تاریخ سند: 10 مهر 1351
موضوع : سخنرانی سید فخرالدین حجازی پیرو 2074/20 و ـ 10/7/51
متن سند:
به : 20 ه12
از : 20 و شماره : 2076 /20 و
نامبرده بالا از ساعت 30:20 روز 10 /7 /51 در منزل احمد محمودزاده در
حضور عده ای در حدود 600 تن سخنرانی و ضمن صحبت درباره اقسام
حکومت ها اظهار داشت امروز روزگار پیکار اندیشه هاست.
شما به هر طرف که
بنگرید مطبوعات فاسد، رادیو و تلویزیون فاسد می بینید که مغز مردم را منحرف
و تسلیم می نماید و البته وقتی مغز مردم را قبضه کردند کارشان را که اربابان
استعمار به آنها یاد داده اند عملی می سازند.
آقایان چند نوع حکومت داریم اول حکومت دیکتاتوری، در این نوع حکومت
همه چیز در دست یک نفر است و مردم حق چون و چرا ندارند و امر امر حاکم
است چه درست باشد چه غلط.
دوم حکومت استبدادی، این نوع حکومت بی نهایت خطرناک تر از حکومت
دیکتاتوری است مثل حکومتهای رم قدیم ـ تزار ـ کنستانتین و حکومت خسرو
پرویز در ایران و غیره در این حکومت هر کسی را بخواهند می کشند هر چه قدر
شراب بخواهند می خورند و هر چقدر بخواهند شهوترانی می کنند و هر چقدر
بخواهند ظلم و ستم نسبت به مردم روا می دارند و غیره و البته اشخاصی مثل
لنین،1 استالین،2 موسولینی، طرفدار این نوع حکومت بودند.
سوم حکومت
اسکراس یعنی عده ای اشراف و اشراف زاده بر مردم حکومت می کنند مثل اشراف
قریش که غرق در شهوت و فساد بودند در این نوع حکومت می گویند چون
اسلاف ما پادشاه بودند ما هم باید پادشاه باشیم و بر دوش مردم سوار شویم این
طرز فکر نشان می دهد که سلطنت موروثی است و این ننگین ترین حکومت
است.
اما قرآن قانونی آورد که با همه رویه ها مخالفت کرد.
امروز در روزنامه خواندم که نوشته بود همه میلیونرهای آمریکایی طرفدار
نیکسون رئیس جمهوری آمریکا هستند پس می بینید که این حکومت ننگین و
سایر حکومتهای شرق و غرب برای کشاورزان و زحمتکشان و محصلین ما هیچ
ارزشی قائل نیستند چرا برای اینکه قدرت، دلار، طلا و همه چیز دست آنهاست
در همین انگلستان ننگین وقتی کسی پولش بالا رفت جز دسته لردها می شود و
همین اشخاص بر دوش محصلین و کشاورزان سوار می شوند و می گویند پول
داریم در شرکتهای نفتی خاورمیانه شریک هستیم و غیره و غیره.
پس می بینید
که در این کشورها ارزش انسان در غارتگری و چپاول و تجاوز به مال مردم
است.
ولی اسلام برای سرمایه دار ارزش قائل نیست و می گوید سرمایه دار
متجاوز بایستی در گودال جهنم بسوزد.
یکی دیگر از انواع حکومت ها حکومت تئوکراسی است که به اصطلاح افرادی
مذهبی هستند که به عنوان حاکم بر دوش مردم سوار می شوند مثل موبدان و
زرتشتی ها که در ایران قبل از اسلام شاه را انتخاب می کردند و افرادی در قالب
روحانیت بر مردم حکومت می کردند ولی در اسلام هر شاگرد پینه دوز اگر علوم
اسلامی را یاد گرفت به مقام مرجعیت می رسد.
آقایان شما فکر می کنید که مرجع
روحانی فقط بایستی رساله بنویسد، نه نایب امام باید به مسایل دینی و زندگانی
مردم به حکومت اسلامی، به فرهنگ برسد و نه تنها در همه این موارد بلکه در
اداره امور اجتماعی هم صلاحیت خدمت دارد.
