صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: وضعیت روحانیون در زندان اوین

تاریخ سند: 12 آبان 1355


موضوع: وضعیت روحانیون در زندان اوین


متن سند:

شماره: 925 /381 تاریخ: 12 /8/ [1355]
به: عرض می‌رسد
از: واحد اطلاعاتی کمیته مشترک ضدخرابکاری1
موضوع: وضعیت روحانیون در زندان اوین

1- محمود علائی طالقانی،2 مشارالیه مخالف انقلاب مسلحانه و معتقد به مبارزه‌های حزبی بوده و نسبت به مجاهدین خوش‌بین و مخالف رژیم است
2- علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی (بهرمان): وی مخالف مارکسیسم و مخالف مجاهدین بوده و معتقد است که دولت باید آزادیهای بیشتری به مردم بدهد.
3- نورالدین (محی‌الدین) انواری: نامبرده با مجاهدین و مارکسیسم و همچنین انقلاب مسلحانه مخالف بوده و معتقد است که باید معارف اسلامی بدون جهت‌گیری در مقابل دولت برای مردم گفته شود.
4- حبیب‌الله عسگراولادی و ابوالفضل حیدری: با مجاهدین و مارکسیستها شدیداً مخالف هستند و در زندان مشهد هم با مجاهدین درگیریهای زیادی داشتند و معتقد به ادامه کار سیاسی نیستند بلکه قصد دارند به دنبال زندگی خود بروند و مثل مسلمانان معمولی در هیئت‌های مذهبی شرکت کنند.
5- محمدمهدی ابراهیم عراقی: یادشده با مارکسیست‌های اسلامی و کمونیستها مخالف بوده و به هیچ وجه در نظر ندارد به فعالیت بپردازد لیکن از نظر عاطفی نسبت به بقایای مجاهدین که می‌گویند اسلامی خالص هستند خوشبین می‌باشد.
6- عبدالرحیم ربانی شیرازی3: ربانی با مارکسیسم و مجاهدین شدیداً مخالف بوده و نسبت به رژیم خوشبین است و معتقد است در شرایط فعلی باید از رژیم حمایت نمود.
نظریه یکشنبه: با توجه به موارد فوق و تأیید صداقت شنبه مراتب جهت استحضار به عرض می‌رسد.
5 نسخه فتوکپی 20 /8
آقای کارآموز بهره‌برداری و بررسی، سابقه ضمیمه شود. 20 /8

توضیحات سند:

