تاریخ سند: 26 خرداد 1342
موضوع: 1. محمد ترلانزاده1 فرزند آقا
2. صادق امیدوار فرزند عباس
متن سند:
به: ریاست ساواک تهران تاریخ: 26 /3 /1342
موضوع: 1. محمد ترلانزاده1 فرزند آقا
2. صادق امیدوار فرزند عباس
به موجب اعلام ساواک سمنان، محمد ترلانزاده فرزند آقا ساکن تهران اول خیابان اعدام چهارراه مولوی روبروی قهوهخانه مشهدی عباس تکیه و صادق فرزند عباس شهرت امیدوار که با یک دیگر سابقه آشنایی در گداخانه و میدان داشتهاند، به سمت سمنان حرکت و در سرخه،2 24 کیلومتری شهرستان مذکور، خودرو را که سوار بودهاند ترک و پیاده به طرف سمنان حرکت مینمایند؛ در قهوهخانه شهر مورد سوء ظن ماموران قرار گرفته، ضمن مصاحبه، ردیف یک اظهار میدارد که با پیراهن سیاه پوشان همکاری داشته و جریان غارت روز را به طرز زننده تعریف و به مقامات عالیه و دولت فحاشی و از دین اسلام که در معرض خطر قرار گرفته و تیراندازی نیروی انتظامی جانبداری و ضمن تحقیقات مقدماتی خود را جزو دستجات طیب3 و میدان چهارراه مولوی معرفی و در غارت و آتشسوزی و تخریب و دزدی و احتمالاً قتل اشخاصی اطلاعاتی دارد و اشخاصی را که در این جریان دست داشتهاند، میشناسد. ضمناً متهم ردیف یک ضمن بازجویی، مجدداً اظهار نموده اموال غارت شده را در انبار مشهدی حسین همیار ریختهاند (و شامل دو انبار میباشد) و اضافه کرده در داخل یک انبار اثاثیه تلفن و برق و سرب و لوله غارت شده موجود است و البته خود مشهدی حسین این اثاثیه را در انبار ریخته و میافزاید که مقدار اموال غارت شده زیاد است. اینک مراتب مذکور جهت اطلاع و هرگونه اقدام مقتضی اعلام میگردد. بدیهی است دستور داده شده که متهمین مذکور را سریعاً به مرکز اعزام و تحویل آن ساواک نمایند. علیهذا دستور فرمایید پس از تحویل متهمین مورد بحث نتیجه اقدامات معموله را اعلام نمایند. مدیر کل اداره سوم. امجدی4
اقدام کننده: 26 /3 /42
رئیس بخش 313 رئیس اداره یکم.
توضیحات سند:
_________
1. محمد ترلانزاده فرزند آقا در سال 1305 در عشقآباد به دنیا آمد. پس از قیام 15 خرداد 1342 او در آن قیام به همراه بازاریان به ویژه یاران شهید طیب شرکت داشته است. از جمله اقدامات او مشارکت در آتشزدن اتوبوس در چهارراه مولوی بود که مورد شناسائی قرار گرفته بود. پس از اطلاع از دستگیری دوستان خود، تهران را به مقصد سمنان ترک کرد. قبل از رسیدن به سمنان در یکی از قهوهخانههای قبل از شهر مورد شناسائی مأمورین قرار میگیرد. او در آن محل بیاطلاع از حضور یکی از مأمورین شهربانی در لباس شخصی میگوید: «وضع تهران خیلی خراب است ما خودمان با پیراهن سیاه وسط آشوبگران بودیم دولت میخواهد دین اسلام را از بین ببرد به سربازها و مأمورین دستور داده مردمی را که در عزاداری حسین(ع) سینه میزنند از بین ببرد.» او نسبت به شاه نیز در آن قهوهخانه فحاشی مینماید که این اظهارنظرات باعث شناسایی و دستگیری او در 27 /3 /42 میگردد. وی از سمنان به تهران منتقل و در تاریخ 9 /5 /42 دادستان ارتش قطعیت قرار منع پیگرد صادر و سرانجام در 20 آبان آزاد میگردد.
