صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: روضه‌خوانی در مسجد جامع گرمخانه

تاریخ سند: 17 آذر 1347


موضوع: روضه‌خوانی در مسجد جامع گرمخانه


متن سند:

به: 316 شماره: 33410 /20ه‍ 3 از: 20ه‍ 3 شیخ غلامحسین جعفری در ساعت 1230 روز 10 /9 در مسجد فوق‌الذکر در حال ایستاده اظهار داشت من منظورم از گفتار خود این نیست که ریاست کنم بر مردم.
من وظیفه دارم برای مراجع دعا نمایم و هر کدام از مراجع که برای اسلام از خود گذشتگی دارند و دلشان برای اسلام سوخته است تایید نمایم ولی آن‌هایی که با دستگاه‌ها ساخته‌اند و برای زندگی مرفه، اسلام را نادیده می‌گیرند هر چه زودتر خدا شرشان را از سر اسلام کوتاه فرماید.
1به هر حال هر‌گاه فرصتی باشد و مردم به مسجد بیایند و به مطالب اسلام و قرآن گوش بدهند من ناچارم بگویم ولو این که مرا به جایی ببرند (یعنی تبعید کنند) باکی نیست، پارسال هم فشار آوردند و مرا به کربلا راندند من از خدا می‌خواهم مرا به آن‌جا ببرند یا به جای دیگر.
خلاصه اگر شما به مسجد بیایید من ناچارم هر چه مصحلت اسلام است برای شما بگویم.
بعد از بیانات جعفری سید عبدالرسول حجازی به منبر رفته و درباره تقیه کردن صحبت کرد و اظهار داشت حضرت امام موسی بن جعفر دارای چند اسم بود و با این که تقیه می‌کرد باز هم فعالیت می‌نمود.
هرگاه هارون الرشید از لفظ موسی بن جعفر بدش می‌آمد مردم به نام دیگرش مسائل امام را برای یکدیگر می‌گفتند.
(نامبرده در بین سخنان خود اسم خمینی را با نام اصلی‌اش می‌برد مثلاً می‌گفت حاج آقا روح‌اله فرموده است) آقایان معنی تقیه این نیست که بی سر و صدا و با کمال آرامش عبا سر بکشند و نعلین زرد به پا کنند و صاف بروند و صاف برگردند به هر حال اگر حوادثی روی ندهد در این زمینه برای شما صحبت می‌کنم‌.
در پایان برای روحانیون مخصوصاً آن‌هایی که بیشتر در فکر اسلام بوده و برای اسلام متحمل هرگونه مشقت شده‌اند دعا کرد بعد برای نابودی قوم یهود و هم‌چنین کسانی که یهود را تقویت می‌کنند دعا کرد.

توضیحات سند:

