گزارش بازجوئی
متن سند:
الف ـ مشخصات متهم :
عبدالرحیم ربانی شیرازی فرزند بمانعلی شماره شناسنامه 22992 صادره از
شیراز متولد 1301 محل تولد شیراز، شغل مدرس واعظ، متاهل مسلمان، شیعه
اثنی عشری، تبعه دولت شاهنشاهی ایران، ساکن قم، کوچه حاج محمد علی سقا،
پلاک 35.
ب ـ موضوع اتهام :
اقدام علیه امنیت کشور
پ ـ سابقه :
نامبرده بالا یکی از روحانیون افراطی و ناراحت و مخالف دولت و از طرفداران
سرسخت خمینی میباشد که فعالیتهای مضره خود را از سال 41 با تحریک طلاب
علوم دینی و همچنین تشکیل جلساتی با شرکت عده ای از متعصبین مذهبی و
همکفرانش شروع و اقداماتی علیه مصالح عمومی کشور انجام داده است یاد شده
به علل مختلف از جمله تشکیل مجالس علیه دولت و تحریک طلاب طرفدار
خمینی و تهیه و توزیع اعلامیه های مضره مبنی بر تقبیح از عمل دولت و مخالفت
با جشنهای دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی ایران تا کنون چهار بار دستگیر و
بازداشت گردیده و یکبار نیز بدو سال حبس محکوم لیکن مورد عفو ملوکانه
واقع در زندان مرخص گردیده است.
ت ـ گردش کار :
بدنبال کشف یک گروه خرابکار و برانداز بنام گروه ابوذر در شهرستان نهاوند که
اعضاء آن در سال 51 مبادرت به قتل یکی از ثروتمندان شهرستان نهاوند بنام
دوخا محمود بمنظور سرقت پول وی جهت تهیه اسلحه و مواد منفجره و همچنین
شناسائی مراکز حساس برای خرابکاری و آتش زدن سینماها و ماشینهای
ژاندارمری و ادارات دولتی و منفجر کردن سازمان زنان نهاوند و تهیه مواد
منفجره و مطالعه کتب و اعلامیه های مضره نموده و نیز چند تن از اعضاء این گروه
از جمله ولی اله سیف1 و عباداله خدا رحمی و محمد طالبیان بمنظور اخذ کمک
مالی و تهیه اسلحه به قم مسافرت و با بعضی از روحانیون افراطی از جمله
عبدالرحیم ربانی شیرازی و محمدرضا بیک یزدی معروف به فاکر خراسانی
تماس حاصل و در این زمینه مذاکره و بموازات این اقدامات نیز سه تن از اعضاء
فعال گروه باسامی عباداله خدا رحمی و ولی اله سیف و حجت اله عبدلی بنا به
تصویب کادر مرکزی گروه جهت تهیه و ربودن اسلحه از پاسبانان گشت که قبلاً
مورد شناسائی واقع شده بودند بشهرستان قم مسافرت و در ساعت 12 شب
25 /4 /52 یکنفر پاسبان گشت را مورد حمله قرار داده و پس از وارد نمودن 18
ضربه کارد بوی و بقتل رساندن او یک قبضه سلاح کمری پاسبان مزبور را نیز
ربوده و مبادرت بفرار مینمایند که در نتیجه توسط سایر مامورین گشتی محاصره
و یادشدگان توسط سلاح ربوده شده مبادرت به تیر اندازی بسوی مامورین
مینمایند که در اثر تیر اندازی دو نفر پاسبان دیگر هم از ناحیه شکم و پا بسختی
مجروح و ضاربین نیز دستگیر میشوند که بدنبال تحقیقات از آنان کلیه افراد گروه
مزبور و همچنین یاد شده بالا (عبدالرحیم ربانی شیرازی) که با گروه موصوف
ارتباط داشته و ضمنا گزارشاتی واصل شده بود که مشارالیه مبالغی به
خانواده های زندانیان ضد امنیتی
کمک نموده است دستگیر و در بازرسی از محل سکونت مشارالیه مدارک
مضره ای طبق صورتجلسه پیوست کشف و ضبط گردیده که در نتیجه نامبرده با
قرار تامین مورخ 28 /4 /52 بازپرسی شعبه دادستانی ارتش بازداشت و قرار
صادره برویت وی رسیده و نسبت بآن اعتراضی ننموده است.
