تاریخ سند: 9 مرداد 1342
موضوع: تلگراف روحانیون ساری
متن سند:
شماره: 2517 تاریخ گزارش:9 /5 /1342
موضوع: تلگراف روحانیون ساری
طبق اطلاع واصله از ساری روز 7 /5 /42 شش نفر از روحانیون شهرستان ساری به اسامی:
1- حاج سیدحسن پیشنمازی 2- حاج سیدرضا سعادت
3- مرتضی امامی تلارمی1 4-حاج شیخعظیمی
5- حاج محمدتقی نظری 6- شیخ مصطفی صدوقی2
تلگرافی به مضمون (تهران ـ حسنآباد مسجد مجد حضرت حجتالاسلام والمسلمین آیتالهحاجی شیخمحمدتقی آملی3 دامتبرکاته ـ چون تاکنون توفیق عزیمت دعاگویان به تهران برای ابراز همدردی و همکاری حضوری حاصل نشده بود اینک ضمن اظهار تأسف و انزجار از مظالم و مصائب وارده برجامعه مسلمین خصوصا برای حضرات آیتالهخمینی و آیتالهقمی4 و آیتالهمحلاتی5 دامتبرکاته و مبلغین کرام ما موافقت و پشتیبانی کامل خود مان را از منویات مقدسه قاطبه آیات عظام و مراجع مسلمین که برای حفظ قوانین مقدسه در تهران شرفحضور دارند اعلام میداریم.
به نظر میرسد سردسته این اشخاص آقای حاجی سیدرضا سعادت واعظ میباشد چون در واقعه 15 خرداد 42 6 نامبرده در کربلا بوده و اخیراً به ساری وارد و این تلگراف را مخابره نموده است.
در پرونده روحانیون ساری بایگانی شود.
گیرندگان: ساواک
توضیحات سند:
1. شیخ مرتضی امامی تلارمی، فرزند محمّد در سال 1283ﻫ ش در ساری به دنیا آمد. وی از روحانیونی بود که با رژیم شاهنشاهی مخالفتی نداشت و در برخی موارد نیز با نامهنگاری و تماسهائی که با مسئولین استانی داشت، از دربار تقاضای کمک می کرد. (اسناد ساواک-پرونده انفرادی)
2. آیتالله مصطفی صدوقی، در سال 1283 ﻫ ش در نجف اشرف در خانوادهای روحانی به دنیا آمد. سالهای اولیه تحصیل را در محضر پدر بزرگوارش مرحوم آیتالله حاج شیخ مرتضی صدوقی کسب فیض کرد و سپس برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه مشهد مشرف شد. در آنجا در محضر اساتید بزرگی همچون مرحوم آیتالله حاج میرزا مهدی اصفهانی و مرحوم آیتالله علامه دامغانی به تحصیل پرداخت.
مرحوم شیخ مصطفی صدوقی برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه نجف اشرف شد و در آنجا در جلسات درس مراجع بزرگوار و آیات عظام مرحوم میرزا محمدحسین نائینی و سید ابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاءالدین عراقی و آیتالله میرزا باقر زنجانی شرکت نمود و موفق به اخذ اجازات اجتهاد از این مراجع بزرگوار شد. همچنین در حضور مرحوم قاضی بزرگ به کسب عرفان اشتغال پیدا کرد و بعد به واسطه عارضۀ چشم مجبور به مراجعت به ایران شد و به مازندران بازگشت. در مازندران بعد از رفع اختناق رضاخانی در سال 1322 اقدام به تأسیس حوزه علمیه شهرستان ساری کرد.
مرحوم علامه صدوقی در شکلگیری انقلاب اسلامی در مازندران سهم بسیار داشت و از طرف حضرت امام خمینی (ره) نیز سرپرستی جامعه علمای مازندران به عهده ایشان نهاده شد. وی در سال 1359 دارفانی را وداع و به جوار رحمت حق پیوست.
3. آیتالله محمد تقى آملى، فرزند ملامحمد از رهبران نهضت مشروطه مشروعه بود که توسط جریان غربگرا به نور مازندران تبعید شد. وی در سال 1266 ﻫ ش در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدائى را نزد پدر و برخى علماى تهران از جمله شیخ رضا نورى، میرزا حسن کرمانى و شیخ عبدالنبى نورى به پایان برد و پس از آن براى ادامه تحصیل در سال 1301 به نجف اشرف سفر کرد.
در آنجا از محضر آیات عظام میرزا محمدحسین نائینى، فیروز آبادى، خوانسارى، آقاضیاءالدین عراقى، میرزا محمدحسین کمپانى و ابوالحسن اصفهانى بهرههاى علمى فراوان برد و به درجه اجتهاد رسید. وى در سال 1313 به تهران بازگشت و به تدریس و تبلیغات دینى پرداخت. وى ظاهراً به محضر عارف الهى آقا سید على قاضى طباطبایى نیز رسیده و از اصحاب بزرگ ایشان شده بود. در جریان نهضت امام خمینى (ره) با مخالفت و مبارزه در مورد طرح انجمنهاى ایالتى و ولایتى و همچنین کشتار حوزه علمیه قم امام(ره) را یارى داد. آیتالله شیخ محمد تقى آملى در 27 آذر 1350 در تهران دارفانى را وداع گفت و پیکر ایشان در صحن حرم مطهر حضرت امام رضا (ع) به خاک سپرده شد. وى صاحب آثار و تألیفات بسیارى از جمله اثبات صانع از ماتریالیسم تا ایدهآلیسم، حیات جاوید در اخلاق، شرح بر منظومه حاج ملاهادى سبزوارى، شرح عروۀالوثقى و رسالهاى در احکام رضا (ع) بوده است.