1.
روحانیون وابسته: کلمه روحانی واژه‌ای عربی است و به عالمان دینی که وابستگی به امور دنیوی ندارند، اطلاق می‌شود و آخوند واژه‌ای فارسی به معنی دانشمند، پیشوای دینی و معلم می‌باشد.
درباره اشتقاق این کلمه آراء مختلفی است که هیچ یک از این اشتقاقات خالی از اشکالات تاریخی و زبان‌شناسی نیست و توافق کلی بر سر اصل و ریشه این کلمه حاصل نشده است.
گفته شده که نخستین مورد کاربرد واژه آخوند در ایران به مثابۀ عنوانی احترام‌آمیز برای روحانیون دانشمند به دوره تیموریان مربوط ‌می‌شود و در دوره صفویه حرمت این کلمه حفظ شد و جز بر مردمان بسیار دانشمند اطلاق نگردیده است.
در عصر قاجار کاربرد این کلمه گسترش بیشتری یافت و شامل مدرسان مکتب‌خانه‌ها نیز گردید.
البته این کلمه در میان دانشمندان آن روزگار جایگاهی والا داشت مثلاً به مشهورترین فقیه و مدرس پایان دوره قاجار، یعنی آیت‌الله‌ سیدکاظم خراسانی، آخوند گفته می‌شد.
بعداً به ویژه در دوران پهلوی از حرمت این کلمه کاسته شد و حتی مورد استعمال استهزا آمیز پیدا کرد! اکنون این کلمه‌ به‌گونه عام به معنای پیشوای دینی به کار می‌رود.
به طور کلی روحانیت در میان مسلمین با دو چهره تجلی کرده است: 1ـ چهره‌ای پاک و صالح یعنی چهره‌ای ‌‌که در همه ادوار پاک زیسته است و اغلب با فساد و آلودگی و امتیاز‌طلبی که در عصر آن‌ها رواج داشته مبارزه کرده است.
چهره‌ای که دارای خدمات علمی و عملی ارزند‌ه‌ای در تاریخ و حافظه تاریخ مردم است.
2ـ چهره‌ای خودخواه و خودفروخته و دنیاپرست و ناصالح؛ این چهره با بهره‌مندی از علوم اسلامی و تظاهر به زهد و تقوا و افتخار مصاحبت با پیامبر (ص) از همان آغاز مورد سوءاستفاده قرار گرفت و ابوهریره‌ها حدیث جعلی ساختند و مقام و منصب‌ها یافتند و زاهد‌نمایان، دکان‌های تازه باز کردند.
متأسفانه در تاریخ روحانیت شیعه هم روحانیتی پدید آمد که بسیار شبیه به روحانیت مذاهب و ادیان دیگر شد و کم‌کم بسیاری از آلودگی‌های دستگاه‌های روحانی ادیان دیگر به مسلمانان نیز سرایت کرد.
عده‌ای در گوشه‌ای خزیدند و نماز و عبادت خدا و گفتن اذکار یا خواندن آیات قرآن را حرفه خود قرار دادند و به‌عنوان این که بندگان خدایند به هیچ‌گونه وظیفه و مسئولیت دیگری در امور اجتماعی مسلمانان تن در ندادند و خود را مستجاب‌الدعوه و گره‌گشای مشکلات مردم در درگاه خدا شمردند و عده‌ای برای رسیدن به دنیا و مناصب دنیوی اجیر صاحبان زر و زور شدند و خیانت‌های زیادی را در جامعه مسلمین به ظهور رساندند و حتی حکم قتل علمای بزرگی را به راحتی و به اسم اسلام و احکام‌الله صادر کردند.
ضربات این دسته از روحانیت، یعنی روحانیت ناآگاه یا آگاه وابسته به مراتب کاری‌تر از اغیار بود.
البته باید اذعان داشت که اگر عملاً کسانی از عنوان و مقام روحانی سوءاستفاده کرده و بدان رنگ شغل و حرفه داده‌اند، یا از این راه امتیازاتی کسب کرده‌اند آن هم به هر علتی که بوده باشد چه به خاطر رسوم و عادات عصری یا عوامل سیاست‌های داخلی و خارجی یا جهالت مردم و بی‌اطلاعی آن‌ها و یا ...
اما هیچ‌وقت و هیچ کجا و در هیچ منبعی نمی‌توان یافت که این انحراف و عملکرد این دسته از روحانیت مورد تأیید روحانیت اصیل و محققان با انصاف و مردم آگاه بوده باشد.
اما در میان همین روحانیت، علمای دین‌باور و روحانیت پاک و صالح تربیت شدند و صفوف خویش را از آن‌ها جدا کرده و تاریخ روحانیت شیعه مانند تاریخ روحانیت ادیان دیگر نشد که از طبقه خاصی تشکیل شده باشد.
در جامعه اسلامی هرگز کسی نتوانست راه کسب علم و دانش و ترقی در مراحل روحانی را بر روی مردم و بر خانواده‌های گمنام و فقیر و بی‌بضاعت ببندد بلکه برعکس بسیاری از بزرگان علم و دانش در ادوار مختلف تمدن اسلامی از خانواده‌های فقیر و گمنام برخاسته‌اند و تاریخ روحانیت اصیل را رقم زدند.
اما چهره اول روحانیت، یعنی روحانیت صالح و پاک و اصیل چهره‌ای است که در طول تاریخ در دو بُعد خدمات علمی و خدمات عملی وارد صحنه اجتماعی و سیاسی شده است.
روحانیون وابسته به دو صورت ظهور و بروز پیدا کرده‌اند 1ـ روحانیون آگاه وابسته 2ـ دوم روحانیون نا آگاه وابسته.
در قسمت روحانیت آگاه وابسته عناوینی که امام خمینی برای معرفی آن‌ها استفاده می‌کند و بر زبان می‌آورد.
