تاریخ سند: 10 مرداد 1357
موضوع: شیخ عبدالله نظرى خادمالشریعه فرزند عبدالنبى
متن سند:
از: 2 ﻫ 1 تاریخ گزارش : 10 /5 /2537[1357]13570510
به: 312 شماره: 2198 /2 ﻫ 1
موضوع: شیخ عبدالله نظرى خادمالشریعه فرزند عبدالنبى
پیرو 2183 /2 ﻫ 1 ـ 9 /5 /37
در تاریخ 30 /4 /37 نامبرده بالا در ساعت 1800 در مسجد رضاخان سارى به منبر رفته پیرامون فلسفه جهان اسلام و ضد اسلام سخنرانى و مردم را به همبستگى و اتحاد دعوت و اضافه مىکند اى مردم به جهان اسلام وفادار باشید و نگذارید که حکومت اسلامى از بین برود و حکومت یزید از اسلام نگهدارى نماید حکومت باید از جهان اسلام پیروى نماید نه این که از فلسفه خودساخته از حکومت، من خود از نزدیک شاهد واقعه قم و از بین رفتن تعدادى از طلاب علوم دینى و علماى بزرگ بودم این عده به خاطر این که مىگفتند باید حکومت از جهان اسلام پیروى نماید نه این که از فلسفه پوچ و گفتههاى دیگران به خاطر همین کلمه از بین رفتند و با این که در واقعه تبریز و جهرم و شهرهاى دیگر این مرز و بوم که جهان اسلام آنها را هدایت مىکند یک عده از این مردم در راه حق و حقیقت سخن مىگویند اینها ضد مملکت شناخته شدهاند و هر روز عدهاى از آنها در شکنجه قرار مىگیرند و حتى تعدادى از این مردم و از جان گذشته در راه استقلال اسلام کوشش مىنمایند. در مطبوعات به صورت خائن معرفى مىشوند من با صداى بلند مىگویم بروید در همه جا بگوئید در گوشهاى از مازندران در روز جمعه عبدالله نظرى به جاى سخنرانى درباره حضرت قائم براى مردم از شهداى اسلام و واقعه چند روز اخیر سخنرانى مىکرد. اى مردم جهان اسلام را تنها نگذارید و مانند گذشتگان در راه حق و حقیقت از جان گذشتگى نمایید. حتى اگر فرزند و مال و ناموس و جان خود را از دست دادید هیچوقت زیر بار بیگانه و یا حکومت ناقص نروید چون ما امام زمان را داریم و نباید از افکار پوچ و بىمعنى حمایت نمائیم هر چه بزرگان اسلام از جمله آیتالله گلپایگانى و پرچمدار اسلام حضرت آیتالله الموسوى خمینى گفتهاند باید پیروى کنیم از شما مردم حقشناس و اسلامى مخصوصاً طبقه دانشجو مىخواهم افرادى را که در راه حق و حقیقت جان خود را فدا مىنمایند حمایت نمایند.
در خاتمه سخنرانى وقتى که یاد شده از منبر پائین مىآمده مردم دست او را مىبوسیدند.
نظریه شنبه: خبر صحت دارد.
نظریه یکشنبه: با احتمال قوى خبر صحت دارد.
نظریه چهارشنبه: نظریه یکشنبه مورد تأیید است.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 05 صفحه 388