صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: اظهارات شیخ حسین نوری

تاریخ سند: 28 بهمن 1342


موضوع: اظهارات شیخ حسین نوری


متن سند:

شماره: 768 /321 تاریخ: 28 /11 /1342
موضوع: اظهارات شیخ حسین نوری

بعد از ظهر روز 25 /11 /42 درحالی که در مسجد ارک عده زیادی از افراد مختلف اجتماع نموده بودند، شیخ نوری به منبر میرود و ضمن پاسخ دادن به سئوالات مذهبی که از طرف دانشجویان دانشگاه و دانش‌آموزان دبیرستان‌ها مطرح شده بود، درباره امر به معروف و نهی از منکر اظهار می‌دارد امر به معروف و نهی از منکر منحصر به یک طبقه خاص نیست، بلکه بر همه واجب است. مخصوصاً در تهران که این همه منکرات وجود دارد و با بودن این همه فحشاء و این روزنامه‌ها که مروج فحشاء می‌‌باشند و تلویزیون که شبانه روز با نوامیس مردم بازی می‌‌کند، یک فرد مسلمان نمی‌تواند امر به معروف و نهی از منکر نکند. به خدا باید در کار دولت‌ها نظارت نمود و در امریکا یک عده[ای]به نام ناظر ملی هستند که در کار دولت نظارت می‌‌کنند و از نظر شرع هم باید ناظر کار دولت‌ها بود و به موقع آنها را نهی از منکر نمود و به وسیله مال مسلمین عیش و نوش کردن و مسافرت نمودن و با افکار مسلمانان بازی کردن ظلم است.
بعداً در مورد روحانیون می‌‌گوید پاپ دارای یک تشکیلات عریض و طویل در ایتالیا می‌‌باشد و مرکزش در یک مکان چهل و چهار هکتاری است و اگر رئیس جمهوری بخواهد از پاپ دیدن کند، باید تشریفات زیادی را انجام بدهد و عیسوی‌ها برای پاپ اهمیت زیادی قائل هستند، ولی بهترین ادیان، دین اسلام و دارای تشکیلات منظم و مرکزش در شهرستان قم می‌‌باشد و روحانیت شیعه روی اُس و اساس مرتبی استوار است و روحانیون به سه طبقه تقسیم می‌‌شوند. طبقه اول روحانیون درجه اول و مراجع تقلید مانند آیت‌اله خمینی و شریعتمداری1 و گلپایگانی2 هستند. طبقه دوم روحانیون درجه دوم و ائمه جماعت مساجد هستند و طبقه سوم وعاظ می‌‌باشند که هر یک از این سه طبقه موظفند که یک قسمت از امور دینی را انجام بدهند و این تشکیلات را مردم ایران بخصوص تهرانی‌ها اداره می‌‌کنند و خداوند شما را محفوظ بدارد.
روحانیون . بخش 321. 5 /12
بررسی شد. در پرونده شیخ حسین نوری بایگانی شود. صابری 6 /12 /42

توضیحات سند:

