تاریخ سند: 20 خرداد 1344
متن سند:
بسمه تعالی
وداع !!! برادر
بوسه وداع را بر گونه ات می نهم و نمی دانم چگونه مکنونات قلبی خود را
نسبت به زحمات تو ابراز نمایم.
تنها می خواهم تشکرم را ببینید.
برادر ـ ما در دامان پدر و مادری پرورش و تربیت یافته ایم که اسلام بر آن پرتو
افکند و همانطوری که پدر و مادر ما در قبالمان مسئولیت دارند ما نیز متقابلاً
مسئولیتی خطیر از آن ها به عهده داریم که اسلام و انسانیت بر دوشمان نهاده و
میبایستی اداء کنیم.
به این جمله توجه کن.
(ما همیشه در حسرت چیزی سوخته ایم و حسرت و اندوه
را به خود روا داشته ایم) من می خواستم اما نتوانستم نقش مسئولیتی که از پدر و
مادرمان بر دوش داشتم ایفا کنم لکن از تو می خواهم که توجه به این حس
مسئولیت که در قبال آن ها به عهده داری بنمایی، آری بنمایی
و طوری عمل نمایی که آن ها تصور ننمایند به غیر از فرزندان موجود اولاد
دیگری داشته اند و در دوری من گریان مباش و مگذار آن ها هم گریان باشند
برادر تو را به تقوا و پرهیزگاری دعوت و سفارش می کنم و توجه تو را به جمله
فوق و نقشی که در مقابل پدر و مادرمان داری یادآوری می نمایم و تویی که
می توانی توجه آن ها را به سوی خدا و رضای او معطوف داری و از آن ها بخواهی
به خواست خدا تسلیم باشند.
برادر ـ می دانی که تجربه در زندگی نقش عمیقی به عهده دارد.
می خواهم نکاتی
را که در این دوران کوتاه زندگی در نظر دارم برایت بازگو کنم شور و حرارت
لازمه زندگی و لذت زندگی در شور و غوغای آن است لکن شور و حرارتی که
مهار آن را عقل و منطق و روح حیات اسلام که سرچشمه آن قرآن می باشد بر
عهده گیرد محال است نفله شود.
من از این مسئله غافل بودم و از قرآن و درک
روح آن به اندازه ای دور بله دور بودم و اکنون توجه تو را به جمله فوق معطوف
می دارم اگر می خواهی وجودت مفید به حال اسلام و اجتماع اسلامی باشد باید
مهار شور و حرارت را در اختیار قرآن بسپاری ترا هر چند در این مورد سفارش
می کنم باز حس می کنم که نمی توانم آن چه را که در حال حس می کنم با تو در
میان گذاشته باشم نکته دیگری که می خواهم با تودر میان نهم نخست توجه
داشته باش که مانند این نیست که خدای نخواسته بخواهم از وضع و سرنوشت
موجود کوچکترین نارضایتی اظهار داشته باشم و اگر این یک مسئله اجتماعی
نبود محال بود اصولاً مطرح نمایم توجه داشته باش در مسیر زندگی برای هر
کس که می خواهی با او قدم بزنی پرانتزی به عنوان ظرفیت باز نمایی و نقش افراد
را در مورد این که چه عملی از او باید خواست در نظر باید داشته باشی و دیگران
را به این نکته توجه دهی
برادر ـ ما برای خدا و به خاطر رضای او قدم در این وادی نهادیم که شرح آن را تو
خود می دانی (شفاها در ملاقات گفته شده) و امیدواریم که او از ما بپذیرد و هدف
تعقیب نهضت حسینی که ایجاد یک حکومت اسلامی بر پایه (شوری و فضیلت و
تقوی) و قیام بر علیه ظلم و ستم بوده که در مرحله اول ائمه اطهار (ع) برنامه
بسیار عالی حکومتی را که بر همان پایه می باشد برای ما به یادگار گذاشته که با
امید به آینده رنگ حیات به خود گرفته و شما نیز موظف هستید که این هدف را
تعقیب کرده و ادامه دهید و به دیگران بگویید و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل اللّه
امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون1.
برادر ـ از تو می خواهم اما به تو تحمیل نمی کنم برای فرزندانم پدری نیکو باشی و
درباره تربیت آن ها در سایه اسلام کوشا باشی و سعی نمائید که آن ها در همان
مدرسه علوی به تحصیل خود ادامه دهند دیگر به تو سفارش نمی کنم.
برادر کوچکت حمید را به نکات این نامه توجه ده و سلام گرم مرا در همه حال به
او برسان.
خدایا ما را در اجراء برنامه های دینت ثابت بدار و آنی ما را به حال خود وامگذار
خدایا خود را به تو می سپارم و به سوی تو بازگشت می کنم که بازگشت همه به
سوی تو است
برادر تو مهدی
20 /3 /44
توضیحات سند:
1 ـ ترجمه:
البته نپندارید که شهیدان راه
خدا مردند بلکه زنده بحیات
ابدی شدند و در نزد خدا متنعم
خواهند بود.
سوره آل عمران آیه 169
منبع:
کتاب
شهید حاج مهدی عراقی به روایت اسناد ساواک صفحه 134