تاریخ سند: 1 اردیبهشت 1346
بازجویی از آقای حسن فرزند مهدی شهرت حسینزاده موحد
متن سند:
تاریخ: 1 /2 /1346
بازجویی از آقای حسن فرزند مهدی شهرت حسینزاده موحد
س . هویت کامل خود را بیان نمایید.
ج . حسن فرزند مهدی شهرت حسینزاده موحد دارنده شناسنامه شماره 143 صادره از تهران متولد 1331 شغل دانشآموز کلاس سوم متوسطه دبیرستان امیرکبیر واقع در خیابان ناصرخسرو کوچه امام جمعه. محل سکونت شهباز جنوبی کوچه دبستان عاصمی کوچه فرعی پلاک 14 منزل پدرم که اجارهنشین است . مجرد مسلمان(شیعه اثنیعشری) فاقد سابقه محکومیت کیفری و بازداشت قبلی
س . پدر شما به چه شغلی اشتغال دارد و محل کارشان در کجاست.
ج . پدرم بلورفروش در تیمچه حاجبالدوله در سرپوشیده تیمچه معروف است.
س . در کدام یک از احزاب و دستجات سیاسی عضویت و فعالیت داشته و دارید.
ج . در هیچ یک از احزاب و دستجات سیاسی عضویت و فعالیت نداشته و ندارم.
س . در جمعیتها و دستجات مذهبی. هیئتها و انجمنها شرکت و فعالیت دارید یا خیر؟
ج . در هیئت انصارالحسین که به طور سیار در منازل افراد مختلف تشکیل میشود صبحهای جمعه شرکت میکنم. در هیئت محبانالحسین که آن هم به طور سیار تشکیل میشود شبهای چهارشنبه شرکت میکنم. مکتب حسین هم عصرهای جمعه که به طور سیار تشکیل میشود در جلسات آن شرکت میکنم.
س . گردانندگان این هیئتها چه کسانی هستند.
ج . گردانندگان آنها را به اسم نمیشناسم ولی اغلب کسبه بازار میباشند.
س . چه مدتی است در هیئت انصارالحسین شرکت مینمایید و با چه کسانی در این هیئت یا هیئتهای دیگر آشنایی پیدا کردید.
ج . قریب یک سال است که در هیئت انصارالحسین شرکت میکنم و آقای حاج آقا بزرگ میرخانی که دعای ندبه میخواند میشناسم. آقای حاج سیدرضا کلینی که جزء خوشآمدگوها میباشد و نظم
هیئت را برقرار میسازد. حسین آقا دلال که شهرتش را نمیدانم و مثل این که در کشبافی و وسایل خرازی دلالی مینماید. حاجآقا مصطفی میرخانی1 از دعا خوانان و گالش فروش در بازار جعفری میباشد.
س . از دانشآموزانی که در جلسات هیئت شرکت مینمایند و هم سن و سال شما هستند چه کسانی را میشناسید.
ج . 1. محمدصادق کاتوزیان دانش آموز دبیرستان علوی 2. علی توکلی دانشجو گویا در رشته اقتصاد درس میخواند 3. محمدرضا طباطبایی دانشآموز کلاس سوم دبیرستان امیرکبیر 4. حسین چاوشی دانشآموز کلاس سوم متوسطه دبیرستان امیرکبیر.
س . افرادی که از آنان نام بردید به غیر از هیئت در چه محلهای دیگری تشکیل جلسه میدهند.
ج . علی آقا توکلی را در مجالس جشن و سوگواری در مساجد مختلف میبینم. حسینآقا دلال را هم در مساجد دیدهام. کاتوزیان را هم در مساجد میبینم و دو همکلاس دیگرم را(طباطبایی و چاوشی) را هر وقت به مجالس میروم با خود میبرم.
س . از سربازان وظیفه با چه کسانی آشنایی دارید.
ج . هیچ یک از سربازان وظیفه را نمیشناسم.
س . خوانساری چیست و با وی از چه تاریخ و به چه مناسبتی آشنایی دارید.
ج . محمد خوانساری مثل اینکه در اداره مستشاری ارتش کار میکند و لباس سربازی میپوشد و او را در هیئتها و مجالس و مساجد دیدهام.
س . با این شخص از چه تاریخ و به چه مناسبتی آشنایی دارید.
ج . در حدود شش ماه قبل او را در هیئت محبان الحسین دیدم با وی از همانجا آشنا شدم.
س . امیر حسینی2 را از کجا میشناسید و با وی آشنایی دارید.
ج . سید محسن امیر حسینی را گاهی صبحهای جمعه در هیئت انصارالحسین میبینم و در سایر هیئتها کمتر شرکت میکند.
س . اخیراً کدام اعلامیههایی وسیله افرادی که ذکر نمودید در اختیار شما قرار گرفته و آن را مطالعه نمودهاید.
ج . هیچکدام از افرادی که نام بردم و یا میشناسم و یا افرادی که اصلاً آنها را نمیشناسم به من اعلامیه ندادهاند.
