متن سند:
تاریخ : غرّه شهر ج 2ـ 1383
بسمه تعالی شأنه
پس از اهداء تحیّات زاکیه و ابلاغ سلام مخصوص معروض می دارم لازال
حسب الوظیفه استقامت مزاج شریف و دوام تأیید جنابعالی از حضرت باری
جلت آلائه سائل و خواستارم به زیارت رقیمه کریمه مشرف گردیدم از اظهار
مراحم حضرتعالی کمال تشکر حاصل گردید راجع به اختلاف کلمه آیتین حسب
ظاهر مسئله دارالتبلیغ است آقای خمینی صریحا اظهار داشتند که امر دارالتبلیغ
مشکوک است نزد من و می ترسم که دولت در آن تصرفی نماید و به ضرر
روحانیت تمام شود1 لذا درباره آن ساکتم و تأیید آن نمی نمایم و آن چه حقیر
حس کردم اطراف طرفین این مسئله را دامن می زنند لذا هر چه زودتر رفع این
اختلاف شود اولی و احسن است آیت الله زاده محترم سلام وافر می رسانم
والسلام علیکم و علی اللائذین بجنابکم
الاحقر علی الموسوی البهبهانی
فرستنده
گیرنده : میلانی
توضیحات سند:
1ـ تصمیم آقای شریعتمداری بر
تأسیس دارالتبلیغ در آن مقطع
حساس تاریخی، یعنی در
زمانیکه هنوز آثار جنایات
رژیم پهلوی در واقعه پانزده
خرداد 42 بر در و دیوار فیضیه
نمایان بود، آنهم در یک اقدام
شتابزده (به نحوی که بخشی از
مبلغ آن با قرض تأدیه گردیده
بود) و دور از شور و صلاحدید
علمای دیگر (که معمولاً در آن
ایام جلسات هفتگی آقایان
علمای طراز اول برقرار و
تشکیل آن نیز دور از دسترس
نبود) نمی توانست خالی از تأمل
باشد.
خوانندگان محترم که
موفق به مطالعه این مجموعه
اسنادی شده اند، به روشهای
سیاسی رژیم پهلوی در برخورد
با روحانیت و حوزه های علمیه و
مراجع تقلید به خوبی آشنا
شده اند*، بوضوح دریافته اند،
وقتی تشکیلات حکومت پهلوی
روحانیت شیعه را مانع اصلی بر
سر راه طرحهای استعماری و
سکولاری خود می دید، همواره
برآن بود تا با برنامه ریزیهای
سیاسی از رهگذر نفوذ در
حوزه های علمیه ضمن آن که
پوششی برای ضدیت خود با
دین در میان مسلمانان ساده لوح
دست و پا می نماید، در عین حال
با وابسته کردن روحانیت شیعه
به خود، اسباب بی اعتباری آنان
را در جامعه فراهم آورد.
طرح رژیم در خصوص تأسیس
«دانشگاه اسلامی» و
پیگیریهای جدی ساواک برای
تحقق آن در مشهد مقدس** و
نیز طرح و راه اندازی
دسیسه ای تحت عنوان
«سپاه دین» از جمله توطئه هایی
بود که شاه علیه روحانیت و
حوزه های علمیه براه انداخت،
حضرت امام خمینی که این قبیل
توطئه های رژیم را پیش بینی
می کردند، به مناسبتهای مختلف
اقدام به افشاگری آنها نمودند،
ایشان طی نطق شدیداللحنی
طرح دانشگاه به اصطلاح
اسلامی رژیم را رسوا ساخته و
مشت او را در راه اندازی چنین
توطئه ای باز کردند، معظم له با
تطبیق دادن این توطئه شاه برای
تأسیس دانشگاه اسلامی با نقشه
معاویه در قرآن سرنیزه کردن،
افکار عامه را به شدت علیه آن
شورانیدند.
حضرت امام خمینی
در تاریخ 25 /2 /42 پس از
آزادی از زندان طی نطقی
فرمودند:
...
می خواهند آقایان (خنده دارد
واقعا) دانشگاه اسلامی تأسیس
کنند، شنیده ام چندین میلیون هم
بودجه برایش درست کرده اند،
شما اگر برای اسلام دلسوز هستید
خوب این دانشگاه ما آنجاست
چرا خرابش می کنید؟...
مگر
می شود با دانشگاه اسلامی اسلام
را شکست داد؟ مگر ما
می گذاریم شما دانشگاه اسلامی
درست کنید؟ ما تفسیق می کنیم
آنکه وارد بشود در آن دانشگاه،
بین ملت از بین خواهد رفت، مگر
اینها می توانند که اسلام و
مسلمین و علمای اسلام را تحت
وزارت فرهنگ قرار بدهند.
غلط
می کند آن وزارت فرهنگی که
دخالت در امر دیانت و اسلام
می کند.
مگر ما می گذاریم این
مطالب بشود؟***
حضرت امام خمینی دسیسه دیگر
شاه را که با پوشش «سپاه دین»
برنامه ریزی و راه اندازی کرده
بود، اینگونه برملا ساختند :
«.
.
نغمه سپاه دین در شرایطی
ساز می شود که دستگاه جبار هر
روز ضربه های پیگیری به پیکر
اسلام وارد می کند...
