صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

مصاحبه با جناب آقای مصطفی الموتی فرزند محمد حسین

تاریخ سند: 7 دی 1347


مصاحبه با جناب آقای مصطفی الموتی فرزند محمد حسین


متن سند:

تاریخ:7 /10 /1347
مصاحبه با جناب آقای مصطفی الموتی فرزند محمد حسین

جناب آقای مصطفی الموتی فرزند محمدحسین متولد سال 1306 محل تولد تهران دارای شناسنامه شماره 20 از بخش 4 تهران ـ متأهل (عیال و چهار اولاد) ـ مسلمان (شیعه اثنی‌عشری) ـ دارای معافیت تکفل از خدمت زیر پرچم ـ شغل سابق سردبیر روزنامه داد و کارمند وزارت دارائی عضو هیئت مدیره بنگاه عمران روستایی و شرکت معاملات خارجی و معاون نخست‌وزیر (در دوره نخست‌وزیری دکتر اقبال) و سرپرست بازرسی کل نخست‌وزیری ناشر و مدیر دو مجله صبح امروز و دانشمند و نماینده مجلس از دوره بیستم الی حال از حوزه انتخابی رودبار و الموت و طارم سفلی جزو شهرستان قزوین و درحال حاضر رئیس کمیسیون برنامه مجلس شورای ملی ـ تحصیلات دکتر در اقتصاد از دانشگاه تهران و لیسانس قضائی از دانشگاه تهران محل سکونت خیابان نیاوران شماره 359 بعد از چهارراه زاهدی منزل شخصی تلفن منزل 881682 تلفن محل کار محل چاپخانه صبح امروز 333638 محل مجله دانشمند 763934 تلفن دفتر 49396 و 38292 ×
سابقه عضویت در احزاب دولتی و سیاسی جنابعالی به چه ترتیب بوده است؟
ج ـ عضو حزب ملیون در سال 1338 و عضو حزب ایران‌نوین در سال 1345 و درحال حاضر نیز عضو حزب ایران‌نوین می‌باشم×
س ـ بطورکلی درباره هرگونه فعالیت‌های سیاسی توضیحات لازم ارائه فرمائید.
ج ـ چون در دورۀ سردبیری روزنامه داد با حکومت دکتر مصدق به شدت مخالف بودم مقالات شدیدی در روزنامه داد علیه حکومت مصدق نوشته‌ام که این امر منجر به این شد قبل از 28 مرداد 32 مأمورین حکومت مصدق به خانه من در خیابان امیریه ریخته و حتی که نیمه شب از خانه گریخته و در مدت 40 روز در خانه یکی از دوستان (مرحوم سناتور لسانی) مخفی بودم و از آنجا مقالاتی با امضای خود علیه مصدق می‌نوشتم و در قیام ملی 28 مرداد در رأس گروهی از جوانان در مراسم اشغال رادیو تهران در خیابان شمیران شرکت داشتم نطق‌های اولیه را هم ایراد کرده‌ام و چاپ فرمان نخست‌وزیری مرحوم سپهبد زاهدی که توسط آقای اردشیر زاهدی برای من فرستاده شده بود چاپ کردم و در تمام دوران حکومت مصدق به شهادت مقالات کتبی روزنامه داد با آن حکومت و دارودسته مصدق بخصوص تز اقتصاد بدون نفت به شدت مبارزه کرده‌ام ×
س ـ در مدت فعالیت روزنامه‌نگاری در مازندران جنابعالی با چه دستجات سیاسی همکاری داشته‌اید؟
ج ـ من اصلاً در مازندران هیچوقت سکونتی نداشته‌ام و رفت‌ و آمد هم کمتر داشته‌ام شاید در تمام مدت زندگیم سه، چهار مرتبه به بابلسر و رامسر رفته‌ام و فعالیت سیاسی مطلقاً نداشته‌ام.×
س ـ آیا جنابعالی در زمان مدیریت خود در روزنامه داد در مازندران به نفع پاره‌ای دستجات سیاسی فعالیتی داشته‌اید؟
ج ـ اگر منظور حزب توده باشد من همیشه برعلیه حزب منحله توده و دارودسته پیشه‌وری و دکتر مصدق فعالیت داشتم و چون متأسفانه تشابه اسمی با آقایان نورالدین الموتی ـ ضیاءالموتی ـ عمادالموتی که از فعالین حزب توده بودند و یا هستند وجود داشته گاهگاهی اینطور فکر می‌شده است که با این آقایان نسبت فامیلی دارم و برای رد این امر در دورۀ فعالیت حزب توده ایران در سال 1324 صریحاً در تمام مطبوعات کشور اعلام کرده‌ام که با این افراد نسبتی ندارم و تصور می‌کنم با مراجعه به روزنامه‌های آن زمان این مطلب روشن خواهد شد ×
س ـ از نظر شرکت افراد در روز رفراندم در دهات نور مازندران چه فعالیت‌هائی داشته‌اید؟
ج ـ در آن موقع من در تهران بودم در تمام مدت عمرم فقط یکبار در دوره حکومت قوام‌السلطنه که دستور توقیف روزنامه داد را (در سال 24 فکر می‌کنم) داده بود چند روز استراحت به یکی یا دو ده از دهات ییلاقی نور رفته‌ام و غیر از آن اساساً به وضع منطقه نور آشنائی ندارم و چون با حکومت مصدق به شدت مخالف بودم در تمام جریانات که علیه حکومت مصدق وجود داشت شرکت داشتم و کلیه روزنامه‌نگاران کشور به جریان امر واقفند ×
