناد ساواک صفحه 357


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.