1. سیدکاظم شریعتمدارى، فرزند حسن در سال 1283ﻫ ش در تبریز متولد شد. تحصیلات مقدماتی را در تبریز شروع کرد و سطوح و فقه و اصول را از میرزا ابوالحسن انگجی فرا گرفت. سپس در سال 1305 به قم رفت و در حوزه‌ی درس مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری حاضر شد.
بعد از مدتی به نجف اشرف رفت و از اساتید آنجا از جمله مرحوم نائینی، آقا ضیاء عراقی و آقا سید ابوالحسن اصفهانی کسب علم کرد و سپس اجازه‌ی اجتهاد یافت. در سال 1313 به تبریز مراجعت نمود. در ششم خرداد 1326 هنگامی که شاه به مدرسه‌ی طالبیه‌ی تبریز آمده بود، از شاه استقبال به عمل آورد. این موضوع ادامه کار وی در آذربایجان را دشوار ساخت، لذا راهی قم شد. از آن زمان تا پیروزی انقلاب اسلامی ارتباط خود را به طور پنهانی با دربار حفظ کرد. اگرچه در بعضی موارد مخالفت‌هایی نیز با اقدامات رژیم می‌‌نمود. موسسه‌ی دارالتبلیغ اسلامی، بنا به دستور وی در قم در سال 1344 افتتاح شد. به ادعای طرفداران این موسسه، دارالتبلیغ جهت احیای دین اسلام پایه‌ریزی شد؛ اما مخالفان آن از جمله امام خمینی(ره) آن را با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی به نفع رژیم شاه می‌دانستند. اواخر سال 1345، مقامات ساواک با وی ملاقات کردند و طرح آزمایش طلاب و اعزام آنها را به سربازی مطرح کردند و شریعتمداری طرح را تایید کرد. بعد از درگذشت آیت‌الله حکیم، شاه در دوازدهم خرداد 1349 تلگرامی به همین مناسبت خطاب به وی ارسال داشت و وی در شانزدهم به تلگرام شاه پاسخ گفت. وی با عناصر رژیم شاه ارتباط داشت و رهنمودهایی را به رژیم ارائه می‌داد که چگونه با عناصر انقلابی برخورد کند و امام خمینی(ره) را محدود نمایند. وی بارها با بهبودی و انصاری به عنوان نمایندگان شاه ملاقات داشت. مدتی پس از انقلاب و اندکی پس از تشکیل حزب جمهوری اسلامی، حزب خلق مسلمان با تایید و حمایت او شروع به فعالیت کرد. این حزب نظرات انتقادی نسبت به نظام داشت و در عوض آیت‌الله شریعتمداری را قبول داشتند. در 15 آذر سال 1358 رادیو و تلویزیون تبریز توسط حزب خلق مسلمان اشغال شد و با قطع خبر 14 صدای جمهوری اسلامی، اعلامیه‌های شریعتمداری و حزب خلق را قرائت کردند و ضمن آن خواستار آن شدند تا متجاوزان به خانه‌ی شریعتمداری، دستگیر و مسئولان غیربومی تبریز اخراج شوند و انتصابات حتماً با تایید شریعتمداری باشد. سه روز بعد رادیو و تلویزیون از اشغال خارج شد و کار عادی خود را شروع کرد. روز 14 دی ماه دوباره رادیو و تلویزیون تبریز اشغال شد. در قم نیز طرفداران وی تظاهرات کردند و شعار «رهبر ما شریعتمدار، زنده باد شریعتمدار» را سر دادند و سپس با سپاه پاسداران و حزب‌الله درگیر شدند و در نهایت در ساعت 2 بعداز ظهر، معرکه را ترک کردند.
در پی این حادثه، جامعه‌ی مدرسین حوزه‌ی علمیه‌ی قم طی اعلامیه‌ای از شریعتمداری انتقاد کرد. فردای آن روز مردم به کمک سپاه پاسداران، رادیو و تلویزیون را بعد از ساعت‌ها درگیری خونین از دست طرفداران شریعتمداری خارج کردند. چندی نگذشته بود که پس از دستگیری توطئه‌گران کودتای نوژه اعتراف کردند که آیت‌الله شریعتمداری را در جریان کودتا قرار داده‌اند و ضمن تایید متعهد شده است که از آنها حمایت کند. بعد از افشای این توطئه و جریان کودتای قطب‌زاده و همکاری شریعتمداری با آنان، وی در سال 1361 ش از طرف جامعه‌ی مدرسین حوزه‌ی علمیه‌ی قم از مرجعیت خلع شد و سرانجام در سال 1365 ش به دنبال یک بیماری سه ماهه از دنیا رفت.