عبارتند از: آخوند‌های حسود و دنیاگرای درباری، آخوند‌های جیره‌خوار تفرقه‌افکن، علمای مزوّر، وعاظ‌السلاطین، مفتی‌های خودفروخته، دین به دنیافروشان و معممین ساختگی، مقدس نما‌های واپس‌گر، روحانیون تحجرگرا.
و در قسمت روحانیت ناآگاه وابسته از عناوینی چون: بازی‌خوردگان غافل از سیاست، جهال به صورت عالم و معممین کج‌فهم و کج‌فکر استفاده شده است.
علمای آگاه وابسته کسانی هستند که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی فعالیت می‌کنند و در مسیری قرار دارند که پیامبر پسندانه نیست بلکه همیشه بر ضد و مخالفت با سنت رسول‌الله قدم بر‌می‌دارند.
امام می‌گویند: «روحانیون وابسته کم نبودند و نیستند، در حوزه‌های علمیه هستند افرادی که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی (ص) فعالیت دارند.
امروز عده‌ای چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می‌زنند که گویی وظیفه‌ای غیر از این ندارند.
خطر تحجرگرایان و مقدس‌نمایان احمق در حوزه‌های علمیه کم نیست.
طلاب عزیز لحظه‌ای از فکر این مارهای خوش‌خط و خال کوتاهی نکنند، این‌ها مروج اسلام آمریکایی و دشمن رسول‌الله هستند.
» امام خمینی برای بیشتر شناساندن ماهیت این تیپ «روحانیت آگاه وابسته» می‌گویند: «در شروع مبارزات اسلامی اگر می‌خواستی بگویی شاه خائن است، بلافاصله جواب می‌شنیدی که شاه شیعه است! عده‌ای مقدس‌نمای واپس‌گر همه چیز را حرام می‌دانستند و هیچ‌کس قدرت این را نداشت که در مقابل آن‌ها قد علم کند.
» امام خمینی این علمای آگاه وابسته را به ابوهریره‌ها و شریح قاضی‌ها تشبیه می‌کند و می‌گوید این روحانیت درباری و حاشیه‌نشین، این معممین ساختگی و روحانی‌نماها «این‌ها از فقهای اسلام نیستند و بسیاری از این‌ها را سازمان امنیت ایران معمم کرده تا دعا کنند.
» یا در جای دیگر می‌افزاید «آن فقیهی که وارد دستگاه ظلمه می‌گردد و از حاشیه‌نشینان دربارها می‌شود و از اوامرشان اطاعت می‌کند امین نیست و نمی‌تواند امانت‌دار الهی باشد.
خدا می‌داند که از صدر اسلام تاکنون از این علماء سوء چه مصیبت‌هایی بر اسلام وارد شده است؟ ابوهریره یکی از فقها است...
برای شکم یا بسط ریاست به این دستگاهها پیوسته‌اند.
» امام خمینی در لابلای سخنان به معرفی و شناساندن روحانیون ناآگاه وابسته می‌پردازد و به طلاب جوان هم توصیه می‌کند که مواظب باشند که «پرونده تفکر این گروه هم‌چنان باز است و شیوۀ مقدس مآبی و دین‌فروشی عوض شده است.
مقدس‌نماهای بی‌شعور تا دیروز می‌گفتند که دین از سیاست جدا است و مبارزه با شاه حرام اما امروزه می‌گویند مسئولین نظام کمونیست شده‌اند.
» امام خمینی دست به معرفی یک قشر دیگر از روحانیت می‌زند و می‌گوید: «افراد مهمل و بیکاره و تنبل و بی‌همتی را می‌بینید که فقط مسأله می‌گویند و دعا می‌کنند و کاری جز این از آن‌ها ساخته نیست.
» نتیجه این که، اولاً: ما مانند مسیحیت برای روحانی مقامی جدای از مقام بشری قایل نیستیم و ادعا نمی‌کنیم که عالم دینی و روحانی شیعه روحانی مسیحی است بلکه می‌گوییم عالم دینی و روحانی، انسانی کاملاً معمولی و مهذب شده است که در دین تخصص دارد و براساس آیۀ‌ «فاسئلوا اهل‌الذکر ان کنتم لاتعلمون» چون متخصص است و تهذیب نفس کرده است مردم باید در این تخصص همراه با تعهد به او مراجعه کنند.
روحانیون واسطه بین خدا و خلق نیستند که بهشت بفروشند و جهنم بخرند، بلکه آن‌ها واسطه بین ائمه و خلق هستند «وجعلنا بینهم و بین‌القری التی بارکنافیها، قری ظاهرۀ و قدرنا فیها السیر، سیروا فیها لیالی و ایاماً آمنین» آن‌ها (علما) از تعالیم ائمه استفاده کرده و تلاش می‌کنند که خلق را به آبادیهای نهایی و نفوس کامله ائمه طاهرین برسانند تا از برکات آن نفوس بهره‌مند گردند و به مقام قرب حقیقی برسند.
هم‌چنین این طبقه یک‌سره خوب و منزه نیستند بلکه این‌ها هم مثل سایر طبقات خوب و بد دارند و بدهای آن‌ها از همۀ بدها، فساد و ضررشان بیشتر است چنانچه خوب‌های آن‌ها از تمام خوب‌ها مفید‌تر‌ند.
(مقاله‌ گونه‌شناسی روحانیت و دیدگاه امام خمینی، رضا عیسی‌نیا، سایت پگاه حوزه به نشانی :www.
hawzah.
net)

منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 114

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.