تاریخ سند: 18 اسفند 1356
موضوع: سیدیحیی جعفری فرزند علی واعظ
متن سند:
از: 8ﻫ تاریخ:18 /12/[1356]
به: 312 شماره: 11175 /8ﻫ
موضوع: سیدیحیی جعفری فرزند علی واعظ
نامبرده بالا در تاریخ 5 و 6 /12 /36 در مسجد قائم شهرستان کرمان واقع در خیابان احمدی منبر رفته و ضمن سخنرانی در مورد زندگی حضرت موسی[(ع)] و فرعون و حضرت محمد[(ص)] و مقایسه ضمنی آن با وضع حاضر اظهار نموده که حضرت محمد از مبارزه خود دست برنداشت و با همه اذیت و آزاری که به وی رساندند با بتپرستان مبارزه نمود وی افزود هر فرد مسلمان در هر لباس و موقعیتی باید با قدرتهای به ظاهر مسلمان مبارزه نماید و از مجازات و ظلم آنان از قبیل تبعید و زندان بیم نداشته باشد در کشور اسلامی رهبر خوب به کسی گفته میشود که در راه پیشرفت دین قدم بردارد نه در راه اقتصاد که به منظور پابرجا ماندن حکومت ظالمانه خود بر مظلومان باشد رهبری که مسلمان حقیقی نباشد مردم را به نیستی میکشاند تمدن تنها پول نیست رسیدن به تمدن پا برجا ماندن دین است مشارالیه سپس درباره کشور الجزایر صحبت کرده و گفته است چون مردم الجزایر به رشد کامل مذهبی رسیدند از استعمار نجات پیدا کردند1 یادشده در پایان سخنرانی خود گفت بعضی از علماء که برای خاطر پول و مقام حاضرند دستورات دینی را فراموش نمایند بزرگترین گناه را مرتکب شدهاند سیدیحیی جعفری ضمن تمجید از افرادی که به دین و مملکت خدمت میکنند برای سلامت خمینی نیز دعا نموده که مردم صلوات فرستادند افراد شناخته شده در این جلسات عبارت بودن از: محمد و علی مشارزاده مهرابی فرزند حسن- سیدحسن و روحاله مشارزاده مهرابی فرزند محمد – تیمور انجم شعاع آموزگار و علیاکبر شمسی زرگر.
نظریه یکشنبه: خبر صحت دارد از اعمال و رفتار واعظ یادشده به نحو مقتضی مراقبت و نتایج حاصله به موقع به عرض خواهد رسید ضمناً مشارالیه از افراد مرتبط با برادران مشارزاده مهرابی میباشد که سوابق آنان در آن اداره کل موجود است. مؤلف
نظریه سهشنبه: نظریه یکشنبه صحت دارد. آسای
نظریه چهارشنبه: نظریه سهشنبه مورد تایید است. یگانه
نظریه 8ﻫ: نظریه چهارشنبه تایید میگردد. ک
توضیحات سند:
1. انقلاب الجزایر، یک تلاش مردمی برای آزادی و رهایی بود. انقلابی که به اهداف اعلام شده خود رسید، اما پس از رهایی از چنگ استعمار، تجربه تلخ کشمکشهای درونی و تصفیههای سیاسی را از سر گذراند. در سوم ژوئیه 1962 (12 تیر 1341) انقلاب الجزایر به پیروزی رسید و کشور الجزایر بعد از 132 سال که تحت سلطه فرانسه بود، به استقلال دست یافت. در هشت اکتبر همان سال کشور الجزایر با حکومت جمهوری دموکراتیک مردمی، به عضویت سازمان ملل متحد درآمد. از 1954 تا روز استقلال، یعنی مدت هشت سال «جبهه آزادیبخش ملی» مبارزه مسلحانه خود را علیه اشغالگران فرانسوی به شدت ادامه داد. ملت الجزایر یک میلیون قربانی داد و در تاریخ کشورهای عرب و شمال آفریقا، الجزایر به عنوان « ارض میلیون شهید» (سرزمین یک میلیون شهید) معروف شد.
این تعداد شهدای الجزایر، غیر از شهدایی است که الجزایریها به رهبری امیر عبدالقادر در جنگ با ارتش فرانسه در نیمه قرن نوزدهم، در راه آزادی میهن خویش فدا ساختند.
امیر عبدالقادر فرزند محیالدین برای جهاد علیه فرانسویان، قبایل الجزایری را متحد ساخت و شکست سختی به فرانسویان در 1837 وارد آورد، به طوری که طی 28 می 1837 دولت فرانسه مجبور شد که به جز بخش ساحلی، بقیه الجزایر را به امیر عبدالقادر بسپارد، اما امیر عبدالقادر بعد از این قرار داد، اعلام کرد که قوای فرانسه باید ساحل الجزایر را نیز ترک کند، لذا دولت فرانسه با سپاهی به فرماندهی ژنرال بوژو، با 115 هزار نیرو از طریق بندر طنجه در مراکش، قوای عبدالقادر را به محاصره درآورده و باعث شکست وی در 1845 شد.
دولت فرانسه اکثر کشورهای شمالی آفریقا به ویژه الجزایر را مستعمره خویش کرد. پس از او فرمت عباس تحصیلکرده فرانسه و عضو حزب اتحاد مردم الجزایر که توانسته بود به عضویت مجلس مؤسسان فرانسه پذیرفته شود، وارد صحنه شد. وی جنبش دانشجویان مسلمان را در پاریس تشکیل داده بود و با یک گروه از جمله احمدبن بلا توانستند جبهه آزادیبخش ملی را در 1954 تشکیل دهند. درون این جبهه سیاسی، یک جبهه نظامی به نام ارتش آزادیبخش الجزایر به وجود آوردند. آنها پایگاههایی در مراکش،تونس و الجزایر داشتند و زمانی که جمال عبدالناصر به ریاست جمهوری مصر رسید، قاهره تبدیل به پایتخت حکومت موقت الجزایر، به ریاست فرمت عباس شد. طی مجاهدتهای این گروه، طی یک رفراندوم در اول ژوئیه 1962، 90 درصد از مردم الجزایر خواهان جدایی از فرانسه و استقلال کشور خویش شدند و بالاخره نهضت مردمی الجزایر، در سوم ژوئیه 1962 به استقلال رسید.
منبع:
کتاب
آیتالله سید یحیی جعفری به روایت اسناد ساواک صفحه 193