تاریخ سند: 5 آذر 1357
روز جاری کلیه دانشکدههای دانشگاه فردوسی باز ولی هیچگونه کلاسی تشکیل نگردیده و استادان و دانشجویان در دانشکده حضور نیافتند
متن سند:
شماره: 1 /2 /25 /542 تاریخ:5 /9 /1357
روز جاری کلیه دانشکدههای دانشگاه فردوسی باز ولی هیچگونه کلاسی تشکیل نگردیده و استادان و دانشجویان در دانشکده حضور نیافتند. در مراکز پزشکی نیز پزشکان و کادر اداری حضور نیافته و بیماری ویزیت و پذیرفته نشده.
از ساعت 0930 تعدادی حدود 50 هزار نفر از طبقات مختلف مردم که اکثر دانشآموز، دانشجو، کسبه، کشاورز، کارگر و کارمند دولت و تعدادی از آنان از روستاهای شاندیز، طرقبه، ابرده نیز بودهاند در مقابل منزل آیتالله شیرازی اجتماع و پس از آن در حالی که حدود 100 نفر از روحانیون و طلاب منجمله آیتالله مرعشی، آیتالله قمی، مهدی نوغانی، شیخ شمس و شیخ علی تهرانی، پسران آیتالله شیرازی، سیدعبدالحسین شیرازی، شیخ طبسی آنان را همراهی و در خیابانهای شهر مبادرت به راهپیمائی نموده و در مسیر تعداد دیگری از افراد و زنان نیز به آنان پیوسته و جمعیتی را حدود یکصدوپنجاه هزار نفر تشکیل داده و ضمن حمل پلاکاردها و عکسهایی از خمینی و شریعتی و عده دیگری از به اصطلاح شهدا و مبارزین در فواصل مختلف به وسیله دکتر روحانی و شیخ صفائی که رهبری تظاهرکنندگان را به عهده داشتند شعارهای اسلامی استقلال، آزادی، خمینی رهبر ماست، در طول مسیر نام خیابان پهلوی را به خیابان خمینی تغییر دادهاند و سپس در مقابل موزه، شیخ طبسی درباره کشتار اخیر دولت و اهانت به بارگاه امام هشتم سخنرانیهایی ایراد و پس از آن سیدعبدالکریم هاشمینژاد درباره کشتار دولت و اینکه آقای نخستوزیر هر لحظه یک دستوری میدهد و یا اینکه آقای استاندار خراسان از جریان تیراندازی در حرم عذرخواهی نموده است این یک نوع سیاست میباشد و سپس درباره ولیان1 و هویدا2 و دزدیهایی که انجام دادهاند سخنرانی خود را پایان و سپس متفرق شدهاند. در تمام این مدت مأمورین مربوطه مراقب اوضاع بوده اتفاق سوئی رخ نداده است.
سرهنگ نوروزی
استوار غنیآبادی از اطلاعات شهربانی
اقدام شده است.
توضیحات سند:
1. عبدالعظیم ولیان، فرزند «بابا» در سال 1303 ﻫ ش در تهران متولد شد. وی از جمله عناصر محوری در کابینه امیرعباس هویدا و صاحب نقش در اجرای اصلاحات ارضی در دوران وزارت و از عوامل اصلی تخریب اطراف حرم مطهر امام رضا(ع) در مشهد در سمت استاندار خراسان بود. بعد از ورود به ارتش، دوره افسری را در دانشکده افسری در مهرماه 1326 به پایان برد و برای آموزش دوره رستهای به دانشکده توپخانه آمریکا اعزام شد و بعد از پایان دوره، در سال 1335 برای گذراندن دوره عالی رستهی توپخانه مجدداً به آمریکا رفت و در سال 1341 دوره مذکور را پشت سر گذارد. او در کنار آموزشهای نظامی توپخانهای موفق شد لیسانس خود را در رشته علوم سیاسی در دانشکده حقوق دانشگاه تهران اخذ کند. وی در یگانهای لشگری و در ارتش سمتهایی همچون فرماندهی واحدهای توپخانه، حد معاونت گردان، بازرسی نظامی لشکر 5، آجودان فرماندهی سپاه 5 جنوب و ریاست شعبه قوانین اداره یکم ستاد بزرگ ارتشتاران به خدمت پرداخت. ولیان به عنوان وزیر اصلاحات ارضی و پس از اعلام ختم اصلاحات ارضی و انحلال وزارتخانه مزبور به عنوان وزیر تعاون و امور روستایی در کابینه حضور داشت. دوستی و رابطه او با ساواک موجب شده بود تا پس از انتصاب به مقام وزارت، برخی از مقامات ساواک و در رأس آن نصیری به او تبریک بگویند. در دوره وزارت متناسب با اشتغال در امر اصلاحات ارضی علاوه بر عضویت در دفتر سیاسی حزب ایراننوین در راس کمیته کشاورزی آن حزب نیز قرار داشت و به مقام آجودان کشوری شاه هم رسید.
