تاریخ سند: 11 آذر 1349
درباره: سوابق
متن سند:
از: اداره کل سوم
به: مدیریت کل اداره هشتم
خواهشمند است دستور فرمایید هرگونه سوابقی از مدیران جراید مشروحه زیر در آن اداره کل موجود است خلاصه از آن را به این اداره اعلام دارند.
از طرف مدیر کل اداره سوم- مقدم 8 /9
آقای عباس مسعودی صاحب امتیاز روزنامه اطلاعات
کاظم مسعودی " " " آژنگ
دکتر رستم استپانیان " " الیک
نعمت¬اله جهان¬بانوئی1 " " مجله فردوسی
عباس پهلوان2 سردبیر مجله فردوسی
عبدالرسول عظیمی3 صاحب امتیاز روزنامه پیغام امروز
رضا مرزبان4 سردبیر " " "
علی اصغر ایرانی صاحب امتیاز مجله خواندنیها
احمد هاشمی " " روزنامه اتحاد ملی
اسماعیل پوروالی " " مجله بامشاد
تهیه کننده احمدی
رئیس بخش 325- فردوسی 8 /9
در پرونده م- س-90 بایگانی شود
توضیحات سند:
1.
نعمت الها جهانبانوئی، فرزند نائب اسداللّه در سال 1301 در تهران متولد شد.
پس از اخذ دیپلم، تحصیلات خود را به صورت متفرقه ادامه داد و در سال 1341 از دانشکدهی حقوق لیسانس گرفت.
وی که عضو انجمن شهر تهران بود، فعالیت مطبوعاتی را از سال 1323 آغاز کرد و پس از آن که مدت 5 سال مدیر داخلی و سردبیر روزنامهی « اقدام» بود، در سال 1328 امتیاز مجلهی «فردوسی» را به دست آورد.
جهانبانوئی که مدتی رابط اسدالها علم ـ حزب مردم ـ و روزنامه نویسان بود تا آنها را وادار به تبلیغات به نفع حزب مردم و مخالفت کند، توسط پوروالی که طرفدار منوچهر اقبال بود، مورد حملات شدیدی در مجلهی بامشاد قرار گرفت.
او که به طرفداری نهضت مقاومت ملی و مصدق نیز مشهور شده بود، در سال 32 به همین دلیل مدت دو هفته در بازداشت به سر برد.
جهانبانوئی در سال 1338 این چنین مورد ارزیابی ساواک قرار گرفت: « وی مردی ساده و بی استعداد و پرطمع است.
از نظر شم روزنامه نگاری بسیار ضعیف و کم سواد است.
» نعمت اله جهانبانوئی در تاریخ 29 /8 /39 به اسرائیل سفر کرد و در سال 48 در درج مقالات ضدکمونیستی با وزارت اطلاعات و ساواک همکاری داشت و با شرکت وی در مراسم ملاقات با شاه موافقت شد.
وی در سندی دیگر از ساواک این گونه معرفی شده است:
«با توجه به همکاری های قابل ملاحظه نعمت اله جهانبانویی و همچنین اظهارات مشارالیه درباره عدم توانایی تأمین هزینه های یاد شده پیشنهاد میگردد تا در صورت تصویب، نسبت به افزایش آگهی های مجله مزبور به مسئولین وزارت اطلاعات توصیه گردد و هر چند وقت یک بار مبالغی به عنوان پاداش از بودجه تبلیغات ضد کمونیستی به وی پرداخت گردد.
» پی نوشت تیمسار مدیر کل ساواک به این شرح است:
«برابر نظریه اقدام گردد.
» جهانبانوئی در سال 1354 به عضویت حزب رستاخیز درآمد و در سال 1360 بازداشت شد.
وی در 27 خرداد 1387 در سن 86 سالگی درگذشت.
2.
عباس پهلوان مازندرانی، فرزند صفدر در سال 1316 ه ش به دنیا آمد.
در سال 1329 در حالی که دانشآموز دورهی متوسطه بود به عضویت حزب زحمتکشان ایران درآمد و برای سازمان جوانان حزب مقاله مینوشت.
در زمان نخست وزیری زاهدی که فعالیتهای حزب زحمتکشان با ممانعت روبرو بود، اکثر جلسات حوزههای حزب در منزل وی برگزار میشد.
عباس پهلوان که دارای دیپلم ادبی بود، در سال 1331 فعالیت مطبوعاتی خود را آغاز کرد و مدتی سردبیر مجلهی فردوسی بود.
در سال 1350 در راستای اهداف ساواک مبنی بر بزرگنمایی مسأله کمونیسم اقدام به چاپ مقالات ضد کمونیستی در آن مجله کرد که به همین علت، به اتهام همکاری با ساواک مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
ساواک در این رابطه به مسئول مربوطه دستور داد ضمن ملاقات با آقای پهلوان و با استفاده از اطلاعات وی در شناسایی افرادی که او را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند اقدام صورت پذیرد.
