تاریخ سند: 28 آذر 1334
قربانت شوم.1
متن سند:
تاریخ: 28 /9 /1334
قربانت شوم.1
امیدوارم وجود عزیزت در کمال سلامت و استقامت بوده، اوقات را در نهایت مسرت و خوشی و کامرانی بگذرانید. مخصوصاً حضور سرکار علیه خانم، عرض سلام مخصوص تقدیم داشته، سلامتی و سعادت ایشان را از خداوند متعال خواستارم. خانم، حضور عالی و سرکار علیه خانم، سلام مخصوص دارند و از اظهار محبت و [ناخوانا] کمال تشکر و امتنان را دارند.
امیدواریم آقای فریدون و ویدای عزیز حالشان خوب باشد. به هر دو سلام عرض میکنیم. فرزندان . ایران . کیا عرض کوچکی دارند و سلام میرسانند. دکتر داد مرز عرض سلام دارد.
از اوضاع خواسته باشید، روز یکشنبه گذشته حضور ملوکانه شرفیاب شدم. اولاً مراتب عتبهبوسی حضرتعالی را به عرض رساندم و همان قسم که اشاره فرمودید، عرض شد اوامر ملوکانه در لندن به بهترین وجهی انجام شد. 18 آذر عازم آمریکا شدند. فرمودند بنابراین به زودی بایستی مراجعت کنند. عرض کردم چهل روز از پیشگاه همایونی کسب اجازه شده بود. فرمودند چهار هفته قرار بود مسافرت ایشان به طول انجامد. بعد در مورد کارها، توضیحاتی خواستند. گزارشهای موجود به عرضشان رسید. عرض کردم این اواخر یک ضعف و رکودی در کارهای کمیتهها پیش آمد کرده. فرمودند چرا. عرض کردم یکی اظهارات سرتیپ قرنی در تبریز و رفتار گلشائیان با کمیته آنجا، دیگری بخشنامه در مورد افسران، که امر ارتباط را مختل ساخته. فرمودند در مورد اول مگر با سویلها هم ارتباط گرفته بود. عرض کردم کنجکاویهائی کرده و به طور تحقیرآمیز اظهاراتی نموده و به افسران نیز با همین لحن بیاناتی نموده. فرمودند بیمورد بوده. ضمناً برای کارهای تبریز به سرلشکر ورهرام2 دستور لازم دادهایم. فرمودند در مورد افسران، نظر ما این است که افسران اختلاط و امتزاجی با سویلها پیدا نکنند. عرض کردم از ابتدا، این نظر مبارک در نظر گرفته شد و صرفاً افسران برای عهدهداری ارتباط و آموزش بودهاند. فعلاً امر ارتباط که در مناطقی خارج به عهده افسران بوده مختل شده. فرمودند ارتباط را باید حفظ کنند. در مورد آموزش دستور لازم به سرتیپ کیا دادهام که اساساً مطالعات دقیق در مورد پارتیزانی به عمل آورد. در مراجعت این سازمان بسط خواهد شد، افسران هم عهدهدار آموزش باید بشوند.
بعد در مورد انتخابات و وظایف کمیته پارلمانی عرض کردم. فرمودند که خود آنها چون مردمان حزبی هستند، فعلاً وضعیتشان تثبیت [ناخوانا] ولی اساساً انتخابات تا مراجعه ما از سفر هندوستان3 عملی نمیشود، فعلاً بررسی کنند.
در مورد اغراض و نظریات شخصی که در کارهای مملکتی از طرف بعضی از افراد ناشی میشود و کارشکنی که در کارها مینمایند، شمه[ای] عرض کردم. فرمودند ترتیب اثر نمیدهم و نسبت به تیمسار اظهار مرحمت فرمودند. بعد درخصوص شرفیابی کمیتهها عرض کردم. فرمودند هفته آینده که به وسیله سرتیپ نصیری، تقاضای وقت شرفیابی نموده، راهآهن را همراه بیاورید.
اوضاع عمومی قرین آرامش است. رئیس ستاد ارتش آمریکا در تهران میباشد و سه روز مسافرت ایشان به طول میانجامد.
نمایندگان مجلس شورا و سنا که از طرف دولت شوروی دعوت شده بودند، روز قبل با آقای ساعد4 به طرف بندرپهلوی حرکت کردند، که از آنجا با کشتی به باکو و بعد با هواپیما به مسکو بروند [ناخوانا] 5
سرتیپ طائرپور عرض سلام دارد. در مورد سازمان مشغول اقدام شده اند، یعنی در کمیسیون ستاد کل مورد بررسی قرار گرفته. سرتیپ طائرپور سعی دارد نظر [ناخوانا] را بقبولاند. برادران عموماً عرض سلام دارند و فکر کنم تیمسار [ناخوانا] زودتر مراجعت بفرمایند.
توضیحات سند:
1. مخاطب این نامه سپهبد کیا است.
2. سپهبد کریم ورهرام در سال 1288ش در آذربایجان به دنیا آمد. در سال 1306ش دیپلم گرفت و به مدرسه نظام تهران رفت و در سال 1308ش درجه افسری گرفت و در آغاز کار، فرمانده دسته شد و سپس به طور منظم، ضمن طی دوره فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ و رسیدن به درجات نظامی بالاتر، در مشاغل دیگر نیز قرار گرفت که برخی از آنها به شرح زیر است:
• فرماندهی هنگ لشکر آذربایجان در سال 1318ش با درجه سرگردی
• رئیس ستاد لشکر آذربایجان در سال 1323ش با درجه سرهنگی، در همین مسئولیت بود که در 11 آذرماه 1324ش، به فرمان او و سرتیپ درخشان، دسته عزاداران حضرت حسین(ع) را به بهانه این که خیال حمله به سربازخانه را داشتند، جلو مسجد کبود تبریز به گلوله بستند که در این حادثه، یک نفر کشته و یازده نفر زخمی شدند.