2. آیت‌الله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی، فرزند سید محمدباقر در سال 1275 ﻫ ش در روستای گوگد در شش کیلومتری گلپایگان دیده به جهان گشود. تحصیلات مقدماتی را نزد پدر، آیت‌الله ملاتقی گوگدی‌، آقا ضیاءالدین اراکی و آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی گذرانید. پس از تأسیس حوزه علمیه قم‌، به دعوت آیت‌الله العظمی حائری یزدی به قم رفت و مدارج عالی علوم حوزوی را در این شهر کسب نمود. تبحر ایشان در علم فقه موجب شد که هفتاد سال مدرس این علم در حوزه علمیه قم باشد. وی همچنین از مهاجرت علماء و زعمای حوزه علمیه نجف به قم در سال 1302 کمال بهره را برد و برای مدتی هر چند کوتاه از محضر درس برخی از آنان همچون آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی‌، آیت‌الله نائینی و غروی اصفهانی بهره‌مند گردید. با درگذشت آیت‌الله حائری‌، آقای گلپایگانی مسئولیتهای سنگین‌تری را متقبل شد و به تدریس دروس خارج فقه و اصول همت گماشت و تا پیش از ارتحال‌، همواره کلاس درس خارج معظم‌له در مسجد اعظم قم‌، یکی از بزرگترین مکاتب تدریس علوم دینی بود. در پی درگذشت آیت‌الله بروجردی نیز بخش اعظم وظایف آن عالم ربانی در اداره حوزه علمیه قم به ایشان واگذار شد. با شروع نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره) ایشان همواره حامی نهضت و پشتیبان امام بود. بیشتر اعلامیه‌های مراجع در مسیر مبارزه با رژیم شاه را امضا می‌کرد و در جلساتی که علمای قم در اوایل نهضت تشکیل می‌دادند، شرکت می‌نمود. همگام با امام و دیگر مراجع‌، عید 1342 را به دلیل اصرار رژیم بر اجرای لوایح ششگانه (انقلاب سفید) تحریم و بعد از تبعید امام به ترکیه نیز از این اقدام رژیم به شدت ابراز ناخشنودی کرد. واکنش‌های سیاسی حضرت آیت‌الله العظمی گلپایگانی نسبت به مسائل روز ایران و جهان اسلام‌، رژیم پهلوی را همواره وادار می‌کرد که از موضع‌گیریهای ایشان بیمناک باشد. مراسم نیایشی که ایشان در سال 1352 برای پیروزی مسلمانان در جنگ با اسرائیل برپا کرد، در آن زمان واکنش قابل توجهی به همراه داشت‌. اعلامیه‌هایی که علیه رژیم شاه در مناسبتهای مختلف به ویژه در سالهای 56 و 57 از سوی ایشان صادر می‌شد، تنور مبارزه مردم را علیه رژیم شاه گرم نگاه می‌داشت‌. در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در زمستان 1357 ایشان با انتشار اعلامیه‌هایی از ارتش خواست که به ملت بپیوندد و اعلام کرد: «هر کس مردم را به گلوله ببندد، قرآن را به گلوله بسته است‌.» پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مقاطع حساس شاهد حمایت ایشان از نظام اسلامی و جمهوری اسلامی بوده‌ایم‌. در طول جنگ تحمیلی نیز همواره مشوق رزمندگان اسلام بود و بارها نمایندگان ایشان برای تقویت روحیه رزمندگان به جبهه رفتند. در تمام انتخابات در صحنه بود و مردم را تشویق و ترغیب به رأی دادن می‌کرد. ایشان علاوه بر انجام اقدامات خیریه از قبیل احداث مدارس‌، بیمارستانها و سایر خدمات عام‌المنفعه‌، چندین اثر تألیفی از خود به یادگار گذاشته‌اند که از آن جمله است: حاشیه بر عروۀ‌الوثقی‌، حاشیه بر رسائل‌، مناسک حج‌، تألیفی در فقه و کتابی در اصول‌. حضرت آیت‌الله العظمی گلپایگانی در 19 آذر 1372 به ملکوت اعلی پیوست و پس از تشییع پرشکوه در تهران و قم‌، در جوار حضرت معصومه (سلام‌الله علیه‌) به خاک سپرده شد.
ر.ک: آیت‌الله العظمی حاج سید محمدرضا گلپایگانی، به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی

منبع:

کتاب آیت‌الله العظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک صفحه 24


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.