س ـ در جریان تحصن روزنامه‌نگاران در مجلس جنابعالی چه نقشی داشته‌اید؟
ج ـ موقعیکه روزنامه‌نگاران ـ مدیران علیه حکومت مصدق دست به تحصن زده‌اند و آقای عمیدی‌نوری مدیر روزنامه داد جزو متحصنین بودند من به دعوت دولت آمریکا در آن کشور بودم و پس از مراجعت به تهران یکی دوبار از آقایان روزنامه‌نگاران در مجلس دیدن کردم و خبر مربوط به آنها را در روزنامه داد منعکس ساختم ×
س ـ عضویت رسمی یا غیررسمی و یا اصولاً سمپاتی یا وابستگی بهر نحوی از انحاء با احزاب و دستجات سیاسی جنابعالی بچه ترتیبی بوده است؟
ج ـ غیر از عضویت در دو حزب ملیون و ایران‌نوین در هیچ حزبی عضویت نداشته و وابستگی و یا سمپاتی [ناخوانا] از دستجات سیاسی نداشته‌ام و مقالات منتشره من در تمام مدت وجود دارد و مؤید این مطالب است و در شرایطی که شاید خیلی مشکل بود علیه حکومتی اظهارنظر کرد با کمال رشادت علیه حکومت مصدق مقالاتی با امضاء خودم نوشته‌ام و از توقیف و تهدید حسین فاطمی هم نهراسیدم ×
س ـ دوستان نزدیک و صمیمی خود را نام برده و همچنین عضویت یا وابستگی در دستجات غیرسیاسی خودتان را شرح فرمائید
ج ـ دوستان صمیمی من جناب آقای دکتر اقبال ـ جناب آقای مهندس ریاضی ـ آقای پرتو وزیر دادگستری تیمسار سپهبد کمال و تیمسار سپهبد نصیری و بطور کلی نمایندگان مجلسین و اعضاء کابینه با اکثرشان دوستی نزدیک دارم از قبل جناب آقای دکتر آموزگار جناب آقای دکتر یگانه جناب
آقای دکتر رضائی از دستجات غیرسیاسی نیز در کانون مدیریت و جبهه یاران متحد عضو می‌باشم ×
س ـ چنانچه در مورد مطالب فوق‌الذکر توضیحات یا نظریاتی دارید ارائه فرمائید.
ج ـ در مورد سوابق سیاسی خود باید بگویم در دوران فعالیت حزب توده و حزب دمکرات و دولت قوام‌السلطنه و بخصوص دولت دکتر مصدق همیشه در جناح مخالف بودم و پس از مرداد 1332 که امتیاز مجله صبح امروز را گرفتم مطالب مجله روزنامه صبح امروز در مورد پس از مرداد 32 و مقالات قبلی من در روزنامه داد و روزنامه‌های دیگر قبل از مرداد 32 بخوبی روش سیاسی مرا نشان می‌دهد بهمین جهت خوشبختانه همواره مورد عنایت شخص شاهنشاه، آریامهر بوده و انتصاب به مقام معاونت نخست‌وزیری در سن 32 سالگی و انجام وظیفه نمایندگی مجلس نیز ناشی از توجهات خاص شاهنشاه با ارادتمند است و خوشبختانه رهبر ملت ایران مبارزات افرادی را که در روزهای نخست با عناصر ضد ملی و خرابکار و عوامفریب انجام شد همواره بخاطر دارد و این بهترین پاداش برای افراد خدمتگزار است و همچنین افتخار داشته‌ام که در التزام رکاب شاهنشاه آریامهر به کشورهای رومانی ـ یوگوسلاوی ـ مراکش سفر کرده و از نزدیک مورد عنایت شاهنشاه باشم و در دورۀ نمایندگی مجلس و کارهای اداری نیز تصور می‌کنم کارم همواره مورد عنایت و رضایت بوده است و کتاب بنده نیز به نام (دکترین آریامهر) یادگار درخشان سفر در التزام رکاب شاهنشاهست که سال قبل انتشار یافته است و مقالات زیاد من قبل از مرداد 1332 و بعد از مرداد 32 که همه در راه ترویج اندیشه‌ها و افکار شاهنشاه آریامهر می‌باشد وجود دارد و اکثراً در روزنامه‌ها و مجلات مدّون است و همچنین در جریان مبارزات اصلاحات ارضی و جنگ با فئودالها در قزوین و رودبار الموت و نطق‌ها و مقالاتی که در این‌مورد داشته‌ام منجر به آن شد که از طرف شاهنشاه به دریافت نشان اصلاحات ارضی مفتخر شدم و در تمام مدت حکومت دکتر امینی1 به شدت با او مبارزه کردم که منجر به توقیف روزنامه یومیه صبح امروز شد و پس از مدتی توانستم اجازه انتشار صبح امروز را بصورت مجله بگیرم و همچنین خبرهائی که در مجله و روزنامه صبح امروز در تمام این‌مدت به نفع انقلاب سفید ایران نوشته‌ام و نطق‌هائی که در مجلس کرده‌ام مؤید مطالبی است که بیان نموده‌ام ×
مصاحبه با خود من انجام شده و مطالب را که یادداشت کرده‌اند مورد تأیید است دکتر الموتی

