تاریخ سند: 2 تیر 1348
موضوع : آیتالله بهبهانی
متن سند:
از : 10هـ تاریخ : 2 /4 /1348
به : 316 شماره : 3210
موضوع : آیتالله بهبهانی
عصر روز شنبه مورخ 31 /3 /1348 عدهای از مردم در حدود یکصد نفر از روحانیون منجمله حاج حسین خادمی1 و ابوالحسن موسوی شمسآبادی2 در هشت کیلومتری اصفهان در محل باغ انواری برای استقبال از آیتالله بهبهانی3 حاضر شده و در حدود ساعت 00 17 بهبهانی به همراه سیدعبدالله مجتهدزاده4 پسرش و یکی از واعظین قم به نام دوانی به محل مذکور وارد ابتدا شیخ عباسعلی اسلامی5 ضمن خیر مقدم سخنانی درباره عظمت روحانیت ایراد و سپس نامبرده به همراه مستقبلین به طرف اصفهان حرکت و یکسره برای ادای نماز شب به مسجد سیّد وارد شدند.
نظریه منبع : علی دوانی واعظ که به همراه بهبهانی به اصفهان آمده است قرار است پس از شرکت در مراسم سالروز درگذشت صهری سدهی6 که در همایونشهر انجام میشود مجدداً به قم عزیمت نماید. ضمناً از روز چهارشنبه 4 /4 /1348 آیت الله بهبهانی همه روزه به مدت یک ساعت از 8 الی 9 صبح در مدرسه صدر بازار به تدریس خواهد پرداخت.
نظریه رهبر عملیات : به منبع آموزش داده شد که در ساعات تدریس بهبهانی شرکت نموده و ضمن در نظر گرفتن اعمال و رفتار و گفتار نامبرده نتیجه را گزارش نماید. صفی
آیتالله سیدعلی بهبهانی
بهره برداری شد.
در ساعت 30: 9 روز 9 /4 سال 48 به بخش 310 واصل گردید.
آقای محمدی بهره برداری شود.
6 نسخه تکثیر شده است.
توضیحات سند:
1. آیت الله سید حسین خادمى اصفهانى، فرزند ابوجعفر در سال 1280ﻫ ش در خانوادهاى روحانى در اصفهان به دنیا آمد. تا 13 سالگى علوم ابتدایى را فرا گرفت و سپس در حوزه علمیه اصفهان به تحصیل علوم دینیه مشغول شد و نزد اساتید بزرگى نظیر آیاتالله سید على نجفآبادى، سید محمد نجف آبادى، شیخ على یزدى، میرزا احمد اصفهانى و میرزا محمد صادق اصفهانى بسیارى از مراتب علمى را طى کرد. وى که در دو خانواده بزرگ صدر و شرفالدین، بزرگ شده بود، جـهت ادامـه تحصیل بـه نجف اشرف عزیمت کرد و از محضر آیات عظام سیدابوالحسن اصفهانى، آقا ضیاءالدین عراقى و آیتالله نائینى بهره برد و پس از آنکه به درجه اجتهاد نائل آمد، به اصفهان بازگشت و متجاوز از 50 سال در حوزه علمیه اصفهان به تدریس، تألیف و سایر وظایف علمى همت گمارد.
در طول نهضت امام خمینى (ره) به ویژه در سالهاى 43ـ42 یکى از همگامان اصلى به شمار مىرفت و در ماجراى دستگیرى و زندانى شدن حضرت امام(ره) در خرداد 42 به همراه سایر علماى بلاد به تهران عزیمت و مرجعیت ایشان را گواهى کرد.
نقش ایشان در اصفهان در برپایى مجالس و تظاهرات مردم و تشویق علما و روحانیون براى همراهى با انقلاب به حّدى بود که استان اصفهان را پیشتاز مبارزات مردمى در سالهاى پرهیجان 56 و 57 کرد. وى در طول دوران دفاع مقدس ـ مادامى که در قید حیات بود ـ از پشتیبانى مادى و معنوى رزمندگان اسلام دریغ نورزید.
از ایشان آثار علمى قابل توجهى مانند رهبر سعادت، رساله در عدم ارث زوجه، خاتمه برائت و استصحاب، حواشى به کتب اصول و ... برجاى مانده است. آیتاللّه خادمى در سال 1364 در سن 84 سالگى دیده از جهان فرو بست و پس از یک تشییع با شکوه، در جوار مرقد مطهر حضرت رضا (علیهالسلام) به خاک سپرده شد.