4. آیتالله سیدحسن طباطبائی قمی، فرزند آیتالله العظمی حاج آقا حسین طباطبائی قمی در سال 1290 ﻫ ش در نجف اشرف متولد شد. در دوران کودکی همراه با پدر به مشهد سفر کرد و پس از گذراندن سطوح معقول و منقول نزد علماء مشهد، در سال 1307پس از بازگشت از سفر حج، در اثر کسالت به مدت 6 ماه به اصفهان سفر کرد و از محضر علماء آن شهر بهره برد. پس از آن در سال 1310 به اتفاق پدر به نجف اشرف هجرت نمود و از محضر علماء نجف از جمله آیتالله نائینی بهرهمند شد. پس از بازگشت به مشهد، در سال 1314 در پی واقعه مسجد گوهرشاد همراه با پدر به کربلا تبعید شد و در آنجا از محضر اساتید آن شهر بهره برد و پس از آن به تدریس سطوح نهائی پرداخت. در حدود سال 1327 پس از فوت پدر به مشهد سفر کرد و در مسجد گوهرشاد به تدریس و تبلیغ پرداخت. وی در جریان نهضت امام خمینی(ره) در سال 1342 به فعالیت های سیاسی و مبارزه علیه شاه پرداخت و طی همین فعالیت ها در 15 خرداد 1342 دستگیر و چند ماه در تهران محصور شد. وی پس از آن به مشهد بازگشت، ولی 2 سال بعد در سال 1344 به علت مخالفت با حکومت پهلوی و فعالیت های سیاسی به خاش و یک سال بعد به کرج تبعید شد، تا اینکه در شهریور 1357 به مشهد بازگشت. ایشان در سال 1386 دار فانی را وداع گفت.
5. آیتالله بهاءالدین محلاتی، فرزند مرحوم حاج شیخ محمدجعفر محلاتی در سال 1275 ﻫ ش در نجف اشرف متولد شد. مدت ده سال از محضر اساتیدی چون آیتالله ضیاءالدین عراقی، سید محمدکاظم شیرازی و مرحوم آقا شیخ محمدحسین اصفهانی بهرهمند گردید و پس از اخذ اجازه و ارتقاء مقام ایران بازگشت پس فوت پدر در مسجد مولای شیراز به امامت و ارشاد خلق پرداخت. وی علاوه بر تربیت علماء و دانشمندان مذهب و طبقات مختلف مردم به تأسیس جلسه نقد و بررسی و بحث در اصول عقاید همت گماشت و برای نخستینبار در ایران جلسات آموزشی برای معلمان و فرهنگیان تشکیل داد. آیتالله محلاتی همانند پدر بزرگوارش، مخالف رژیم طاغوتی رضاخان و محمدرضاخان بود و در برابر مظالم و مفاسد و نظامات غیرشرعی ایستادگی مینمود. درحالی که بیست سال داشت، همراه پدرش در قیام دلیران تنگستان شرکت نمود و مدت ده ماه، در تمام مراحل همراه پدر بزرگوار خود در جبهه به سر برد. در جریان انقلاب شکوهمند اسلامی نیز نقش فعال داشته و اعلامیهها و بیانیههای متعددی نیز در این رابطه از او صادر شده است. وی در طول عمر شریفش هرگز ار ارشاد مردم و مبارزه علیه رژیم پهلوی غفلت نکرد و در این راه زندانی شد و سرانجام در سال 1360 بر اثر سکته قلبی به لقاءالله پیوست.
آیتالله بهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، دو جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
6. واقعهی 15 خرداد: به دنبال ادامهی مبارزه و ایراد سخنان کوبندهی عصر عاشورا از سوی حضرت امام خمینی(ره)، شب 15 خرداد 1342 حملهی رژیم به سنگر روحانیت آغاز شد. بسیاری از روحانیون بازداشت و جمعی هم تحت تعقیب قرار گرفتند. در ساعت 3 بعد از نیمه شب 15 خرداد سربازان گارد به منزل امام یورش بردند و پس از دستگیری ایشان به سوی تهران روانه شدند. آیتالله سیدمصطفی، فرزند امام که شاهد عینی این جریان بود، فریاد سر داد که "خمینی را بردند" و مردم قم سراسیمه از خانهها بیرون ریختند و اطراف خانهی امام اجتماع کردند. همزمان با دستگیری امام خمینی(ره)، حضرت آیتالله قمی از مشهد و آیتالله بهاءالدین محلاّتی از شیراز دستگیر و به تهران گسیل شدند. روز 15 خرداد فریاد «یا مرگ یا خمینی» مردم قم، شهر را به لرزه درآورد. خبر دستگیری امام(ره) در تهران هیجان زیادی ایجاد کرد . بازاریها مغازهها را بسته و به تظاهرات پرداختند. مردم از خانهها و دانشگاهها بیرون ریختند و فریاد اعتراض سر دادند و همگی به سوی کاخ شاه به راه افتادند. در سرپل "باقرآباد" صدها دهقان کفنپوش ورامین با فریاد "یا مرگ یا خمینی" به نظامیان یورش بردند. از ساعت 8 بعد از ظهر حکومت نظامی اعلام شد. در همان شب بسیاری از شخصیتهای ملّی و سیاسی و افراد سرشناس بازار و دانشجویان دستگیر شدند. همزمان با کشتار فجیع در تهران و قم، شهرهای بزرگ به ویژه شیراز و بسیاری از شهرستانها ی دیگر نیز نا آرام بود. رک: بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، صص 494 ـ 468 /انقلاب اسلامی و ریشههای آن، حجتالاسلام عمید زنجانی، صص 9 ـ 228 /قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، 9 جلد ، تهران ، مرکز بررسی اسناد تاریخی
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 01 صفحه 4