توضیحات سند:

1. دکتر على امینى مجدى، فرزند محسن خان امین‌الملک، در سال 1284ﻫ ش، در تهران متولد شد. وی تحصیلات ابتدایى را در مدرسه‌ی رشدیه و تحصیلات متوسطه را در دارالفنون به پایان رساند. در سال 1305 براى ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در سال 1310 دکتراى اقتصاد را از دانشگاه پاریس دریافت کرد و پس از بازگشت به ایران، در دادگسترى مشغول کار شد. او از سرشناس‌ترین چهره‌هاى تاریخ سلطنت پهلوى است که با سقوط دولت دیکتاتورى رضاخان، در سال 1321 به معاونت احمد قوام، نخست‌وزیر وقت رسید و از آنجا که مورد توجه خاص دیپلماسى آمریکا قرار داشت، در سال 1325، ریاست بانک صنعتى را عهده‌دار شد. امینى در سال 1326 در مجلس پانزدهم، نماینده‌ی تهران و در 1329 در کابینه‌ی حسنعلى منصور وزیر اقتصاد گردید. در سال 1330 در کابینه‌ی اول مصدق مجددا در رأس وزارتخانه‌ی فوق قرار گرفت و این سمت را پس از کودتاى 28 مرداد 1332، در دولت سپهبد فضل‌اللّه‌ زاهدى نیز حفظ کرد. در این سمت، وى وظیفه داشت اهداف اقتصادى کودتا را تحقق بخشد و منافع شرکت‌هاى بزرگ نفتى غرب را تأمین کند. در 29 شهریور 1333، قرارداد کنسرسیوم را در جو رعب‌آمیزى که فرماندار نظامى تهران، تیمور بختیار به وجود آورده بود، منعقد ساخت و به‌رغم مخالفت نیروهاى اصیل ضداستعمارى به رهبرى آیت‌اللّه‌ کاشانى، آن را در آبان همان سال، به تصویب مجلس رساند. امینى، در کابینه‌ی حسین علا نیزـ که پس از برکنارى فضل‌اللّه‌ زاهدى، قدرت را در فروردین 1334 به دست گرفت ـ سمت وزارت دارایى را حفظ کرد. وى در دى ماه همین سال به دلیل اعتمادى که آمریکا به او داشت، سفیر ایران در واشنگتن شد و تا پایان اسفند 1336، این سمت را عهده دار بود. در طول این مدت شاه که به او بدبین شده بود و وى را از سوى آمریکایی‌ها جانشین خود مى‌دانست، در سال 1337 به تهران احضار کرد و او در 17 اردیبهشت 1340 تحت فشار آمریکایی‌ها به نخست‌وزیرى رسید و مدت 14 ماه یعنى تا 27 تیر سال بعد در این سمت باقى ماند و سپس جاى خود را به اسداللّه‌ علم داد. حوادث مهم دوران نخست‌وزیرى امینى عبارت بودند از: وارد کردن چند شخصیت چپ و جنجالى در کابینه‌اش، بازداشت چندین تن از سران رژیم سابق که به قساوت و بیرحمى مشهور بودند نظیر علوى مقدم، کیا و ضرغام، اصلاحات ارضى که به توصیه‌ی جان کندى رئیس جمهورى دموکرات آمریکا انجام گرفت و برکنارى تیمور بختیار از ریاست ساواک و فرار او به اروپا. او از زمان کناره‌گیرى تا پایان حکومت جانسون دموکرات و به قدرت رسیدن نیکسون جمهوریخواه در آمریکا (1350) ـ که موجب بسط اقتدار شاه شد ـ همواره تحت نظر ساواک بود. اما در 1355 با پیروزى دموکرات‌ها وى مجددا به تهران آمد و به گفته‌ی حسین فردوست در ماه‌هاى اوج‌گیرى انقلاب اسلامى به مشاور دائمى محمدرضا بدل شد. امینی در سال 1357 با شکل‌گیرى انقلاب اسلامى، راهى فرانسه شد و بعد از ماجراى گروگانگیرى کارکنان سفارت آمریکا، با آمریکایی‌ها تماس برقرار کرد و « جبهه نجات ایران» را با پشتیبانى آمریکا بنیان نهاد، ولى پس از مدتى این جبهه تعطیل شد. امینى در 21 آذر 1371، در سن 87 سالگى در پاریس درگذشت.
رجال عصر پهلوی، دکتر على امینى به روایت اسناد ساواک، 2 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379


منبع:

کتاب مصطفی الموتی‌نیا به روایت اسناد ساواک صفحه 171





صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.