س . دو اعلامیه که در آن ذکر گردیده ملت ایران تشکیل مجلس مؤسسان را غیرقانونی اعلام میدارد و دست دیکتاتور از دخالت در امور مملکت کوتاه شود ارائه میگردد توضیح دهید این اعلامیهها را در چه تاریخ و به چه تعداد و نزد چه کسانی دیدهاید یا اخذ نمودهاید.
ج . اصلاً من این چنین کاغذهایی را ندیدهام و کسی هم برای توزیع از آنها به من نداده است.
س . افرادی که در جلسات مذهبی و یا غیر مذهبی شرکت دارند و اقداماتی از لحاظ پخش اعلامیهها یا بیان مطالب بر خلاف مصلحت مینمایند و شما آنان را میشناسید به نام معرفی نمایید.
ج . در جلساتی که من شرکت میکنم نه اعلامیه میآورند و نه کسی صحبت برخلاف مصلحت میکند و من اصلاً چنین افرادی را نمیشناسم.
س . اظهارات خود را به چه نحو گواهی مینمایید.
ج . اظهارات خود را با امضاء گواهی مینمایم.
توضیحات سند:
1. سید مصطفی میرخانی، فرزند سید ولىالله در سال 1318 ﻫ ش در تهران متولد شد. در بازار تهران به گالش فروشى اشتغال داشت و بعدها کارخانه کفش دهقان را تأسیس کرد. میرخانى با شرکت در هیئتهاى مذهبى از قبیل: انصارالحسین(ع) و مکتب قرآن و مداحى در این هیات مورد حساسیت ساواک قرار گرفت و در تاریخ 5 /10 /1343 به علت اظهار مطالب تحریکآمیز دستگیر و به قید تعهد آزاد شد. ولى مجددا در تاریخ 11 /8 /1346 به اتهام چاپ اعلامیه حضرت امام خمینى(ره) ـ عزائى بنام جشن ـ به همراه دو تن از دوستان، دستگیر و به 75 روز حبس تأدیبى محکوم شد. وی به علت شرکت در هیئت انصارالحسین(ع) تا سال 1354 تحت کنترل قرار داشت و در سال 1353 از افراد متعصب مذهبى و طرفدار امام خمینى(ره) معرفى شد. میرخانی پس از پیروزى انقلاب اسلامى در سال 1372 بازرس صندوق قرضالحسنه پیوند بود. وی در رمضان سال 1381 دارفانى را وداع گفت.
2. سیدمحسن امیرحسینى، فرزند اسدالله در سال 1302 هـ ش، در تهران متولد شد. نامبرده که کارمند راه آهن بود، فعالیتهاى سیاسى خود را از سال 1332 از منزل مرحوم آیتالله کاشانى شروع کرد و در سال 1334 جزو اولین کسانى بود که به عضویت جمعیت فدائیان اسلام درآمد. با بروز اختلاف میان فدائیان اسلام و مرحوم آیتالله کاشانى، به تبعیت از ایشان از همکارى با فدائیان اسلام استنکاف ورزید و در مجمع مسلمانان مجاهد تحت رهبرى شمس قناتآبادى عضویت یافت و پس از آن، به حزب زحمتکشان دکتر بقایى پیوست. سید محسن امیرحسینى در سال 1332 به علت توهین به مافوق در محل کار(راه آهن) به مدت سه ماه زندانى شد. در سال 1334 به اتهام همکارى با فدائیان اسلام به مدت 15 روز بازداشت گردید و در سال 1337 به علت پخش اعلامیه آیتالله کاشانى به مدت سه روز زندانى شد. وى در تاریخ 23 /2 /1343 به اتهام فعالیتهاى مضره دستگیر و به سه ماه حبس محکوم شد، اما تا آذرماه در زندان بود و پس از آزادى، مجدداً در تاریخ 12 /12 /43 دستگیر و به سه ماه حبس محکوم و در تاریخ 27 /3 /44 آزاد شد. آخرین دستگیرى وى در اردیبهشت سال 1346 بود که مدت یک سال را در زندان گذراند و در تاریخ 4 /2 /47 از زندان مرخص شد. نامه او و جمعى از زندانیان سیاسى زندان شماره 4 قصر در اسفند 1346 خطاب به کمیسیون حقوق بشر وابسته به سازمان ملل متحد در اعتراض به کشتار سیاهپوستان رودزیا توسط رژیم «یان اسمیت»، رژیم شاه را به وحشت انداخت. ساواک در نظریه خود وى را به این شرح معرفى کرده است: «این شخص در مبارزات سیاسى متهور و با شهامت، در دیانت متعصب، در دشمنى سرسخت، در دوستى پابرجا و داراى حافظه قوى، وضع مالى بد، داراى امانت و صداقت کافى، نسبت به شخص اول مملکت بدبین، داراى نفوذ قابل ملاحظه در بازار و بین طرفداران خمینى که اسرار و مطالب زیادى مىداند که شاید مدت ها وقت لازم باشد که بتوان به آن مطالب پى برد.»
منبع:
کتاب
شهید حاج حسن حسینزاده موحد به روایت اسناد ساواک صفحه 19