ر. ک : یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب نوزدهم، آیتاللّه سید حسین خادمى، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1380
2. آیتالله سیدابوالحسن آل رسول معروف به شمسآبادى در سال 1286 ﻫ ش در اصفهان متولد و پس از فراگیرى مقدمات علوم اسلامى در اصفهان نزد اساتیدى نظیر مرحوم ابوالقاسم زفرهاى، سید على نجفآبادى، سید محمد نجفآبادى و احمد حسینآبادى عازم حوزه نجف اشرف شد و از محضر درس خارج مراجع بزرگى همچون مرحوم آیتالله العظمى آقا سید ابوالحسن اصفهانى، آقا ضیاءالدین عراقى، آقا جمالالدین گلپایگانى، سید عبدالهادى شیرازى و سید محسن حکیم استفاده کرد و پس از 12 سال براى تدریس و ارشاد مردم به اصفهان بازگشت.
آیتالله شمسآبادى از روحانیونى بود که در سال 42 وفادارى خود را به نهضت حضرت امام(ره) اعلام کرده بود. وى در تأسیس و گسترش انجمن مددکارى امام زمان (عج) (ویژه کمک به ایتام)، سازمان ابابصیر (ویژه نابینایان) حسینیه اصفهانیها در مشهد و کربلا نقش بسزایى داشت. آیتالله شمسآبادى یک روز پس از بازگشت از سفر حج به هنگام فجر مورخه 18 /1 /55 در راه رفتن به مسجد جهت برگزارى نماز جماعت توسط باند جنایتکار مهدى هاشمى معدوم ربوده و به طرز فجیعى به شهادت رسید و جسدش را در اطراف اصفهان رها ساختند، پس از کشف جسد، با تشییع باشکوه مردم در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.
3. آیت الله سیدعلى بهبهانى در سال 1260 ﻫ ش در تهران متولد شد. پدرش آقا سید محمد از نوادگان سید عبدالله بلدرى بحرینى و از علماى آن دیار بود.
سید على بهبهانى تا 18 سالگى در بهبهان از محضر عالمان آنجا و شرکت در درس آیات: آخوند خراسانی، شیخ هادی تهرانی، سید محمد کاظم یزدی، سید محسن کوه کمری تبریزی، شریعت اصفهانی و میرزا حسین نوری دروس حوزوى و علوم مذهبى را فرا گرفت. پس از مهاجرت به نجف اشرف و تلاش مستمر علمى، در بیست و پنج سالگى به اجتهاد رسید. در این زمان به زادگاهش بازگشت، امّا پس از یک سال بار دیگر به نجف اشرف رفت و در سال 1291ﻫ ش به دیار خویش مراجعت کرد و بر کرسى تدریس و تبلیغ، تکیه زد. در سال 1299 ﻫ ش دعوت مردم رامهرمز را پذیرفت و بیش از 20 سال در آنجا رحل اقامت افکند. در سال 1322 به درخواست آیتالله آقا حسین قمى در کربلا سکونت کرد و روحانیون و طلاب علوم و فرهنگ اسلامى، در دروس خارج فقه و اصول از او استفاده بسیارى بردند.
آیتالله سید على بهبهانى در سال 1325 با مراجعت مجدد به ایران، در رامهرمز مقیم شد. وى علاوه بر فعالیتهاى فرهنگى، حضور در صحنههاى سیاسى را فراموش نکرد و در موقع لازم، مواضع و نظرات عالمانه خویش را بیان مىکرد و از مسایل سیاسى کشور و جهان اسلام غافل نبود. بیانیه سیاسى او درباره جنگ شش روزه صهیونیستها بر ضد مردم مسلمان، و همگامی مستمر او با نهضت امام خمینی(ره) از جمله اقدامات اوست. آیتالله میر سید على موسوى بهبهانى رامهرمزى، مرجع تقلید مردمان جنوب کشور، به دلیل ناراحتى جسمى و به توصیه پزشکان، در سال 1330 ملزم به اقامت در اهواز گردید و سرانجام در 92 سالگى در سال 1354 به رحمت ایزدى پیوست و در مدرسه دارالعلم اهواز به خاک سپرده شد.
4. حجت الاسلام و المسلمین حاج سیدعبدالله مجتهدزاده، فرزند آیتالله سید علی بهبهانی در سال1297ﻫ ش در رامهرمز به دنیا آمد. علوم اسلامی را نزد پدر بزرگوارش و سایر علما نجف و بهبهان فرا گرفت و سالهایی که پدرش در کربلا، نجف و اهواز بود در رامهرمز به جای پدرش اقامه جماعت میکرد و به امور دینی مردم شهر رسیدگی میکرد.
مرحوم سید عبدالله بهبهانی انسانی ساعی، مهربان و با صفا و صمیمی بود که در همه کارهای پدر یار و کمک کار ایشان بود و اکثر اوقات خود را صرف مراقبت از آیت الله بهبهانی میکرد و نهایت ادب و احترام را برای ایشان به جا میآورد.