ولیان در دوره وزارت به عنوان عنصری فریبکار، دروغگو، فحاش، مالاندوز و اختلاسکننده معرفی شده است. وی در سال 1373 در آمریکا درگذشت.
ر. ک: رجال عصر پهلوی، به روایت اسناد ساواک، عبدالعظیم ولیان، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379
2. امیرعباس هویدا، فرزند حبیبالله (عینالملک) در سال 1298 ﻫ ش متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در مدرسه فرانسوی بیروت به پایان رساند و سپس به بلژیک رفت و در دانشگاه آزاد بروکسل در رشته علوم سیاسی و اقتصاد درس خواند. در سال 1321 به ایران برگشت و به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. در سال 1324 در اولین مأموریت سیاسی خارج از کشور، به پاریس رفت و با حسنعلی منصور آشنا شد. در سال 1329 عبدالله انتظام به وزارت خارجه رسید و هویدا را به ریاست دفتر خود انتخاب کرد. در مهر ماه 1330 هویدا به پیشنهاد کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد به مدت 5 سال مأمور خدمت در این سازمان شد. در سال 1335 با درخواست منصور که سفیر ایران در آنکارا بود به عنوان رایزن سفارت ایران در ترکیه انتخاب شد. در سال 1336 عبدالله انتظام مدیر عامل شرکت ملی نفت شد و هویدا را به عضویت هیئت مدیره شرکت نفت انتخاب کرد. هویدا در اوایل سال 1340 در زمرۀ موسسان کانون مترقی به ریاست یار دیرین خود حسنعلی منصور درآمد. وی در سال 1342 در کابینه حسنعلی منصور به سمت وزارت دارائی برگزیده شد و به مدت پانزده ماه در این مقام بود تا اینکه منصور کشته شد. شاه برای جلب رضایت آمریکائیان، یکی از همکاران نزدیک منصور را به جانشینی او انتخاب کرد و او امیر عباس هویدا، کاملاً مطیع شاه بود و همان اعضأ کابینه منصور را در کابینه خود ابقا کرد. در فروردین سال 1346 امام خمینی (ره) از نجف نامه مفصلی به هویدا نوشت و وضعیت کشور و حضور بیگانگان به ویژه امریکا را گوشزد نمود. اما نامه امام بیجواب ماند ولی مسائلی را که امام بیان کرده بودند دهان به دهان در میان مردم پخش شد و زمینه حرکتهایی که در سالهای دهۀ 50 شکل گرفت را فراهم کرد. هویدا در سه بخش مهم سیاست خارجی، امور اقتصادی و مسائل نظامی مسلوب الاختیار بود و فقط در صحنه سیاست داخلی و حضور در نمایشهای انتخاباتی حضور داشت. هویدا رهبری حزب ایران نوین را به عهده داشت و دکتر کلالی را به مقام دبیر کلی حزب تعیین کرد. دکتر کلالی حزب را به صورت احزاب چپ سازماندهی کرد و آن را گسترش داد و به کانون قدرت مستقلی تبدیل کرده کمکم شاه را به وحشت انداخت و خود هویدا دبیر کلی را به عهده گرفت و کنگره بزرگ حزبی را در دیماه 1353 با دعوت از نمایندگان احزاب بزرگ جهان تشکیل داد. شاه در سال 1353 تشکیل حزب رستاخیز را اعلام و هویدا را به دبیر کلی حزب معرفی کرده و کم کم ستارۀ بخت هویدا پس از 12 سال افول کرد و شاه به هویدا تکلیف کرد استعفا دهد و او را به عنوان وزیر دربار به جای علم که در بستر بیماری بود، انتخاب کرد. ازهاری نخست وزیر وقت، هویدا را مقصر همۀ فجایع کشور معرفی کرد و به ظاهر او را بازداشت کرد تا اینکه در روز 22 بهمن به دست نیروهای انقلاب افتاد و پس از یک محاکمه در روز شنبه 18 فروردین 1358 هویدا اعدام شد. هویدا در یک خانوادۀ بهائی به دنیا آمد و پدرش جزء مبلغان و داعیان فرقۀ ضالۀ بهائیت به شمار میرفت. هرچند که هویدا میخواست به ظاهر بهائی قلمداد نشود اما ارتباط او با افراد فرقه بهائیت قطعی بود. در مدتی که مأمور کمیساریای عالی پناهندگان بود با سازمانهای فراماسونری ارتباط برقرار کرد و یکی از اعضاء برجستۀ فراماسونری در اروپا و استاد اعظم لژ بزرگ ملی فرانسه بود.
ر.ک: رجال عصر پهلوی، امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک، 2 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 18 صفحه 29