تاریخ سند: 1 تیر 1346
اهرمهای تبلیغاتی و جاسوسی آمریکا در ایران
متن سند:
رادیو پیک ایران ساعت 20 روز 11 /4 /46
شنوندگان عزیز تصادفی نیست که ما نخستین گفتار درباره معرفی «اهرمهای تبلیغاتی و جاسوسی آمریکا در ایران» را از معرفی ارگانهای مطبوعاتی امپریالیسم در ایران آغاز میکنیم.
هدف ما روشن است ما قصد آن داریم که در گفتارهای بعدی نمونه هائی از اینگونه ارگان های تبلیغاتی که نشان دهنده شیوه های تبلیغاتی امپریالیسم آمریکا است ذکر کنیم.
بهمین دلیل است که شناسائی مطبوعات قبل از آغاز کلام ضرورت پیدا میکند در معرفی اینگونه ارگانها ما فعلاً به دو نشریه اطلاعات و مجله خواندنیها اکتفاء خواهیم کرد و همچنین تذکر این مطلب را لازم میدانیم که...
...
.
در معرفی اطلاعات و خواندنیها علاوه بر آنچه برای همگان معلوم است از نوشته های همکاران قلمی خود عباس مسعودی و امیرانی که در پرونده ویژه هر دوی آقایان در پیک ایران ضبط است استخراج خواهد شد.
لذا اگر کلمات زننده ای که بگوش شنوندگان پیک ایران ناآشنا است استعمال شود تقصیر از ما نیست ما خود همیشه از استعمال کلمات زننده دوری میکنیم ولی در این گفتار ناچار به قرائت کلماتی هستیم که هم قلمان آقایان مسعودی و امیرانی در معرفی آنان نگاشته اند.
«خواندنیها و مدیر آن» : شاید لزومی نباشد بگوئیم مجله خواندنیها ارگان اعلام نشده رسمی سازمان امنیت و حتی امیرانی به شهادت نوشته های خودش و سرمقاله هایش رابط بسیار نزدیک با سازمان امنیت است بدیگر سخن آقای امیرانی عضو رسمی و عالیرتبه سازمان امنیت است و نام وی تحت شماره مخصوصی در دفاتر سازمان امنیت ثبت شده است.
در خدمت سازمان امنیت بود که وی جلب نظر کارشناسان امریکائی سازمان جاسوسی امریکا یعنی «سیا» را کرد از آن تاریخ رشته های نامرئی آقای امیرانی را ...
مدیر خواندنیها خود در معرفی خویشتن مینویسد که اتومبیل مارک آمریکائی، با آخرین سیستم وی دارای بیسیم و تلفن است1 و همیشه طپانچه حاضر و آماده در جیب دارد.
شما از دیگر مدیران و صاحب امتیازان جراید و مجلات بپرسید کدامیک از آنها چنین اجازه نامه ای از سازمان امنیت در دست دارند.
بیسیم و تلفن در اتومبیل و طپانچه در کمر در چه محافلی مرسوم است، در محافل پلیسی و جاسوسی معمولاً اتومبیل های پلیس ها و جاسوسان است که به این وسائل مجهزند تا بتوانند بدون فوت وقت دستور بگیرند و گزارش دهند.
آقای امیرانی با اعتراف خود در زمره پلیسان و جاسوسان قرار دارد که ...
با دزدان و راهزنان نیست بلکه وظیفه ویژه مبارزه با آزادیخواهان و میهن پرستان را بعهده گرفته است.
چه کسانی را تا کنون آقای امیرانی تحویل دادگاههای نظامی داده فعلا برای ما معلوم نیست ولی روزی که پرونده های سازمان امنیت در معرض افکار عمومی قرار خواهد گرفت این سر نیز فاش خواهد شد.
یکی دیگر از وظائف آقای امیرانی در سمت عامل سازمان جاسوسی امریکا و سازمان امنیت نظارت بر نوشته های مطبوعات ایران است که وی برخی از آنها را در مجله خواندنیها منتشر میکند.
در این وظیفه امیرانی ماموراست که نوشته های دیگران را مطالعه کند و اگر بوئی از حقیقت در آن به مشامش رسید بسازمان امنیت معرفی نماید.
البته تصور نکنید که آقای امیرانی اینگونه اشخاص را فقط پنهانی و بی سروصدا معرفی میکند.
وظیفه محوله وی در اینمورد بسی بغرنج است او مامور است تا در اینگونه موارد فقط...
.
.
زیرا در این صورت «سیا» و ساواک با یک تیر دونشان میزنند نخست اینکه نویسنده دلخواه خود را شناخته اند و ثانیا بدیگر نویسندگان نیز درس عبرتی داده اند.
این هم نمونه ای از خواندنیها مورخ 29 شهریور 1345 مدیر مجله خواندنیها در این شماره مقاله ای تحت عنوان سفارشی و فرمایشی منتشر کرد.
هدف از نگارش این مقاله چنانکه گفتیم پرونده سازی برای یکنفر استاد دانشگاه بود امیرانی در پاسخ استاد دانشگاهی که گویا در جریده ای و یا مجله ای نوشته است که کلیه آنچه در ایران به چاپ میرسد سفارشی و فرمایشی است مینویسد اگر فردا رادیو پیک ایران به این در پراکنی استاد دانشگاه تهران استناد کرد و گفت...
...
در مطبوعات ایران و حتی کتب آن درباره انقلاب...
.
آن گفته و نوشته میشود بقول استاد دانشگاه آن خلاف واقع و گمراه کننده است جواب آنها را کی و چگونه میدهند.
