تاریخ سند: 18 آبان 1356
موضوع : شیخ احمد کروبی پیرو 2861/15/ ه 8/8/36
متن سند:
از : 15/ ه 1
به : 15/ ه 312 شماره : 2936 /15/ ه 1
در تاریخ 11 /8 /36 آقای شیخ احمد کروبی در منزلش طی یک مذاکرات
خصوصی پیرامون عقاید خود در باره حکومت و سایر مسائل مواردی عنوان
نمود.
نظریه شنبه ـ نظری ندارد.
نظریه یکشنبه ـ خبر صحت
دارد بدینوسیله یک حلقه
نوار که صدای نامبرده بالا
بوسیله شنبه ضبط گردیده و
فتوکپی چهار برگ مطالب
پیاده شده از نوار جهت
استحضار به پیوست تقدیم
میگردد.
یاور
نظریه 15/ ه 1 ـ نظریه
یکشنبه تائید میشود
مستدعی است مقرر فرمایند
پس از رفع نیاز نوار مذکور
را اعاده فرمایند.
سلام فردا میخواهم بروم قم گفتم بروم خدمت جناب کروبی ببینم اوامری
فرمایشی چیزی احتیاج داشته باشند نه قربان فقط یک چیز خدا را شاهد و گواه
میگیرم حالا میگویم همه چیزهائی را که میگویم آدم ایمانی که بخودش دارد من
امروز میگویم اگر سوء تفاهمی نباشد امروز اولادتان را مثل خودم میدانم نگاه
کن اگر بگویم چرا میگوئی تو را میبرند بسازمان ما که کاری در دستمان نیست
شما کوچک و بزرگ همه یکی هستند خدا را شاهد میگیرم مکررا میگویم آدمی
ایمانی به خودش دارد امروز میگویم نه تو کاره ای هستی و نه من نه حقوق
اجتماعی و نه حقوق
شاهنشاهی میبریم باور
میکنم که چهار تا ارحام را
زنده کنی یعنی خدا زنده
میکند نگاه کنید هزار تومان
دستت میدهم کسب بکنید
وقتی باین نظر نگاه میکنم
همه را دعا رسانیدن و سلام
رسانیدن است میگویم نسبتا
شرمنده شدم خوب خدمت
کنید خدمت این نیست که
امروز هر طلبه ای میخواهد
اینجا بیاید امروز بشما
میگویم که قانون اساسی این
است هر کس هر طلبه ای
میخواهد اینجا بیاید
لازمه اش این است طلبه ها از هم جدا نیستند مثل شما مگر در دانشکده جدا
هستید میگویم وضعیت اینطور می باشد هر کدام در وجه خودتان خدمت کنید
حق ندارید اطاعت کنید حق ندارید تکذیب کنید لازم بود هر وقت کسی برای
شما گزارش کردند من نمیخواهم آن انتظاری ندارم آن مرده اش را باید تیکه تیکه
کنند متوجه هستند هر طلبه ای میخواهد بیاید اینجا مثل اینکه یک شهر تبریزی
آقای شریعتمداری میفرستند هر که خواست برای آقای خمینی تعریف کند هر که
خواست تعریف نکند من میگویم هر که باندازه خود خدمت کند شما حق ندارید
تعریف کنید حق ندارید تکذیب کنید امروز میگویم مریضم در خانه ام افتاده ام هر
کس بدیدن من نیاید اگر دیوانه نباشد به حسین ابن علی پشت کرده است من
میگویم آقای خمینی هم میگوید ولی با متانت بله آقای...
.
