مطلق دانستن نظریه سید قطب
متن سند:
مطلق دانستن نظریه سید قطب
در فصل نخست و در معرفی تأثیرگذاران فکری به مهدی هاشمی، از نگرش تعقلی سید قطب و سران اخوانالمسلمین در برداشتهای قرآنی یاد کردیم. وی در اعتراف دیگری به تقلید از شیوه سید قطب، محمد قطب و دیگر نویسندگان، نحوه برداشت خود را از آیات ریشه در مطلق دانستن آرا واندیشههای سید قطب و نهضت اخوانالمسلمین در مسایل سیاسی و اجتماعی میداند. برای نشان دادن تلاش مهدی هاشمی در الگو قرار دادن و منتقل کردن الگوها و شیوههای استنباطی خاص خود به نسل جوان، به جلسهای از سلسله درسهای او اشاره میکنیم. در این جلسه درس از مطلق بودن نظریات سید قطب از دید مهدیهاشمی، پرده برداشته میشود. وی در جلسه پنجم کلاس «ضرورت صدور انقلاب» ضمن انتقاد از تفسیر آسمانی و ماورایی علما از آیات قرآنی و تک بُعدی بودن تفاسیر، به دید عرفانی ملاصدرا و امام خمینی(ره) نسبت به آیات قرآن اشاره میکند و به صراحت دید سید قطب را در مسایل سیاسی و اجتماعی دید نافذ و حق بر میشمارد که به وسیله آن میتوان کلام خدا را در ابعاد سیاسی و اجتماعی در جامعه عینیت بخشید وآیات قرآن را تفسیر کرد. وی در این کلاس میگوید:
«نظریه سید قطب هم یک مشخصه جالب دارد که قبلاً عرض کردیم که ایشان شاید به عنوان تنها مبنا و ملاک برای برداشتهای قرآنی دیدگاههای پیاده شدن اسلام یعنی اسلام را به عنوان یک نظریه قابل حاکمیت و قابل تحقق آن هم نه در یک بُعد تنگ بلکه در یک بُعد بینالملل و جهان دیده؛ یعنی معتقد است که امت واحده در کل جهان تشکیل بشود و تنها یک نظام، یک عقیده، یک پرچم و یک دولت جهانی، این عقیده سید قطب است و اخوان المسلمین هم که تقریباً میشود گفت که نوچههای فکری سید قطب بودند در آن بدو نشو و نمایشان همین تفکر برایشان حاکم بود. طرفدار حکومت اسلامی نه شرقی، نه غربی و پیاده شدن همه احکام اسلام و همه احکام قرآن در همه شئون بودند که این در تفاسیر موجود تقریباً شاید این تفسیر سید قطب یک تفسیر استثنایی از این زاویه باشد که در هر آیه وارد میشود گریز قضیه را به حاکمیت اسلام میزدند و طوری تحلیل میکند که یک نظریه ملایم با حاکمیت از آن در بیاید. نه یک نظریه که قابل پیاده شدن نباشد. حالا اگر در بعضی از احکام مثل بعضی آیاتی که داریم که امام امت هم در سخنرانی پریروزشان اگر یادتان باشد مثل الله نور السموات و الارض در اینکه آیات چگونه الله نور است یا هو الاول و الاخر، اول یعنی چه، آخر یعنی چه؟ چه گفتند که اینها اصلاً بشریت حتى متعمقین آخر زمان نمیفهمند یعنی چه که اول یعنی چه، آخر یعنی چه این درست استاینها آیاتی نیست که برای اجرا و تحقیق آمده باشد که بخواهد حکومت اسلامی تشکیل بدهد. اینها میشود گفت روابط قرآن است با همان قانونمندیهای غیبی با ماورای طبیعت. با جهانبینی که البته هر چه انسانها در نظام اسلامی در کشان برود بالاتر این معانی را بهتر میفهمند. خُب برای همین آیه ملاصدرا یک تفسیر مفصلی دارد، یک سری مسایلی فرموده ایشان، امام هم مسایلی فرمودند؛ منتهی در مسایل سیاسی و اجتماعی دید سید قطب یک دید نافذ و حقی است که باید از این دید قرآن را بررسی بکنیم.»
در جلسه دوم کلاس «تفسیر قرآن و شیوه برداشت» که در تاریخ 13 /8 /63 برگزار شده است، وی ضمن بیان دیدگاههای سید قطب به دو نکته اشاره میکند. نکاتی که انگیزه مطلق دانستن دیدگاههای سید قطب و گرایش به تعقل گرایی و نگرش سمبلیکی به آیات و قرآن را مشخصتر میکند. این نکته عبارت است از: آزادی برداشت از آیات قرآنی در منظر سید قطب و عطش به نوگرایی و تطبیق آیات قرآنی با مسایل سیاسی، اجتماعی روز به هر وسیله ممکن و ارائه تفسیر و تحلیل از آن:
«حالا استنتاجی که ایشان برای برداشت از قرآن دارند این است: میفرماید اولاً ما اگر خواستیم قرآن را تفسیر کنیم چون قرآن را در چنین جوی ایشان میخواهد تفسیر بکند. یک زمانی اصلاً قرآن نبوده، بعد قرآن آمده زمام رهبری [را] بدست گرفته و دو مرتبه قرآن از صحنه غایب شده؛ حالا در زمان غیبت قرآن از صحنه حاکمیت و زمان مظلومیت و محرومیت قرآن چگونه باید قرآن را تفسیر کنیم؟ اولاً ما باید طوری قرآن را تفسیر بکنیم که بتواند رهبری کننده بشریت و انسان و تاریخ و جهان باشد. آقای سید قطب دقیقاً مشخص نمیکند چگونه تفسیر کنیم که رهبری جامعه و تاریخ و انسان و بشریت را به عهده بگیرد. اما این را به عهده هر مفسری میگذارد. هر مفسری که با شعور آگاه خودش در این جهان زندگی میکند.»
منبع:
کتاب
بنبست - جلد اول / مهدی هاشمی ریشههای انحراف صفحه 119