سرانجام سید عبدالله پس از عمری تلاش و کوشش در سوم تیرماه 1367 در حادثه تصادف جان به جان آفرین تسلیم و در اهواز در کنار پدر بزرگوارش به خاک سپرده شد. لازم به تذکر است لقب ایشان در شناسنامه مجتهدزاده بوده است. در واقع مرحوم مجتهدزاده به اعتبار پدرشان مجتهدزاده بودند.
5. حجتالاسلام حاج شیخ عباسعلی اسلامی، فرزند حسین در سال 1275ﻫ ش در شهر سبزوار به دنیا آمد. ایشان یکی از مبلغان مذهبی دوران رضاخان و از روحانیون مبارز و مخالف رژیم پهلوی بود. تحصیلات خود را از سبزوار آغاز و سپس به مشهد رفت و برای ادامه تحصیل به نجف و کربلا و سامرا مسافرت کرد. به دنبال اطلاع از آگهی مدرسه الواعظین هند به لکنهو مسافرت کرد. برنامههای آموزشی مدرسه الواعظین برای او غنیمتی محسوب میشد، زیرا در این ایام در ایران محدودیتهای فراوانی برای وعاظ و مبلغان اسلامی فراهم شده بود و برای تبلیغ به رامپو در نزدیکی لکنهو و بعد از مدتی به رانگونی (پایتخت برمه) اعزام شد و پس از چندی به ایران مراجعت کرد. او پس از مراجعت به مشهد از محضر درس میرزامهدی اصفهانی استفاده کرد. به دنبال لورفتن اقدامات تبلیغی وی و شدت عمل مأمورین تصمیم گرفت به تهران مهاجرت کند. به برکت همت و تلاش وی 180 باب مدرسه اسلامی در سراسر ایران و چندین کتابخانه و مسجد ساخته شد و مدرسهی جامعهی تعلیمات اسلامی با الگو از مدرسۀالواعظین هند پایهگذاری شد.
ایشان در جریان نهضت ملی ایران همدوش مرحوم آیتالله کاشانی در صحنه سیاسی کشور حضور فعالی داشت و بارها توسط رژیم شاه دستگیر و زندانی شد. حجتالاسلام اسلامی در 20 فروردین 1364 درگذشت و در ضلع شرقی صحن حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.
ر.ک: مجله یاد، سال پنجم، شماره 18، بهار 1369
6. سید جمالالدین صهری سدهی در سال 1282ﻫ ش در خانوادهای از اهل علم خمینیشهر اصفهان دیده به جهان گشود. پس از فراگیری تحصیلات ابتدایی برای تحصیل علوم دینی در سنین نوجوانی عازم حوزه علمیه اصفهان شد و در همین زمان بود که پدر فرزانه خود را از دست داد.
در حوزه اصفهان از محضر فرزانگانی نظیر مرحوم میرسیدعلی نجفآبادی، میرزا احمد مدرس، سید مهدی درچهای، محمدعلی حبیبآبادی، شیخ علی یزدی، شیخ عباسعلی ادیب، شیخ محمد حکیم، جلالالدین همایی و ... بهره برد و جهت تکمیل کردن تحصیلات عازم حوزه مقدس نجف شد و پس از دریافت اجازه اجتهاد به تبلیغ و خطابه در داخل و خارج از کشور به زبان عربی و فارسی پرداخت و با بیانی بسیار شیوا و بلیغ به هدایت و ارشاد مردم پرداخت. آنچه باعث تأثیر سخنش میشد عمل به آن چیزی بود که خود میگفت.
وی در زمینه کارهای عامالمنفعه (حسینیه، کتابخانه، مدارس و مراکز فرهنگی، مساجد و...) در داخل و خارج از کشور بسیار فعال بود وی سالیانی را در خوزستان ساکن و سپس به اصفهان مراجعت کرد و مورد استقبال عموم مردم خصوصاً علما و خطبای اصفهان قرار گرفت. وی در سال 1329 طی سخنانی به رضاخان حمله کرد و تحت پیگرد فرماندار نظامی وقت قرار گرفت و از سال 1340 در سخنرانیها شدیداً به سیاستهای رژیم اعتراض میکرد و از سال 1342 به علت حمایت علنی از نهضت حضرت امام(ره) بارها مورد اذیت و آزار ساواک و شهربانی قرار گرفت و مدتی ممنوعالمنبر و در سال 1345 ممنوعالخروج شد. از آثار به جای مانده ایشان میتوان به دیوان قصائد و غزلیات تحت نام الفین صهری، شرحی بر احوال چهارده معصوم و تفسیر دعای شریف ندبه و دهها نوار کاست از سخنرانیهایی که با بیانی بسیار زیبا برجای مانده اشاره کرد.
وی سرانجام پس از عمری تلاش و کوشش در سال 1347 به دیار باقی شتافت و در خمینیشهر اصفهان به خاک سپرده شد.
منبع:
کتاب
حجتالاسلام و المسلمین علی دوانی به روایت اسناد ساواک صفحه 97