دنیا دلیل دارد به
مجلس شورایملی نامه نوشتم کمتر بجای دیگری مینویسم میگویم زمامداری
چی میشود میگویم اگر زمامداران چون پایشان را بگذارند اینجا وقتی پیشتر
بخانه بیایند اختلاف بیشتر می اندازند همین حالا مگر نبود آن آخوند را استعداد
کوچکه فکر کوتاه است یعنی اگر یک رئیس بگوید برو و یک رئیس بگوید نرو
بهتر است صاحبخانه نیافتد
دنبالمان بقول شاعر گفته
بیاموز مال همسایه را آقا
رئیس مراقب حضرت
آیت الله گلپایگانی و رئیس
مراقب آقای شریعتمداری و
آقای گلپایگانی آل طاهر
آنهم معلوم نیست کلید دست
آنهاست سرهنگ ظهوریان
رئیس یا دو نفر زیر جمالش
که مرتبتی داشتند یا بالاتر یا
پائین تر یا بزرگتر بودند با من
کار داشتند هر چه گفتم
پذیرفته نشد نشود چکار
باید کرد نه لشکر تهیه میکنم
و نه عده ای تحریکم میکند
آدم خوب آماده میشود اگر بیاید روز شیر خدا اگر آن شیر کشته شود حسین ابن
علی هم ناراضی است رعیت باشد ناراضی است آنهائیکه میخواهند فساد
ایجادکنند شیاطین هستند یک کسی را میخواهند وادار میکنند بخواهند بیائید
ممکن است شما باشید مثل تو که دانشگاهی هستی ممکن است به یکی حقوق
بدهند به یکی ندهند این یک پخته ای است عرض میکنم جنابعالی بفرض مثل
پوشیده نیست که شما خوب باشید یا نباشید من میگویم اینطوری است با
زمامداران دنیا مخالفم و دشمنم حکومت یعنی چه بطور کلی حکومتش اسلام
یعنی قرآن در یک دانشکده اگر با یکی کار داشته باشند آن بیچاره دیگر را چرا
کار دارند همه اسلامیان حلال هستند همه یک جور هستند ایمان اینطور شده کل
رژیم قرآن اینطور فرموده وقتی اینطوری شده است تو پائین تر را نگیرید بالاتر را
بگیرید خدا کند آنجوری باشد کار آزاد است و غیرت میخواهم بحضورتان
عرض کنم بشر اینها را باید رعایت کند بخدا من راضی نیستم هیچوقت خدا
شاهد است هر وقت یا این طرفی باشد یا آنطرفی هر وقت که عاشورا جلو بود هر
وقت که سحر میشد هر وقت که آبان جلو می آمد حرفهائی میزنم واللّه بیشتر از
این راضی بودم هر چیز باید
با نتیجه باشد.
بی نتیجه چه
فایده دارد چند تا را گرفتن
حبس کردند این که نشد آره
یک عده ای سید گرفتار
شدند میخواهم بگویم به
حسین ابن علی وای از آدمی
که نه خانواده دارد و نه
چیزی فهمیده مثل بشما
بگویم نماز بخوانید
قاعده اش این است میخواهم
کلی بگویم علما سوا نیستند
به حسین ابن علی پسرم یا
دامادم باشد یا کس دیگری
باشد دخالتی ندارد اینهائیکه
میگویم با افق فکری من
بیایند به حسین ابن علی نمی آیند این زمامداران اسلامی و دادگاههای اسلامی
شب و روز دعا کنید منهم مثل شما دعا میکنم حالا شما صد هزار تومان خانه
درست کنید اسلام کجا میتواند بگوید نه درست نکنید این یکی چهار تومان
میدهد آن یکی دو تومان تو میخواهی خانه درست کنید آن لامذهب ها هم خانه
میخواهند یعنی شما با دین خدا آشنا نشده اید نه این حرام نیست من از بیت المال
میبرم تو هم ببر چرا حقوق اجتماعی به نسبت تقسیم نشود نه دزد باش مقامات
بالاتر هم میگویند نمیخواهم بکسی بگوئید و حق سئوال هم ندارید از خودمان
باشید حقی را نفروشید یا جائی میخواهی پنج تومان مالیات بگیری بزرگتری
میگوید مگر مریض هستند خوب میگوید خودش مسئول باشد چرا مسئول آن
بزرگترها تو باشی یا کوچکترها تو باشی اگر من عقیده ام نباشد تعریف کنم
میگویم خیلی بزرگ بزرگ است نمیتوانم دروغ بگویم یکی را ندارم یا
خانواده ای که این وضعیت را داشته باشد دو سال پیش اگر برای رعیتی کسی
میخواست روضه بخواند اگر میگفت شمر ذلجوشن آنها برایش دعا میکردند
مردم برمیگردند کسی نباشد زرنگ باشد بیائید اینجا هر چه دارم میگویم هر
کس هم میخواهد بیاید
بگوئید عمومی است طوری
نیست که بگویم بروید
تهرانی باشد خارجی دهاتی
هر کس باشد کدام آورده اند
عدل علی را گوش کنید من
هیچ از آنوقت که رفتم
ناراحت نیستم اگر بخواهی
نامه به آقای گلپایگانی به
آقای رضوی مینویسم حالا
اگر یک نامه ای خدمتتان
بنویسم میتوانید به ایشان
بدهید مگر من دو سه دست
دارم اگر تو رفتی بدی شما را
نمیگویم آنهم پیش تازتان
باشد آنهم که گفتم خلاص
شد آقای رضوی اینجاست شاید تعطیل کرده باشند همه میدانند که من چی
میگویم آن بزرگترها نگاه کنید بخانه هر کس که میروم وضعیتش اینطوری است
هیچکس هم نیست بدبین باشد مگر فکر نداشته باشد من میخواهم بگویم
دختران پاک روش اینها که نیستند این جوری نیستند نه تقی و نه من میترسم
فخرم باشی مهربان باشی با عفت باشی با عصمت باشی میگویم راهت این است.
به امان خدا التماس دعا
منبع:
کتاب
ملا احمد کروبی به روایت اسناد ساواک صفحه 276