تاریخ سند: 27 دی 1356
درباره: تظاهرات به مناسبت هفده دی
متن سند:
شماره: 3886/گ11 تاریخ: 27 /10 /2536[1356]
از: سازمان اطلاعات و امنیت گنبدکاووس
به: ریاست محترم شهربانی گنبدکاووس
درباره: تظاهرات به مناسبت هفده دی
در روزهای 17، 18 و 19 /10 /36 عدهای از طلاب ماجراجو وابسته به روحاله خمینی در شهرهای مذکور به عنوان اعتراض به مقاله مطبوعات در شهرهای قم و مشهد ضمن حمله به شعبات بانکها، دفتر حزب رستاخیز و حمله به کلانتری تظاهراتی برپا که در نتیجه تعداد[ی] کشته و مجروح میگردند.1 چون احتمال دارد فعالیتهای مذکور در سایر مناطق دیگر کشور گسترش یابد و متعصبین مذهبی از فرصت استفاده نموده و دست به اقدامات مشابه بزنند خواهشمند است دستور فرمایید در این مورد مراقبتهای لازم معمول و هر گونه موارد مشکوک را به موقع به این سازمان اعلام نمایند.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت گنبدکاووس. جهانگیری
از طرف غفاری 27 /10 /36
گیرندگان
1ـ گروهان ژاندارمری گنبدکاووس
2ـ " " " شاهپسند
توضیحات سند:
1. قیام 19 دی: شهادت آیتالله حاج سیدمصطفی خمینی به وسیلۀ رژیم در اول آبان 1356 زمینه را برای فعالیت دوستداران امام در ایران فراهم کرد تا در قالب مراسم مذهبی علناً از ایشان سخن به میان آورند. از اینرو، آن چه رژیم شاه برای عدم تحقق آن، تلاش خود را مصروف نموده بود، به دست خویش فراهم کرد. رژیم شاه به زعم خود برای مقابله با نفوذ معنوی امام تصمیم به تخریب چهرۀ ایشان گرفت و دستور تهیه مقالۀ موهن 17 دی روزنامۀ اطلاعات را داد. چاپ مقالۀ مذکور موجی از مخالفت را در سراسر کشور برانگیخت به نحوی که در شهر قم به یک قیام خیابانی منجر شد. اقدام رژیم برای سرکوبی آن، چهلمهای زیادی را در برداشت که زمینهساز تحولات نهضت امام خمینی گردید.
اهمیت این چهلمها عمدتاً در این بود که مبارزه با رژیم را که بعد از وقایع 15 خرداد 1342 به طور محسوسی زیرزمینی شده بود، علنی کرد و به مبارزات خیابانی کشاند از طرفی برگزاری چهلمها مبارزه را از چند شهر اصلی، به تمام کشور تعمیم داد. مقاله تحتعنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» با امضای نام مستعار احمد رشیدی مطلق تهیه میشود. وزیر اطلاعات و جهانگردی، آقای داریوش همایون مأموریت مییابد تا این مقاله را در یکی از روزنامههای کشور به چاپ برساند. پس از امتناع روزنامه کیهان از چاپ مقالۀ اهانتآمیز، روزنامه اطلاعات که به ساواک و دربار نزدیکتر بود، روز شنبه 17 دی 56 به چاپ آن اقدام میکند. در این مقاله، حرفهای توهینآمیز تکراری شاه که به دفعات علیه مخالفان، روحانیت و حضرت امام(ره) ایراد کرده است، مجدداً تکرار میگردد. نویسندۀ مقاله ضمن همداستان کردن روحانیت به حزب توده به عنوان عوامل استعمار سرخ و سیاه، به شخص امام توهین میکند:
«این روزها به مناسبت ماه محرم و عاشورای حسینی بار دیگر اذهان متوجه استعمار سیاه و سرخ یا به تعبیر دیگری اتحاد استعمار کهن و نو شده است. استعمار، سرخ و سیاهش، کهن و نواش روح تجاوز و تسلط و چپاول دارد و با این که خصوصیت ذاتی آنها همانند است خیلی کم اتفاق افتاده است که این دو استعمار شناخته شده تاریخ با یکدیگر همکاری نمایند مگر در موارد خاص؛ که یکی از آنها همکاری نزدیک و صمیمانه و صادقانه هر دو استعمار در برابر انقلاب ایران به خصوص برنامه مترقی اصلاحات ارضی در ایران است. سرآغاز انقلاب شاه و ملت در ششم بهمن ماه 2520 شاهنشاهی، استعمار سرخ و سیاه ایران را که ظاهراً هرکدام در کشور ما برنامه و نقشه خاصی داشتند با یکدیگر متحد ساخت که مظهر این همکاری صمیمانه در بلوای روزهای پانزدهم و شانزدهم خرداد که به منظور متوقف ساختن و ناکام ماندن انقلاب درخشان شاه و ملت پیریزی شده بود. ابتدا کسانی که واقعه را مطالعه میکردند دچار یک سردرگمی عجیبی شده بودند؛ زیرا در یک جا ردپای استعمار سیاه و در جای دیگر اثر انگشت استعمار سرخ در این غائله به وضوح دیده میشد...»