مرجع روحانی باید جامعه را
رهبری کند زیرا حکومت امروز حکومت دموکراسی است و استعمارگران، حق
هیچگونه حکومت بر مردم را ندارند.
آقایان کمونیسم، یعنی سلب مالکیت، یعنی مردم حق ندارند خانه داشته باشند،
یعنی دولت از نظر بهداری زایمان و محل سکونت و همه چیز برای مردم تصمیم
می گیرد و مردم بیچاره حق اراده ندارند.
در ازبکستان شوروی در سال 1300 سخنرانی ضداسلامی شده آخر ای مردم
چرا اینقدر بیحال هستید؟ چرا اینقدر بیگانه پرست شده اید؟ چرا جنس بیگانه ها
را می خرید و به دول ننگین و استعمارگران کمک می کنید.
چرا مرتبا پپسی کولا می خورید؟ چرا وسایل آرایش وارده به کشور نسبت به
سال گذشته 500 برابر شده ؟در هتل هیلتون در یک حراج یک پیراهن به چهل
هزار تومان فروخته شد این بی بندوباری ها را کی بوجود آورد ؟ای مسلمانان!
دین اسلام دین مبارزه و پیشروی است.
چرا اینقدر تنبل هستید؟ چرا اینقدر
می گویید به من چه، به تو چه؟ پس مسئول این کار چه کسی است؟ خلاصه فکری
به حال خود کنید.
نامبرده در خاتمه سخنرانی خود ضمن دعا گفت خدایا مرجع
عالیقدر و مبارز و مجاهد ما را در پناه خود حفظ کن.
این جلسه در ساعت
15:22 پایان یافت.
نظریه شنبه ـ نظری ندارد.
نظریه یکشنبه ـ در گزارشات خبری قبلی نظریه اعلام گردیده است.
برلیان نظریه
20 و ـ نظریه یکشنبه مورد تایید است.
نظریه سه شنبه 20 ه 12: قبلاً نظریه اعلام شده است.
سپاهی
نظریه چهارشنبه 20 ه12 ـ نظریه سه شنبه مورد تایید است.
پاد
مطالب گزارشات شماره های 15053 و 15054 و 15055 و 15056 و 15057 / 10 ه 12 طی
گزارشات رسیده پیشنهاد گردید مشارالیه به یکی از نقاط دور افتاده منتقل گردد.
توضیحات سند:
1ـ لنین (1870 ـ 1924)
ولادیمیر ایلیچ لنین از
سیاستمداران معروف شوروی
و پایه گذار نخستین حزب
کمونیست در آن کشور بود.
پس
از آغاز انقلاب، دولت آلمان به
لنین کمک کرد که مخفیانه وارد
روسیه شود.
سرانجام با استفاده
از روحیه انقلابی و ضد تزاری
مردم روسیه با سرنگونی
حکومت کرنسکی، دیکتاتوری
پرولتاریا را حاکم کرد.
او اولین
نخست وزیر حکومت
کمونیستی است.
2ـ ژوزف ویسار یونویچ
جوگاشویلی، موسوم به استالین،
در 21 دسامبر 1879 در گوری،
نزدیک تفلیس، مرکز گرجستان
شوروی سابق به دنیا آمد.
او ـ
که پدرش پینه دوز بود ـ ابتدا در
مدرسه دینی گوری و سپس در
دانشکده کالج الهیات تفلیس
تحصیل کرد.
ولی به علت
فعالیتهای سیاسی، از دانشکده
اخراج شد.
وی در 1898 به
سازمان زیرزمینی و مخفی
سوسیال دمکرات مارکسیست
تفلیس پیوست و تا 1902 ـ که
اولین دستگیری وی بود ـ به
زندان افتاد ولی فعالیت سیاسی
خود را ادامه داد.
استالین در
فاصله سالهای 1902 و 1903
پنج بار از زندان تزار گریخت و
طی این فرارها در 1905 در
منطقه تامرفورس با لنین آشنا
شد.
وی در 1912 روزنامه
پراودا را بنیان نهاد.
این
روزنامه به انتشارات حزبی و
فعالیتهای سیاسی، جهت
می بخشید.