او چند بار با شاه ملاقات کرد و در سال 52 با عضویت وی در سندیکای نویسندگان موافقت شد.
عباس پهلوان که با نشریات مختلفی از قبیل: آژنگ، خواندنیها، اراده آسیا، سپید و سیاه، امید ایران، روشنفکر، مد روز و...
نیز همکاری میکرد، مدتی هم به عنوان سردبیر برنامههای رادیو ایران فعالیت کرد و در سال 1355 از طرف فدراسیون فوتبال ایران به پاس تلاش در سردبیری مجلهی تاج ورزشی مدال گرفت.
وی مدت 8 سال نیز مسئول طرحهای تبلیغاتی کانون آگهی زیبا بود.
از تألیفات وی میتوان به کتابهای: عروسی بابام، نادرویش و شکار عنکبوت اشاره کرد.
پهلوان پس از پیروزی انقلاب اسلامی به آمریکا پناهنده شد.
وی هماکنون با رسانههای خارج از کشور همکاری داشته و علیه جمهوری اسلامی فعالیت میکند.
3.
عبدالرسول عظیمی، فرزند محمدرضا در سال 1301 ﻫ ش در شیراز متولد شد.
وی پس از سپری کردن مقدمات تحصیلی، از دانشگاه تهران در رشتهی حقوق لیسانس و در رشتهی روزنامهنگاری فوقلیسانس و در رشتهی حقوق جزا دکتری گرفت.
نامبرده ابتدا در وزارتخانههای فرهنگ و دارایی به کار پرداخت، سپس مشغول وکالت شد و به دلیل اشتغالات روزنامهنگاری تقاضای انتظار خدمت کرد.
وی مدیر مسئول روزنامهی پیغام امروز، سردبیر روزنامهی کیهان و مسئول هیأت مدیرهی روزنامهنگاران بود.
عبدالرسول عظیمی یکی از خبرنگاران مورد نظر سفارت شوروی در ایران جهت دعوت در کنگرهی خبرنگاران خلق آزاد در کوبا بود.
مشارالیه در زمینهی سیاسی و احزاب فعالیت داشت و بر اساس منافع شخصی و خط مشیهای حکومت با اکثر جریانات، احزاب و گروهها از جمله جبههی ملی، حزب ایران، حزب ملت ایران، حزب مردم ایران، جمعیت نهضت آزادی، جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی، حزب زحمتکشان، حزب ایران نوین و حزب رستاخیز همکاری میکرد و در مجلس با تودهایها رابطه داشت.
عبدالرسول عظیمی در عرصهی روزنامهنگاری، قلمش را تنها در راه خدمت به نظام ظالم پهلوی و کسب پول به کار برد و از راههای مختلف با تهدید و ارعاب، به رشوهگیری از افراد، مسئولان، موسسات دولتی و خارجی و مجلس شورا اقدام میکرد؛ از جمله: در سال 1344 از شرکت واحد تقاضای 6 هزار تومان وجه کرد که چون با تقاضایش مخالفت شد، مبادرت به درج انتقاداتی از شرکت مزبور کرد.
او از برادران رشیدیان و بانک تعاون توزیع به دلایل نامعلوم ماهانه دو هزار تومان دریافت میکرد و در سال 1346 در جایی اظهار داشت که سفارت اسرائیل در تهران میلیونها تومان پول به روزنامههای ایران به خصوص اطلاعات و کیهان (که عظیمی سردبیر آن بود)، میدهد تا مقالاتشان را به نفع اسرائیل و به ضرر اعراب بنویسند.
وی همچنین در سال 1347 چهل هزار تومان از سندیکای گندمفروشان گرفت تا مطلبی دربارهی گرانی نان در روزنامهی پیغام امروز ننویسد و به دلیل ممانعت دکتر پویان از دادن پول و آگهی تبلیغاتی، شروع به انتقاد از او در روزنامه کرد و پس از گرفتن پول، مقالات انتقادی قطع شد.
نامبرده در همین سال به خاطر اینکه منوچهر گنجی، رئیس مرکز مطالعات بینالمللی پهلوی شیراز، رپورتاژ تبلیغاتی به او نمیداد، در روزنامهاش علیه او مقاله نوشت.
وی با تعریف و تمجید از کارهای وزرا در روزنامه از آنها، رشوه میگرفت و از وابستهی مطبوعاتی آلمان تقاضای مبلغ زیادی پول داشت تا علیه فروشگاههای فردوسی در پیغام امروز مقاله ننویسد.