1. کمیته مشترک ضد خرابکاری: رژیم طاغوت در اواسط سال 1350 برای تداوم و هماهنگی مبارزه علیه گروهها و جریانهای مخالف و نیز سرکوبی سریع‌تر آنها، تشکیلات جدیدی به نام «کمیته مشترک ضد خرابکاری» یا «کمیته مبارزه با خرابکاری» با شرکت شهربانی، ژاندارمری، ساواک و اداره دوم ارتش به وجود آورد. اولین رئیس این کمیته «سپهبد جعفرقلی صدری» بود. پس از وی به ترتیب سرتیپ رضا زندی‌پور، سرتیپ علی اصغر ودیعی، سرتیپ جلال سجده‌ای و سرهنگ هرمز آیرم ریاست کمیته را به عهده داشتند. محل کمیته در ساختمان زندان موقت شهربانی در مجاورت شهربانی کل و در مرکز شهر در باغ ملی واقع بود. این موقعیت برای دسترسی و سرعت عمل نیروهای عملیاتی کمیته بسیار مناسب بود. سرهنگ غلامرضا نجاتی در کتاب تاریخ سیاسی 25 ساله ایران می‌نویسد : «برای اجرای سیاست اختناق، سرکوب و شکنجه کمیته مشترک ضد خرابکاری تأسیس گردید. گردانندگان این کمیته مخوف، افسران و درجه‌داران ارتش و شهربانی و مأموران کارآزموده ساواک بودند که به طورمستقل با همکاریِِِ کمیته مشترک فعالیت می‌کردند. عملیات کمیته‌ها، منحصربه شکنجه دادن زندانیان و اقرار گرفتن از آنها نبود، اعضای کمیته جنایات متعددی نیز مرتکب شدند و زنان و مردان بی شماری را سر به نیست کردند، و گاه به‌طور دسته جمعی افرادی را کشتند.» محل کمیته مشترک ضد خرابکاری هم اکنون به موزه عبرت ایران تبدیل شده است.
2. آيت‌الله سيد محمود علايي طالقاني معروف به طالقاني سال 1289 شمسي در روستاي گليرد از توابع طالقان ديده به جهان گشود. پدرش مرحوم آيت‌الله سيد ابوالحسن طالقاني سرآمد پرهيزكاران زمان خويش و از دوستان و همكاران شهيد آيت‌الله مدرس و از مخالفان رضاخان بوده و افتخار شاگردي آيت‌الله ميرزاي شيرازي را داشت. ايشان تا سن ده سالگي خواندن و نوشتن و مقدمات معارف ديني را در زادگاهش گذراند. در سال 1299 براي ادامه تحصيل به قم رفت و در مدرسه رضويه و فيضيه در محضر اساتيدي چون آيت‌الله سيد محمد حجت، آيت‌الله محمد تقي خوانساري دوره‌هاي سطح و خارج فقه و اصول را به پايان رسانده و از آيت‌الله حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي مؤسس حوزه علميه قم اجازه اجتهاد دريافت نمود. در سال 1317 به تهران آمده و در مدرسه سپهسالار (مدرسه عالي شهيد مطهري فعلي) به تدريس طلاب و نشر معارف اسلامي و تفسير قرآن پرداخت. در سال 1318 به اتهام توهين به مقامات رژيم رضاخاني و نداشتن جواز عمامه بازداشت گرديد. بعد از وقايع شهريور 1320 كانون اسلام را با شركت استادان و دانشجويان مسلمان با هدف نشر و اشاعه معارف قرآني تشكيل داد. در سال 1323 امامت مسجد روستاي شهرك در مركز بخش طالقان را به عهده گرفت. از سال 1327 امامت مسجد هدايت تهران را به عهده گرفته و مسجد مذكور با وجود چنين شخصيتي مركز تجمع روشنفكران و جوانان تحصيل كرده مذهبي و انقلابي شد. با شروع نهضت ملي شدن نفت به اين قيام پيوسته و پس از كودتاي 28 مرداد 32 دستگير و زنداني شد. آيت‌الله طالقاني در تأسيس نهضت مقاومت ملي و نهضت آزادي ايران به همراه مهندس مهدي بازرگان و دكتر يدالله سحابي نقش فعالي داشت. وي در سوم بهمن 1341 و در آستانه رفراندوم انقلاب سفيد شاه دستگير و در زندان قزل قلعه زنداني شد. در سال 1342 به دليل حمايت از نهضت امام خميني (ره) دستگير و به ده سال زندان محكوم شد. در مهر ماه سال 1346 عفو و آزاد شد. در سال 1350 دستگير و به مدت سه سال به زابل تبعيد شد ولي هيجده ماه آخر تبعيد خود را در بافت كرمان سپري كرد. در سال 1354 مجدداً دستگير و به جرم مبارزات اسلامي و اقدام عليه امنيت كشور به ده سال زندان محكوم شد و تا آبان 1357 در زندان بود. آيت‌الله طالقاني پس از آزادي از زندان به مبارزات خود همراه با جريان انقلاب اسلامي شدت بيشتري بخشيد و رهبري راه‌پيمايي تاسوعا و عاشوراي سال 57 را عهده‌دار بود. با تأسيس شوراي انقلاب به فرمان امام خميني (ره) به رياست آن تعيين