ث ـ خلاصه اظهارات متهم :
در تحقیقاتیکه از نامبرده بالا بعمل آمده مشارالیه ضمن اعتراف به ارتباط و
تماس خود با افراد گروه مزبور از جمله ولی اله سیف و عباداله خدارحمی1 اظهار
داشته حدود یکسال قبل ولی اله سیف بقم بملاقات وی آمده و اظهار نموده که
میخواهد طلبه شود که مشارالیه به ولی اله سیف گفته بهتر است دوره دبیرستان را
به پایان برساند و سپس در رشته علوم دینی وارد شود، ربانی اضافه کرده پس از
چندی مجددا ولی اله سیف با یکنفر دیگر که بعد متوجه میشود عباداله خدا
رحمی بوده بقم نزد وی آمده و پیرامون انجام فعالیتهای پنهانی و چریکی و
تخریبی و همچنین در خواست کمک با او در منزلش بحث و گفتگو کرده اند که
وی آنها را از اینگونه فعالیتها بر حذر داشته و اظهار نموده اسلام با این قبیل
اقدامات موافق نبوده و آنرا حرام میداند و سپس به نصیحت آنان پرداخته و
عواقب وخیم این فعالیتها را برای آنها تشریح کرده است.
مشارالیه در مورد
اعلامیه ها و شعارهای مضره ای که در بازرسی از منزلش بدست آمده اظهار
نموده که اعلامیه های مزبور مربوط به سالهای گذشته است و در مورد شعارهای
مضره نیز افزوده که این شعارها متعلق به وی نبوده بلکه احتمالاً همراه کتبی که
متعلق به مجمع جوانان اسلامی قم که پسرش محمد
مهدی ربانی (مشارالیه باتهام فعالیت های مضره دستگیر و در حال حاضر در
بازداشت بسر میبرد) باتفاق عده ای از جوانان قم آنرا اداره میکرده اند و اکنون
تعطیل شده است بوده که بطور امانت در منزل وی نگهداری میشده است.
یاد شده بالا در مورد اینکه بچه علت پس از تماس با این افراد و صحبت پیرامون
فعالیتهای خرابکارانه و چریکی مقامات امنیتی را در جریان قرار نداده است
اظهار داشته با توجه به شرایط کنونی چنانچه چنین عملی را انجام میداده است
افراد حوزه علمیه قم ویرا مامور قلمداد مینموده و آبروی او را میبرده اند.
ضمنا
مشارالیه اضافه کرده که با صدرالدین حائری (یکی از روحانیون افراطی و
مخالف دولت مقیم شیراز) از کوچکی دوست بوده و هر بار که حائری بقم
مسافرت میکرده روی سابقه دوستی که با وی داشته بمنزل او نیز میآمده است و
در سال گذشته نیز که بقم آمده بود مشارالیه را در منزلش ملاقات و در خواست
نموده که چون سرپرستان دو خانواده سادات از زندانیان ضد امنیتی در زندان
بسر میبردند مبلغی بعنوان کمک به آنها پرداخت نماید که مشارالیه نیز سیصد
تومان از سهم سادات را جهت کمک به خانواده مزبور به حائری داده است.
نظریه :
با توجه بمحتویات پرونده و تحقیقات انجام شده نامبرده بالا یکی از روحانیون
بسیار ناراحت و مخالف دولت میباشد که ارتباط و تماسش با افراد فعال گروه
ابوذر و همچنین بحث و مذاکره پیرامون فعالیتهای پنهانی و چریکی و کمک به
خانواده های زندانیان ضد امنیتی محرز و مسلم بوده و در مورد روشن
کردن وضعیت اعلامیه ها و شعارهای مضره مکشوفه از منزلش نیز از ابراز حقایق
خودداری کرده و بعلت تعصبات شدید مذهبی و اینکه قلبا موافق فعالیتهای
مضره گروه مذکور بوده بهمین دلیل از مطلع بودن دستگاههای امنیتی در زمینه
فعالیتهای این افراد خودداری نموده که این مورد دال بر همفکری یاد شده با افراد
گروه مزبور میباشد.
اینک که پرونده اتهامی مشارالیه تکمیل گردیده است در
صورت تصویب جهت هر گونه اقدام قانونی باداره دادرسی نیروهای مسلح
شاهنشاهی احاله گردد.
بازجوئی متخصص کوچصفهانی 20 /6 /52
مجتبوی 20 /6 /52
توضیحات سند:
1ـ ولی اللّه سیف فرزند محمود
در سال 1333 ش در نهاوند
متولد شد.
