متن سند:
...
معاویه جنایتگر دیکتاتور آدمکش در کاخ چند پنجرهای نشسته است، مأمورین اطراف کاخ ننگین معاویه جنایتگر حلقهزدهاند و ایستادهاند آقا را حفاظت گرونگهبانند.
جوان عابر لباس کهنه پوش ژنده پوشی از کنار جاده میگذرد آقای معاویه ناراحت میشود، جوان عابر را احضار کنید کنار من بیاید مشکلش را حل کنم.
جوان کنار معاویه آمده است سلام میکند اعلیحضرت شخص اول مملکت بدان برای این جهت آمدهام با دختر عمویم ازدواج کردم خانه و زندگی ندارم اما ایمان دارم، شرف دارم، تقوا دارم عقل و خرد و اندیشه دارم...
آقای معاویه نشسته و مطلب را گوش میدهد...
خدمت فرماندار ننگین و خائن و سارق تو رفتم و با او در دل خود ابراز میکنم، عم من و همسر مرا طلب کرده میبینم آقای فرماندار پشت میز نشسته دزد چشم خیانت به ناموس من دارد نگاه میکند، چشمک میزند، لبخند میزند برای ناموس خانه من.
وای بحالت معاویه باید فرماندار متدین، فرماندار دینی، فرماندار اسلامی و الهی و اجتماعی داشتهباشی.
معاویه اگر فرماندار تو به ناموس من خیانت کند.
به ناموس تو خیانت کرده معاویه، اگر چشمک به خانم خانه من بزند چشمک به ملکه زده است.
معاویه توجه داشته باش.
معاویه ناراحت است منغلب است نامه مینویسد: آقای فرماندار من ترا گذاشتم پشت میز بنشینی که خیانت به مردم کنی؟ جنایتگر باشی؟ سارق و دست دراز کن به ملت و جمعیت باشی؟...
ولی با فکر خود معاویه هم بدش نمیآید اگر جائی زنی، دختری خوب باشه دست دراز کنه...
.
.
برنامه زمامداری اینه هر جنایتگر دیوانه آدمکشی بیاد بر اریکه حکومت و سلطنت و ریاست قدم بزند باید جنایت کند، حکومت، حکومت اسلامی نیست، حکومت، حکومت حق الهیه بود، حکومت ظلم است جنایت کند، حکومت تعدی و تجاوز است، حکومت بیعفت پروری است، حکومت بیعصمت پروریست، حکومت لجنی است، حکومتی است که دستور میدهد قوانین دین نباشد، قوانین آسمانی و الهی و یزدانی نباشد.
باید قوانین جنایت باشد، قوانین هرزگی و آدمکشی و تعدی و تجاوز به ناموس خانه و خانواده باشد...
.
.
.
اگر بنا باشد ای آفرینندگان بیعقل و دیوانه کشف حجاب، ای جنایتگران بیسواد لجنی چه میگوئید؟...
.
بدبخت اگر بنا بود بیحجابی بیاید امام صادق اعلام میکرد قانون بیحجابی را، اگر بنا بود بیحجابی و نمونه عفت و عصمت مد بشود دختران داغ دیده و پدر کشته ابیعبدالله کنار قتلگاه بدن پارهپاره پدر را که دید نمیگفت: ابتا انظر الی.
.
.
.
.
.
.
.
...
همه و همه دارند از حجاب دم میزنند از عفت و عصمت سخن میگویند حالا کشف حجاب شد دخترها و زنها بدون حجاب و عفت و عصمت به اجتماع ریختند گندش که دیدیم بالا آمد و دارد میآید باید عفت باشد عصمت باشد پوشش و پوشندگی باشد پرده و حایل باشد اجنبی و بیگانه نگاه نکنند معاویه گفت آقای جوان ژنده پوش هر مطلب میخواهی در اختیارت میگذارم این زن را بگذار باشد من ازدواج میکنم، خدا از دست من فرماندار به اعلیحضرت همایون شکایت میکنم اعلیحضرت همایون لجنی معاویه قلدر، معاویه آدم کش، معاویه طرف کش، معاویههای دیوانه اجتماع میگویند زن را بگذار در اختیار خود ما باشد عجبا مملکت، مملکت اسلامی است مملکت، مملکت قرآن است یا مملکت زور و سرنیزه است.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مرکزی، کتاب 1 صفحه 310