و در سال 1358 از سوي رهبر كبير انقلاب اسلامي به عنوان امام جمعه تهران منصوب گرديده و در مرداد همان سال اولين نماز جمعه را در دانشگاه تهران اقامه كرد. وی در 19 شهريور 1358 در اثر سكته قلبي دار فاني را وداع گفته و در جوار رحمت الهي آرام گرفت. رحلت ايشان موجي از تأثر و غم را در رهبر كبير انقلاب اسلامي و مردم مسلمان و مبارز كشور ايجاد نمود و امام راحل در پيامي در 19 شهريور 58 فرمودند: «عمر طولاني اين عيب را دارد كه هر روز عزيزي را از دست مي‌دهد و به سوگ شخصيتي مي‌نشيند و در غم برادري فرو مي‌رود، مجاهد عظيم‌الشأن و برادر بسيار عزيز حضرت حجت‌الاسلام و المسلمين آقاي طالقاني از بين ما رفت و به ابديت پيوست و به ملاءاعلي با اجداد گرامش محشور شد. براي آن بزرگوار سعادت و راحت و براي ما و امت تأسف و اندوه. آقاي طالقاني يك عمر در جهاد و روشنگري و ارشاد گذراند. او يك شخصيتي بود كه از حبسي به حبس و از رنجي به رنج ديگر در رفت و آمد بود و هيچ گاه در جهاد بزرگ خود سستي و سردي نداشت. من انتظار نداشتم كه بمانم و دوستان عزيز و پر ارج خودم را يكي پس از ديگري از دست بدهم. او براي اسلام به منزلۀ حضرت ابوذر بود، زبان گوياي او چون شمشير مالك اشتر بود، برنده بود و كوبنده. مرگ او زودرس بود و عمر او با بركت، رحمت خدا بر پدر بزرگوار او كه در رأس پرهيزكاران و به روان خودش كه بازوي تواناي اسلام. من بر امت اسلام و ملت ايران و عائله ارجمند و بازماندگان او اين ضايعه بزرگ را تسليت مي‌دهم. رحمت بر او و بر همۀ مجاهدان راه حق.»
از مرحوم آيت‌الله طالقاني آثار قلمي و با ارزش زير به جاي مانده است.
1- حاشيه بر تنبيه‌الامه مرحوم آيت‌الله ميرزا محمد حسين نائيني، 2- تفسير پرتوي از قرآن، 6 جلد، 3- تفسير نهج‌البلاغه، 2 جلد، 4- با قرآن در صحنه، 1 جلد، 5- آينده بشريت از نظر مكتب ما، 6- سفرنامه حج، 7- اسلام و مالكيت، 8- جهاد و شهادت، 9- وحدت، 10- آزادي، 11- توحيد، 12- ترجمه جلد اول امام علي(ع).
3. آيت‌الله عبدالرحيم رباني شيرازى، فرزند بمانعلي در 1301 ﻫ ش در شيراز متولد شد. پس از طى مقدمات علوم و معارف دينى در 1327 به قم عزيمت كرد و در درس آيات عظام بروجردى و مجاهدى شركت كرد تا به درجه اجتهاد رسيد. آيت‏الله‏ ربانى شيرازی از سال 1320 فعاليت سياسى خود را آغاز كرد و به عضويت حزب برادران جنوب به رهبرى سيد نورالدين شيرازى در آمد. در آن سالها مبارزه‏اى سخت را عليه فرق منحرف صوفيه، بابيه و بهائيه شروع كرد كه در اثر آن تنها در سروستان 80 نفر به دين اسلام گرويدند و تا 1325 ش عضو اين حزب بود. پس از وفات آيت‏الله‏ بروجردى وى اولين كسى بود كه مرجعيت و زعاميت سياسى و دينى امام خمينى (ره) را مطرح كرد. در فاصله 1342 تا 1357 بارها دستگير شد و به زندان افتاد و سالهاى طولانى را در زندانهاى رژيم سپرى كرد و يا در شهرهای فيروزآباد، كاشمر، سردشت و جيرفت تبعيد بود. بيشتر اعلاميه‏هايى كه در فاصله 42 تا 57 به اسم حوزه علميه قم منتشر گشت به وسيله ايشان نوشته شد.
پس از پيروزى انقلاب اسلامى نماينده حضرت امام (ره) در استان فارس و نماينده مردم اين استان در مجلس خبرگان قانون اساسى بود. همچنين از طرف امام به عنوان عضو فقهاى شوراى نگهبان منصوب شد. در 16 فروردين 1360 توسط گروه فرقان مورد سوءقصد قرار گرفت و خوشبختانه جان سالم به در برد. اما در 17 اسفند همان سال هنگامى كه براى شركت در جلسه شوراى نگهبان از شيراز عازم تهران بود دچار سانحه مشكوك رانندگى گرديد و به لقاءالله‏ پيوست.
وى صاحب آثار و تأليفاتى نيز بود. از جمله 16 جلد تعليقات بر وسائل‏الشيعه و نيز تعليقات بر بحارالانوار.
(نك: یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب شانزدهم، آيت‌الله حاج شیخ عبدالرحيم رباني شيرازي، مركز بررسي اسناد تاريخي)

منبع:

کتاب حبیب‌الله عسکراولادی به روایت اسناد ساواک صفحه 462

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.