2. شهرستان سرخه در 20 کیلومتری سمنان و 170 کیلومتری شرق تهران واقع است. این شهرستان در سال 1391ش، طبق مصوبه هیئت دولت، از بخش به شهرستان ارتقاء یافت.
3 .طیب حاج رضائى، فرزند حسینعلی در سال 1280 ش به دنیا آمد. وی از بارفروشان میدان تهران بود که در اثر یک تحول روحی در مسیر تلاش برای صیانت از اسلام و روحانیت و همگامی با قیام حضرت امام خمینی(ره) قرار گرفت و در برپایی قیام 15 خرداد 1342، نقشی را برعهده داشت. ساواک با تلاش زیاد سعی کرد تا او و همرزمش حاج اسمعیل رضایی را مجبور به این اعتراف نماید که برای شرکت در قیام 15 خرداد و برپایی آشوب پول گرفتهاند. اما آنها هرگز حاضر نشدند تا وسیلهای جهت تهمت و نسبت ناروا به روحانیت و در رأس آنها حضرت امام گردند. به همین جهت پس از تحمل سختترین شکنجهها در ساواک، به اعدام محکوم و در 11 آبان ماه 1342 به شهادت رسیدند. طیب آزاد مردی بود که حضرت آیتالله حکیم او را «حر» نامیده و رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای(مدظله العالی) چنین از او یاد کرده بودند: «قیام 15 خرداد، یک قیام مردمی است و شهید رضایی در آن نقش حساس داشته است»
ر.ک: طیب حاج رضایی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی
4 .سرتیپ مصطفى امجدى، فرزند سیفالدین در سال 1298 ش در خوی به دنیا آمد. پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه وارد دانشکده افسری شد و در مهر 1319 با درجه ستوان دومی فارغالتحصیل گردید. وی در ارتش مشاغلی مانندز: رئیس رکن 2 ستاد لشکر گارد، فرمانده گردان توپخانه، مدیر کل اداره چهارم ساواک، مدیر کل اداره سوم ساواک، ریاست تربیت بدنی و معاونت نخستوزیری و عضویت در مجلس سنا را بر عهده داشت. امجدی هنگامی که مدیرکل وقت اداره کل سوم ساواک بود، ارتباط بسیار نزدیکى با تیمور بختیار داشت و در تخلفات و جنایات دوران بختیار سهیم بود. به گفته فردوست: «ساواک در واقع بختیار بود. علوى کیا و دو برادر امجدى (سرلشگر امجدى و سرتیپ مصطفى امجدى) کل این تشکیلات بازیچه امجدىها بود که به نفع بختیار کار مىکردند.»
پس از واقعه 15 خرداد 1342، به دلیل اینکه ساواک و بهخصوص اداره کل سوم نتوانسته بود اطلاعات دقیق و پیشبینى درستی از وقوع حادثه داشته باشد، محمدرضا دستور برکنارى امجدى را صادر کرد و مقدم جایگزین وى گردید. فردوست در این زمینه مىگوید «حدود ساعت 8 شب 15 خرداد 42 در ملاقاتى که من و اویسى با محمدرضا داشتیم، دستور برکنارى امجدى را داد و من فرداى آن روز وى را برکنار کرده و مقدم را جایگزین او نمودم، ولى به امجدى قول دادم که پس از گذشت چند ماه در محل دیگرى شغل مناسبى برایش پیدا خواهم کرد. او تشکر کرد و من نیز به وعده خود وفا کردم و مدتى بعد ترتیبى دادم که رئیس یکى از مناطق سهگانه شیلات شمال شود، از شغل جدید خود بسیار راضى بود و سالها تا زمانى که خواست، در این شغل ماند و بسیار ثروتمند هم شد.» وی عضو باشگاه ورزشی شاهنشاهی بود و به پاس خدماتش به رژیم نشانهای افتخار درجه 3، لیاقت درجه 1، دانش4، کوشش 3 و رستاخیز 3 را دریافت کرد. امجدی عضو حزب رستاخیز بود. وی در سال 1375 ش درگذشت.
ر. ک: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات حسین فردوست، ج اول، تهران، انتشارات اطلاعات، 1386
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان سمنان - کتاب 1 صفحه 16