• فرماندهی تیپ پیاده لشکر تبریز در سال 1324ش
• فرماندهی لشکر رضائیه در سال 1329ش با درجه سرتیپی
• فرماندهی سپاه مهاباد در سال 1333ش با درجه سرلشکری
• استاندار فارس در سال 1341ش با درجه سپهبدی
• عضویت به عنوان نماینده رضائیه در مجلس سنا در سال 1342ش که این عضویت در سالهای 1346ش، 1350ش و 1354ش نیز تکرار شد.
• استاندار آذربایجان غربی در سال 1357ش در دولت نظامی ازهاری
وی که در جوانی با دختر سپهبد محمدشاه بختی ازدواج کرده و همین وصلت موجبات توجه شاه نسبت به او شده بود، در 14 دی ماه سال 1357ش از استانداری آذربایجان غربی کنار گذاشته شد.
دکتر باقر عاقلی در مورد وی نوشته است: « در سال 1341 که به علت اجرای قانون اصلاحات ارضی، اوضاع فارس دگرگون شد و عشایر علیه حکومت مرکزی سر به طغیان برداشتند. سپهبد کریم ورهرام که یک نظامی خشن بود، از طرف شاه با اختیارات کامل به استانداری فارس منصوب شد.
سپهبد ورهرام که عضو شورای عالی حزب مردم بود، پس از برکناری از استانداری آذربایجان غربی در سال 1357ش، مانند دیگر سران رژیم شاه، به اروپا فرار کرد و زیر نظر شاپور بختیار در فرانسه در قالب شورای سلطنتطلبان ایران فعالیت های بسیاری را بر علیه انقلاب اسلامی انجام داد. وی در سال 1370ش در پاریس درگذشت.
حسین فردوست در معرفی وی مینویسد: «ورهرام فردی بسیار از خودراضی، مشروبخوار، خانمباز در حد افراط و نادرست بود.»
ر ک: سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام . ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ، ج 1.
3. محمدرضا پهلوی در 25 بهمن ماه سال 1334ش، در آستانهی اعلام استقلال پاکستان، به هند و پاکستان رفت که این سفر تا 19 اسفندماه به طول انجامید.
4. محمد ساعد مراغهاى، فرزند احمد در سال 1260 ش در دهات اطراف مراغه متولد شد. تحصیلات مقدماتى و عالى خود را در مدارس و دانشگاههاى تفلیس و لنینگراد و سوئیس به پایان رسانیده و در رشتههاى حقوق و علوم سیاسى فارغالتحصیل شد. در 21 سالگى با سمت منشىگرى از کنسولگرى ایران در بادکوبه به خدمت وزارت امور خارجه درآمد و در مشاغلى چون: ویس کنسول و کنسول دولت ایران در شهرهاى تفلیس و بادکوبه، فرماندار رضائیه. کاردار وزیر مختار ایران در آنکارا، مسکو و رُم و سفیر کبیر ایران در شوروى مشغول شد. پس از شهریور 1320 در کابینه اول سهیلى وزیر امور خارجه و در سال 1323 نخستوزیر و سپس در سال 1324 براى مدتى در حدود یک سال از کار کنارهگیرى کرده و در دوره پانزدهم نماینده مجلس شوراى ملى از ارومیه شد. وى در سال 1327 مجدداً نخست وزیر و بعد از آن به مقام سناتورى و سفیر ایران در واتیکان منصوب شد. در زمان نخستوزیرى در سال 1323 با ماجراى آمدن کافتارادزه به تهران و تقاضاى نفت و تحریکات شدید حزب توده مواجه شد و پس از رد تقاضاى روسها و جلب موافقت و تایید مجلس شوراى ملى با این امر از کار کناره گرفت. همچنین در زمان نخستوزیرى وى در سال 1327 با بحران 15 بهمن و حادثه سوءقصد به جان شاه روبرو شد و با اهتمام وى و دکتر اقبال (وزیر کشور) حزب توده منحل گردید و مجلس مؤسسان نیز در دوران حکومت او تشکیل شد. وى معروف به طرفدارى از سیاست کشورهاى غربى بود. ساعد فردى لجوج و یک دنده و از لحاظ سیاسى محافظه کار بود. او به زبانهاى فرانسه، روسى، آلمانى، ترکى و اسپانیولى آشنایى داشت. در سال 1913 با خانمى از اهالى لیتوانى ازدواج کرد که حاصل آن دو دختر بود. در پرونده وى در ساواک از او به عنوان یکى از بنیانگذاران فراماسونرى در ایران و بزرگ استاد پیشین لژ بزرگ ایران نام برده شده است. وى در سال 1352 درگذشت. اسناد ساواک . پرونده انفرادى
5. در این سفر که به دعوت وروشیلوف، رئیس جمهور وقت شوروی، در تاریخ 27 آذرماه سال 1334ش صورت گرفت، شش سناتور و شش نماینده مجلس، ساعد مراغهای را همراهی میکردند.
منبع:
کتاب
سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک - کتاب اول صفحه 200