ما در اینجا نظر شنوندگان را به مهارتی که امیرانی در تهیه پرونده و اتهام به خرج داده جلب میکنیم.
چنین مهارتی فقط از عهده کسانی بر میآید که از وجود سازمان امنیت در پرونده سازی آگاه باشند و در مکتب سازمان جاسوسی امریکا تربیت یافته و درس فرا گیرند.
مدیر خواندنیها بر این است که هر گونه سلاح تدافعی را در رژیم پلیس ایران از دست استاد دانشگاه گرفته و دهان او را برای ابد بسته و پرونده ای در سازمان امنیت برایش درست کرده باشد دانسته وفهمیده پیک ایران را وارد معرکه کرده است.
استعمال کلماتی چون انقلاب و ...
...
پیک ایران و دادن نسبت تغذیه پیک ایران باین و آن نویسنده که در این مقاله مورد استفاده قرار گرفت از شیوه های کهنه ایست که آقای امیرانی در موارد عدیده به مورد اجراء گذارده است.
آنچه همکاران آقای امیرانی در تشریح صفات او تا کنون نگاشته اند نشان میدهد که اینگونه اعمال برای شخصی چون وی قباحتی نداشته و ندارد.
پرونده سازی برای این و یا آن فرد در قبال سایر اعمال و کردار مدیر خواندنیها امری عادی جلوه میکند.
امیرانی کیست؟ هفته نامه بامشاد مورخ تیر ماه سال 42 در پاسخ باین سئوال چنین مینویسد آدمی که در این شهر هزار جور حرف درباره اش میزنند و از مجالس عیش و نوش شبانه و کارچاق کنیهای روزانه اش شکایت ها بر سر زبانها است و هر کس دیگری بجای او بود از خجلت و شرمندگی آب میشد و به زمین فرو میرفت ولی او ذره ای ناراحت نیست و حتی کلاهش را بالا میگذارد و راست راست راه میرود.
برای خود قصری برپا کرده اتومبیل هائی زیر پا انداخته، مستغلاتی ترتیب داده، راه به مجلس بزرگان پیدا کرده و در راه وصول به این امتیازات همه چیز را زیر پا گذاشته است.
سپس در بامشاد چنین نوشته شده:
آدمی که تمام گوشت و پوستش همه و همه از جیره خواری پایه و مایه گرفته، از راه دزدی و کلاهبرداری یک عمر چرخ زندگیش را گردانده، از نوکری سپهبد احمدی سالها ارتزاق کرده، بساط حقه بازی بلیط های بخت آزمائی راه انداخته و آنگاه به بریدن گوش موسسات و شرکتها و بانک ها پرداخته و هر جا که دستش رسیده حق و حسابی گرفته و سبیلی چرب کرده و هم الان غیر از این عواید ماهی 12 هزار تومان بابت مقالاتی که به دستور مینویسد جیره مرتب دارد.
نویسنده بامشاد باین مختصر توضیح کارنامه سیاه امیرانی اکتفاء کرده و مینویسد من نمیخواهم پرده دری کنم و آنچه درباره آقای امیرانی میدانم روی کاغذ بیاورم.
بنظر ما احتیاجی بنقل قول از دیگر مجلات و روزنامه ها نیست.
ولی با وجود این برای اینکه شنوندگان عزیز بدانند این تنها بامشاد نیست که از آقای امیرانی چنین وصف میکند شواهدی هم از همکار دیگر آقای امیرانی آقای دکتر شریعت1 مدیر مجله «تهران اکونومیست»2 میاوریم.
تهران اکونومیست مورخ شنبه 30 بهمن سال 1343 شماره 570 صفحه 6 مقاله ای در معرفی آقای امیرانی مدیر «خواندنیها» درج نموده که در آن از وی به عناوین صاحب مجله ای که همه ویرا به عنوان بهترین افراد کشور میشناسند و شخصی که برای کسب مال به هر پستی تن در میدهد نام میبرد تهران اکونومیست در توصیف خصایل آقای امیرانی سمت جاسوسی او را نیز تائید کرده و می نویسد بهر حال واقعا زهی بدبختی است که این چنین جواسیس کثیفی در صف مطبوعات ایران قرار گرفته اند و هر چندی یکبار بدست خود ماسک خود را بر میدارند.
واقعا هم تهران اکونومیست در این باره حق دارد یکی از مواردی که آقای امیرانی ماسک جاسوسی سازمان امنیت و سازمان مرکزی جاسوسی آمریکا را از چهره خود بردرید سلسله مقالات تهیه شده از سازمان امنیت و مصوب کارشناسان جاسوسی میباشد که علیه حزب توده ایران در مجله خواندنیها که ارگان سازمان جاسوسی است درج می شد.
توضیحات سند:
1.
دکتر محمدتقی شریعت در سال 1305 متولد شد.
نامبرده از سال 1331 با مدرک لیسانس حقوق کار مطبوعاتی را آغاز کرد.
وی عضو هیأت تحریریه مجلهی تهران اکونومیست بود و از طرف شاه نشان همایون دریافت کرد.
2.
مجلهی تهران اکونومیست به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی دکتر باقر شریعت با روش اقتصادی و به صورت هفتگی از سال 1335 در تهران منتشر می شد.
فهرست روزنامه های موجود در کتابخانهی ملی ایران، تهیه و تنظیم: بیژن سرتیپ زاده با همکاری کبری خداپرست، ص179
منبع:
کتاب
مسعودیها به روایت اسناد ساواک صفحه 172