مشارالیه در سال 1334 به عنوان سردبیر کیهان با دعوت انگلیسیها به آن کشور سفر کرد و در سال 1338 تمایل نشان داد تا با دعوت یهودیها به اسرائیل سفر کند که در سال 1339 موفق به انجام این سفر به همراه تعدادی از مسئولان شد.
ساواک به دلیل وابستگی عبدالرسول عظیمی به دستگاه و خدمات ارزندهاش جهت تحکیم پایههای رژیم پهلوی، به کرات با شرکت وی در مراسم تشریفات موافقت کرد به طوری که در سالهای 1344 و 1345 در سفرهای شاه به کشورهای شوروی و اروپای شرقی با او همراه بود.
مشارالیه در دورههای 21 و 22 نمایندهی مجلس شورای ملی بود و در دورهی 23 باوجود رد صلاحیت وی توسط ساواک، نامبرده به عنوان نماینده وارد مجلس شد و در دوره 24 نیز ساواک با کاندیداتوری وی موافقت کرد.
نامبرده با اسم رمز عظیم در هدف مطبوعات با ساواک همکاری داشت و در سال 1337 به خبرنگاران روزنامهی کیهان قول داد در صورت دادن اخبار مهم و محرمانه مبلغی علاوه بر حقوق به آنها بدهد و خودش این اخبار غیرقابل انتشار را به یکی از مقامات ستاد بزرگ ارتشتاران میداد و در مقابل مبلغ معتنابهی میگرفت.
نامبرده جهت انجام مأموریتهای محوله توسط ساواک بعضی اوقات به خارج از کشور سفر کرد.
ساواک در یک ارزیابی وی را بسیار مادی و پولدوست، متواضع، متملق.
چاپلوس، اهل زدوبند، به فکر تأمین منافع شخصی، فاقد شهامت اخلاقی، ثبات عقیده، استقلال فکر و مناعت طبع معرفی کرده است.
عبدالرسول عظیمی از طریق تبانی ثروت زیادی به دست آورد که از جمله آنها شرکت سهامی اریکو، چاپخانهی پیغام امروز و املاک زیاد بود و ساواک نیز در سال 1355 با استخدام فرزندش به نام ویدا عظیمی در مشاغل حساس در وزارت دربار موافقت کرد.
نامبرده در تشکیلات فراماسونری عضویت داشت و نشانهای درجه 3 و 4 همایون، نشان درجه 5 تاجگذاری، نشان اصلاحات ارضی و نشان لژیون دونور از طرف محمدرضا پهلوی دریافت کرد.
4.
رضا مرزبان، فرزند محمد در سال 1307 ه ش در مشهد متولد شد.
وی دورهی ابتدایی و متوسطه را در دبیرستان آذربایجان مشهد به پایان رساند و در سال 1327 در رشتهی الهیات به دانشگاه تهران راه یافت، ولی پس از مدتی تحصیل، به دلیل وضعیت نامناسب اقتصادی ترک تحصیل کرده و مشغول کار شد.
نامبرده در سالهای 1324 و 1325 ابتدا کار مطبوعاتی را با نویسندگی در روزنامه های آفتاب شرق، ارگان حزب دموکرات و روزنامهی زندگی در مشهد شروع کرد و بعدها با مجلات تهران مصور، خواندنیها، مهرگان، سحر، علم و پیغام امروز ادامه داد و در سال 1329 در روزنامهی کیهان استخدام شد.
رضا مرزبان در سال 1327 مدتی در بنگاه آمریکایی خاور نزدیک به کار پرداخت و در سال 1327 ساواک با استخدام وی در سرویس خبرگزاری پارس و در سال 1344 با عضویتش در سندیکای نویسندگان و خبرنگاران موافقت کرد.
مشارالیه در جمعیت بامداد آزادگان و حزب توده عضویت داشت و در سال 1334 پس از چند ماه بازداشت با نوشتن تنفرنامه از حزب توده و سایر گروههای مخالف و چاپ آن در روزنامهی اطلاعات از زندان آزاد شد.
رضا مرزبان در سال 1353 به دلیل درج مقاله ای در روزنامهی پیغام امروز در انتقاد از سازمان جلب سیاحان به همراه تعدادی از نویسندگان و خبرنگاران از فعالیت مطبوعاتی برکنار شد، ولی پس از چندی مجددا به شغلش بازگشت و مشغول فعالیت مطبوعاتی شد.
ساواک در سال 1353 با حضور او در مراسم تشریفات ـ در حضور محمدرضا پهلوی ـ موافقت کرد.
وی علیه انقلاب اسلامی فعالیت میکرد و پس از پیروزی انقلاب به غرب پناهنده شد.
وی هماکنون در پاریس ساکن میباشد.
منبع:
کتاب
مسعودیها به روایت اسناد ساواک صفحه 275