سپس لنین وی را به نمایندگی
مخفی بلشویکها عازم گرجستان
محل سکونت خود کرد.
اما در
1917 از گرجستان به مسکو
بازگشت تا سردبیری پراودا را
بر عهده گیرد.
و همراه با لنین
انقلاب موفق بلشویکی اکتبر
1917 را پیگیری کند.
لنین
استالین را از 1918 که انقلاب
بلشویکی به پیروزی رسید و
رژیم تزاری ساقط شد ـ تا
1921 به مقام وزارت کشور
روسیه ـ که در آن زمان،
کمیسری خلق نام داشت ـ
منصوب کرد و رهبری جنگهای
داخلی را به او سپرد.
استالین در
1922 به جانشینی لنین که به
علت بیماری در انجام تعهداتش
سخت ناتوان شده بود برگزیده
شد.
استالین، پس از مرگ لنین در
1924 رهبر مطلق شوروی
سابق شد.
او یک سال بعد طرح
صنعتی کردن کشور را پی ریزی
کرد و برنامه های متعددی برای
بالا بردن توان صنعتی کشور به
اجرا درآورد.
در 1928 کاهش
مواد غذایی، استالین را
برانگیخت تا طرح کشاورزی
جمعی را، به مرحله اجرا گذارد.
در نتیجه این طرح، بسیاری از
کشاورزان (گولاکها) به اتهام
مخالفت با برنامه اشتراکی کردن
مالکیت زمین و کار دسته جمعی
جان خود را از دست دادند.
رقم
تلفات کشاورزان ناراضی
روسیه را در آن سالها بین 5 تا 7
میلیون نفر تخمین می زنند.
از
لحظه مرگ لنین هر کلامی که
استالین نوشت و هر دستوری که
صادر می کرد، واجب الاجرا بود.
انتقادهای افراد برجسته حزب
مانند تروتسکی، زینویف و
کامنوف بهانه ای به دست
استالین می داد تا آنها را مورد
شکنجه قرار دهد یا حتی به قتل
برساند.
تصویب قانون اساسی
جدید در 1926 ـ که به
قانون اساسی استالین معروف
شد ـ به وی اقتدار مطلق داد و
امکان هرگونه مخالفت با رهبری
حزب را از میان برد.
دهه 1930 دوره کشتار
وحشتناک استالینی بود.
در این
دهه، سازمان پلیس مخفی
شوروی سابق، به منفورترین و
سهمناکترین سازمانهای مخوف
پلیسی جهان تبدیل شده بود.
در
این دهه سازمان مزبور صدها
هزار نفر از مردم شوروی سابق
را در چهارچوب تصفیه های
استالینی قتل عام کرد و میلیون ها
تن از آنان را به اردوگاههای
کار اجباری و اراضی قطبی آن
کشور، گسیل داشت.
تقریبا از
تمامی اقشار جامعه و حتی
بسیاری از مقامات میانه رو
حزب کمونیست شوروی سابق
در آن زمان، درمیان قتل عام
شدگان دیده می شدند.
واژه
سیاسی استالینیسم بیانگر
اختناق هولناک سالهای
زمامداری استالین بویژه در دهه
1930 می باشد.
استالین از 1941 تا 1945
جنگ علیه آلمان را رهبری کرد
و در 1943 به درجه مارشالی
رسید.
وی با شرکت در کنفرانس
تهران در 1943 و کنفرانس یالتا
در 1945 نفوذ قابل ملاحظه ای
برای شوروی سابق در اروپا و
سازمان ملل کسب کرد.
اما در
سالهای بعد از جنگ، سیاست
دوری از غرب را در پیش
گرفت؛ سیاستی که بعدها به
سیاست پرده آهنین معروف شد.
استالین در پنجم ماه مارس
1953 درگذشت و خروشچف در
مقام دبیرکل جدید حزب، جانشین
وی شد.
(ساجدی، احمد: قرن
بیستم، انتشارات محراب قلم،
تهران 1374، ص 29)
منبع:
کتاب
فخرالدین حجازی به روایت اسناد ساواک صفحه 350