غروب روز شنبه 17 دی ماه 56 نسخههای روزنامۀ اطلاعات در شهر قم توزیع شد. مطابق معمول و براساس سیاستهای رژیم، روزنامهها عناوین اصلی خود را به اقدامات خردمندانه! شاه اختصاص میدادند. اما طلاب هوشیار و آگاهی که مطالب روزنامهها را برای یافتن خبرهای تازهتر، تعقیب میکردند، در صفحۀ هفتم این روزنامه به مقالۀ جدیدی برخوردند: « ایران و استعمار سرخ و سیاه»! همه چیز از این جا آغاز شد. مقالهای که موجی از نفرت و انزجار را در میان روحانیان، طلاب، مردم و دانشآموزان برانگیخت و شهر قم را به فریاد و اعتراض فراخواند و نام و یاد امام را در اذهان زنده کرد. خبر اهانت به مرجع شیعیان و رهبر نهضت اسلامی ایران، دهان به دهان در میان طلاب و شهر مذهبی قم پخش گردید. مردم قم به دلیل شناخت و علاقه شدید به امام، تحمل اهانت به مرجع و رهبر خود را از دست دادند و دل آنان مالامال از مظلومیت آن «عزیز سفرکرده» شد. شهر قم از لحظاتی که محتوای مقالۀ اهانتآمیز آشکار شد، حالت عادی خود را از دست داد. همه مترصد بودند تا انزجار خود را نسبت به اسائۀ ادب به ساحت مقدس مرجعیت بروز دهند. در حقیقت همه چیز برای ظهور یک قیام عمومی آماده شد. نه تنها درخواستهای امام برای بسیج مردم کفایت میکرد بلکه توهین به ساحت ایشان نیز مردم را بسیج میساخت. این بار رژیم با دستان خود و با سیاست غلط خود مردم را علیه خود بسیج کرد؛ یعنی عکس آن هدفی که در قالب مقاله جستجو میکردند. روشنبینی و فرصتشناسی اساتید، مدرسین و طلاب حوزه علمیه قم، بروز انزجار و اعتراض مردم را تمهید کرد. (جایگاه قیام 19 دی 1356 در انقلاب اسلامی، ابراهیم طالبی دارابی صفحه 5 و 72 تا 78، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، سال 1378 و حماسه 19 دی قم 1356، علی شیرخانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، سال 1377 و نوزده دی، مرکز بررسی اسناد تاریخی) همچنین جمع زیادی از علماء و روحانیون با ارسال بیانیهای خطاب به آیات عظام و مراجع تقلید، توهین روزنامه اطلاعات و کشتار مردم را محکوم نموده و ضمن همدردی، مراتب را تسلیت گفتند. از جمله افرادی که این بیانیه را امضاء نمودهاند آیتالله حسن سعید، غلامحسین جعفری، مجتبی تهرانی و مصطفی مسجدجامعی بودند. تصویر بیانیه در اسناد ضمیمه درج گردیده است.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گلستان- کتاب2 صفحه 207