وی یکی از اعضای
مرکزی گروه ابوذر در نهاوند
بود که توسط ساواک دستگیر و
به اعدام محکوم شد.
در گزارش
ساواک آمده است: «متعاقب
اقدامات اولیه دو نفر از
خرابکاران باسامی حجت اللّه
عبدلی و ولی اللّه سیف در
بازجویی های انجام شده،
موضوع قتل پاسبان و سرقت
اسلحه وی همچنین استفاده از
اسلحه مذکور و مضروب نمودن
دو نفر پاسبان دیگر، اقرار و
اعتراف نمودند که رهبر این
گروه عباداللّه خدا رحمی بوده،
ضمنا ولی اللّه سیف در اعترافات
خود عنوان نموده که با
عبدالرحیم ربانی شیرازی در
تماس بوده».
شهید ولی اللّه سیف
در قسمتی از وصیت نامه خود
که ساعاتی قبل از اجرای حکم
در مورخه 30 /11 /52 نگاشته
است چنین آورده: «پدر عزیز و
مهربانم چند ساعتی دیگر باقی
نمانده که عهدی را که با خدا
بسته بوده به آن وفا کنم.
باور
کنید الان بهترین لحظات زندگیم
در دنیا می باشد زیرا که اندکی
بعد در مقابل خدای خود قرار
می گیرم و خوشحالیم از
اینجاست که خدا فرموده که ما
اراده کردیم که که مستضعفین را
وارثین و ائمه زمین قرار دهیم.
(اسناد ساواک)
1ـ عباداللّه خدا رحمی فرزند
فرج اللّه در سال 1328 ش در
نهاوند متولد شد.
وی یکی از
اعضای مرکزی گروه ابوذر در
نهاوند بود که توسط ساواک
دستگیر و به اعدام محکوم شد.
ساواک وی را محصل سال ششم
طبیعی دبیرستان ابن سینای
نهاوندی معرفی و در گزارش
خود چنین آورده است:
«به دنبال کشف یک گروه
خرابکار و برانداز به نام گروه
ابوذر در شهرستان نهاوند که
اعضاء آن در سال 51 مبادرت
به قتل یکی از ثروتمندان
نهاوند به نام دوخا محمود به
منظور سرقت پول وی جهت
تهیه اسلحه و مواد منفجره و
همچنین شناسایی مراکز حساس
برای خرابکاری و آتش زدن
سینماها و ماشینهای ژاندارمری
و ادارات دولتی و منفجر کردن
سازمان زنان نهاوند و تهیه
مواد منفجره و مطالعه کتب و
اعلامیه های مضره نموده و به
موازات این اقدامات نیز سه تن
از اعضاء فعال گروه باسامی
عباداللّه خدا رحمی و ولی اللّه
سیف و حجت اللّه عبدلی بنا به
تصویب کادر مرکزی به منظور
ربودن و تهیه اسلحه از پاسبان
گشت که قبلاً مورد شناسایی
واقع شده بودند به شهرستان قم
مسافرت و در ساعت 12 شب
25 /4 /52 یک نفر پاسبان
گشت را مورد حمله قرار داده و
پس از وارد نمودن 18 ضربه
کارد به وی و به قتل رسانیدن او
یک قضیه سلاح کمری پاسبان
مزبور را ربوده و مبادرت به
فرار می نمایند که در نتیجه
توسط سایر مامورین گشتی
محاصره و عباداللّه خدا رحمی
توسط سلاح کمری ربوده
شده مبادرت به تیر اندازی به
سوی مامورین می نمایند که در
اثر تیراندازی دو نفر پاسبان
دیگر و همچنین خدا رحمی و
سیف از ناحیه شکم و پا بسختی
مجروح و ضاربین نیز دستگیر
می شوند.
لذا با توجه به اینکه
یاد شده بالا (عباداللّه خدا
رحمی) در جریان قتل پاسبان
مورد بحث و تیراندازی به سوی
مامورین و مجروح نمودن آنان
دخالت مستقیم داشته با قرار
تامین مورخ 17 /5 /52
بازپرسی شعبه 12 دادستانی
ارتش بازداشت و در بیمارستان
شهربانی کل کشور بستری
می باشد.
» خدا رحمی بنا به حکم
عمال رژیم در مورخه
30 /11 /52 اعدام شد.
اسناد ساواک
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی به روایت اسناد ساواک صفحه 327