اینک بر
مسلمین غیور و خصوص نسل
جوان و روشنفکر است که با کمال
جدیت از این نغمه ناموزون
خانمانسوز اظهار تنفر کنند و
مساجد و محافل دینی را هرچه
بیشتر گرم کنند، و علاقه خود را
به اسلام و علماء اعلام و وعاظ و
خطباء محترم دامت برکاتهم، بیش
از پیش ابراز نمایند و با این
اظهار علاقه مشتی محکم به
دهان عمال استعمار خذلهم اللّه
بکوبند»****
ایشان در پیامی به دانشجویان
مقیم آمریکا و اروپا و کانادا، باز
انگشت روی طرحهای
شیطنت آمیز رژیم پهلوی
گذاشته، نقشه های او را در
تسلطش برحوزه های علمیه و به
قبضه در آوردن مساجد و محافل
اسلامی را، با این بیانات افشاء
کردند:
«در این میان اسف بارتر وضع
ایران است که رژیم آن مأموریت
دارد با چاپ قرآن، تظاهر به
اسلام به اسم «سپاه دین» سازمان
اوقاف و عناوین فریبنده دیگر،
یکباره اسلام را ریشه کن سازد،
ملت اسلام را بیش از پیش به
ذلت و اسارت بکشد، مسجد و
محراب پیامبر اسلام را به
صورت بنگاه تبلیغاتی دربار ضد
اسلامی خود در آورد، و برای
اجرای این نقشه های شوم به
کمک و مساعدت روحانی
نماهای خود فروخته و سرسپرده،
نیاز کامل دارد، و با همکاری
آنان می خواهد «مساجد و دیگر
محافل اسلامی را قبضه کند»
مراسم مذهبی را تحت نظارت و
مراقبت خود درآورد، و به
حوزه های علمیه دست یابد»
*****
شاه و طراحان سیاستهای او از
دیرباز می دانستند که عالمان
راستین، دیانت، آزادگی و عزت
نفس را از مکتب حضرت امام
جعفربن محمد الصادق
(علیه السلام) آموخته اند، زندگی
و تحصیل در حجره های نمور و
طاقت فرسا را برمواهب شاهانه
ترجیح داده، و به تجربه آموخته
بود که طلاب و عالمان راستین
حتی از حضور و رفت و آمد در
مدارسی که توسط مؤمنان و
عالمان فرهیخته و به منظور
تحصیل طلاب علوم دینی
تأسیس شده بود، لیکن اوقاف
حکومت پهلوی مدیریت آنها را
غاصبانه بدست گرفته بود،
خودداری و کمال احتیاط را به
عمل می آوردند، و مردم مسلمان
نیز عالمان شاه پرورده را همچون
بلعم باعورا، دور از حوزه دین
دانسته، طرد آنان را واجب
می دانستند، با این وصف طبیعی
و بدیهی می نموده که هر اقدامی
عملی رژیم در حوزه های علمیه
با شکست قطعی مواجه گردد، و
راز عدم موفقیت نظام پهلوی در
تأسیس دانشگاه اسلامی و امثال
آن را (که طرح راه اندازی آنها از
بدو مبارزات 15 خرداد با
فوریت هرچه تمام در دستور کار
رژیم بوده است) در همین راستا
ارزیابی می گردد.
از این رو، اقدام آقای
شریعتمداری در تأسیس
دارالتبلیغ در چنین شرایط
****** و عدم توجه ایشان
به پیشنهادات علمای موجه حوزه
و به ویژه پس از غائله
24 /9 /43 که افرادی به
طرفداری ایشان جمعی از طلاب
را به جرم حمایت از امام خمینی
به باد کتک گرفته و آنان را
مضروب و مجروح کردند
******* نگرانیهایی را
برای علمای متعهد حوزه و
خصوصا حضرت امام خمینی
بوجود آورده بود، که با مرور به
اسناد مرتبط این واقعیت
ملموس می گردد.
* برای اطلاع از برنامه های
حکومت پهلوی علیه حوزه های
علمیه و روحانیت لطفا به اسناد
شماره : 6ـ2ـ4ـ5ـ
28 /12 /45 و 550 ـ
10 /9 /45 و 1591 /130 ـ
19 /7 /45 و...
نگاه کنید.
** پیگیریهای ساواک را در
اسناد شماره : 1019 /9 ه ـ
10 /1 /45 و 3206 /316 ـ
20 /1 /45 ببینید.
*** ر.ک : صحیفه نور، جلد
1، صص 74 و 79 و سید حمید
روحانی، بررسی و تحلیلی از
نهضت امام خمینی، جلد 1،
صص 2 /671.
**** ر.ک : کوثر، جلد 1،
صفحه 26 موسسه تنظیم و نشر
آثار امام خمینی.
و علی دوانی،
نهضت روحانیون ایران، جلد 6،
صفحه 48
***** ر.ک : صحیفه نور،
جلد 1، صفحه 196
****** آقای
شریعتمداری، هتل ارم را در
اردیبهشت 1343 خریداری
کرد که از این پس به نام
دارالتبلیغ نامگذاری شد و در
روز پنجشنبه 15 مهر ماه
1344 یعنی دو روز پس از
تبعید امام خمینی از ترکیه به
عراق، آن را افتتاح کردند.
******* ر.ک : بررسی و
تحلیلی از نهضت امام خمینی،
جلد 1، صص 8 /777
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی سید محمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 158