تاریخ سند: 16 شهریور 1343
متن سند:
شماره : 12924 /20 الف
برابر اطلاع ساعت 0900 روز 13 /6 /43 جلسه روضه خوانی در منزل
آقای انصاری واقع در خیابان ایرانشهر کوچه انصاری با شرکت آقایان شیخ علی
زنگنه.
رنجبر، شیخ عبدالحسین هدایتی.
سید ناصر مهدوی مشهور بجزایری.
کارمند وزارت دادگستری.
شیخ عزیزاللّه حسین دبیر معمم وزارت فرهنگ.
شیخ
جواد رضائی.
شیخ علی زنگنه.
شیخ محمد زنگنه.
شیخ شریفی و عده ای دیگر از آنها
تشکیل و بطور خصوصی در
اوضاع عراق صحبت
میکردند.
آقای سید ناصر
مهدوی گفت من در عراق زیاد
بوده ام با تماسهائیکه دارم
خونریزیهای زیاد مردم
بیچاره عراق را تهدید میکند.
شیخ رنجبر گفت منزل آقای
فلسفی واعظ بودم که
تلگرافات زیادی از عراق
بایشان شده و همچنین در
منزل ایشان شنیدم.
آیت الله
خمینی تلگرافی به آقای
فلسفی کرده و گفته است در
وضع فعلی نباید سکوت
اختیار کنند و حقایق اوضاع
را بالصراحه باید در بالای منابر به مردم گفت و به آنها گوشزد کرد.
سپس اضافه
نمود شنیده ام پسر آقای میلانی1 که از عراق به ایران و برای ملاقات پدرش
بمشهد رفته بود با فلسفی ملاقات کرده معلوم نیست که چه خبرهائی است وی
اظهار نمود که من به آقای فلسفی معتقد نیستم ایشان در این چند سال چندین
دفعه تغییر رنگ داده است چطور نمیتواند در تهران بمنبر برود خلاصه ایشان
بازیگرند سایر رفقا وعاظ ما خیلی ساده فکر میکنند.
آقای شیخ محمدعلی انصاری گفت این روزها جنگ سنی و شیعه زیاد پیش
آمده است و در منزل آقای علی اکبر تشبد1 و آیت الله حاج میرزا خلیل کمره ای2
بودم از طرف عمر فاروق عالم سنی مقیم مهاباد که دو نامه برای آقایان فوق آمده
است و عمر فاروق نوشته است که طبق اطلاعاتیکه بما رسیده وعاظ شیعه
حملات زیادی بخلفاء ما در بالای منبر علنی میکنند و ما نامه هائی برای علماء
الازهر مصر نوشته ایم و گفته ایم شما ارفاق زیادی نسبت بعالم تشیع کرده اید در
ایران بالای منابر بما فحش و ناسزا میگویند چنانچه دست از این فحش ها
برندارند تدریس فقه مذهب جعفری هم از برنامه دروس دانشگاه الازهر برداشته
خواهد شد.
اکنون آقای تشبد در جواب این نامه.
نامه ای برای عمر فاروق تهیه
کرده و همین امروز میفرستد.
سید مصطفی بنی طبا گفت شنیده ام که آقای دستغیب را مجددا از شیراز گرفته اند
و به تهران آورده اند جلسه در ساعت 1200 خاتمه یافت.
گیرندگان : اداره کل سوم بخش 321
این فتوکپی در پرونده خمینی بایگانی شود.
23 /6 صابری
در پرونده شیخ محمدعلی انصاری بایگانی است.
در پرونده های نامبردگان بایگانی شود.
صابری 16 /6
توضیحات سند:
1ـ آیت الله سید نورالدین
میلانی فرزند آیت الله
سیدمحمدهادی میلانی در 14
شوال 1336 ق در نجف متولد
شد.
وی در سال 1355 ق به
کربلا رفت.
و در سال (1353
ش) به ایران عزیمت نموده و در
شهرری ساکن گردید.
ایشان
ادبیات فارسی و خط را در
مکتب خانه شیخ علی اکبر فرا
گرفت سپس علوم دینی را از
محضر آیات عظام سید
زین العابدین کاشانی، حاج
حسن طباطبائی قمی، شیخ
محمدعلی اردبیلی، میرزا غلام
حسین تبریزی، شیخ محمدعلی
بروجردی، سید ابوالقاسم خوئی
و پدرش آموخت.
وی در سال
(1334 ش) پس از هجرت
پدرش به مشهد مقدس امامت
جماعت حرم مطهر حضرت
سیدالشهداء را عهده دار شد و
به تعلیم و تبلیغ دین پرداخت.
(گنجینه دانشمندان، محمد
شریف رازی)
1ـ علی اکبر تشبد در سال
1273 ش متولد شد و به
تحصیل علوم دینی پراخت.
وی
از سال 1300 ش خدمات
دولتی خود را با شغل منشی گری
شعبه اول محکمه عالی استیناف
تهران آغاز نمود.
در سال
1320 ش وارد خدمات
مطبوعاتی شد.
وی صاحب
امتیاز مجله تاریخ اسلام بود.
و
صاحب تألیفاتی همچون قیام
سادات علوی، قهرمان اسلام و
اولین امارت شیعه در 4 جلد
می باشد.
(چهره مطبوعات
معاصر سال 51، تاریخ اسلام
شماره 14 سال 1345)
3ـ حاج میرزا خلیل کمره ای
فرزند ابوطالب کمره ای در سال
1317 ق در کمره از توابع اراک
به دنیا آمد.
پس از تحصیل علوم
ابتدائی در زادگاه خود به
خوانسار عزیمت نمود و از
محضر آخوند ملا محمد
بیدهندی بهره مند شد.
پس از آن
از محضر سید اکبر بیدهندی و
سید احمد جاده ای استفاده نمود
و پس از آن برای تحصیل علوم
عالیه عازم اراک شد و از
محضر آیت الله حاج شیخ
عبدالکریم حائری بهره برد.
وی
در سال 1340 ق در قم ساکن
گردید و فلسفه و حکمت را نزد
میرزا علی اکبر یزدی آموخت و
در سال 1354 ق در رابطه با
غائله کشف حجاب به دستور
رضاخان دستگیر و راهی تهران
شد و پس از یک ماه زندان به
قید عدم خروج از تهران آزاد
گردید.
وی در سال 1371 ق در
کراچی به ریاست «کنفرانس
عالم اسلامی» انتخاب گردید و
در سالهای 1379 ق و 1380
اصفهانی، بروجردی، محقق
داماد و پدر گرامیش بهره مند
شد و فعالیت سیاسی خود را
همراه با نهضت انقلابی پدرش
آغاز کرد و در 13 آبان 1342
دستگیر و پس از 57 روز
اسارت در زندان قزل قلعه آزاد
و به قم بازگشت.
اما پنج روز
بعد مجددا دستگیر و به ترکیه
تبعید شد و از آنجا نیز به همراه
امام به عراق تبعید گردید.
ایشان در سال 1348 ش در
عراق بازداشت و مستقیما به کاخ
ریاست جمهوری عراق منتقل
شد.
احمد حسن البکر رئیس
جمهور عراق به وی پیشنهاد
کرد با رژیم عراق همکاری کند
وی این پیشنهاد را نپذیرفت.
وی پس از 10 سال تدریس در
نجف اشرف در یکم آبان ماه
1356 به طور مشکوکی
درگذشت.
کیهان ش 11607 سال 61؛
اطلاعات هفتگی 2112 سال
61
منبع:
کتاب
قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 6 صفحه 307